eitaa logo
شعر و سبک؛امیر عباسی
5.6هزار دنبال‌کننده
272 عکس
112 ویدیو
11 فایل
🔹 تمامی شعر های این کانال توسط حاج امیر عباسی سروده و بارگذاری میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
پاییزم و بهار قبولم نمیکند انگار روزگار قبولم نمیکند واقف به جرم خویشم و شرمنده از گناه بیچاره ام که یار قبولم نمیکند @sherosabk
http://www.aviny.com/Nohe-Shear/special/rehlate-emam-khomeini.aspx 👆 لینک ورود به صفحه شعر و سبک رحلت امام خمینی رحمة الله علیه
نوحه امام رضا علیه السلام عشق تو با جانم گشته مأنوس ای ولی نعمت خفته در طوس ای رئوف آل حیدر بضعه ی جان پیمبر آهوی کوی تو هستم ضامنم شو روز محشر ای مرا جان ؛ یا رضا جان... یابن زهرا یابن زهرا...ای مرا جان یا رضا جان پر کشم تا صحنِ گوهر شادت قبله ی جان پنجره فولادت آن مکانی که جمیل است زائرش نوح و خلیل است ذکر زّوارت در آنجا یابن زهرا اَلدّخیل است ای مرا جان ؛ یا رضا جان... یابن زهرا یابن زهرا...ای مرا جان یا رضا جان ای یاور و معینَ الضُّعفا یا مولا یا غریبَ الغُربا از مِیِ عشق تو مستم بر سر راهت نشستم خادمِ تو نه ولیکن خادمِ خدّامت هستم ای مرا جان ؛ یا رضا جان... یابن زهرا یابن زهرا...ای مرا جان یا رضا جان ای پنجمین یادگار حسین دل گشته تنگ بین الحرمین بنگر این سوز و نوا را جانِ بر غم مبتلا را بر گدای خود عطا کن یک برات کربلا را ای مرا جان ؛ یا رضا جان... یابن زهرا یابن زهرا...ای مرا جان یا رضا جان می دانم اِی که نور داوری تو غصّه دارِ داغ مادری او که از جور و زِ کینه غصه اش آمد به سینه شاهد مظلومیِ او کوچه ی تنگ مدینه ای مرا جان ؛ یا رضا جان... یابن زهرا یابن زهرا...ای مرا جان یا رضا جان 🔴 این نوحه در حدود سال ۸۴ سروده شده @sherosabk
سرود مسجدی ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر سلام الله علیهما هرکس را میبینم گردیده ، دلشاد جشن شعف گیرد بهر دو میلا دو دسته گل آمد امشب به دنیا هم پسر حسین و هم ابن الرضا این جشن زیبا بادا مبارک عید دو مولا بادا مبارک... صدف صفا درُّ گوهر آورد شجر ولایت دو ثمر آورد ریحانه کوکب و اختر آورده رباب امشب علی اصغر آورده این جشن زیبا بادا مبارک عید دو مولا بادا مبارک... خوبان همه در ذکر اِن یکادند امشب تمام آل احمد شادند هم عیدی میگیریم از دست رضا هم از دست حسین شاه کربلا این جشن زیبا بادا مبارک عید دو مولا بادا مبارک... در کوی عنایت مُحتاجِ جودم عشق این دو دلبر ، بود و نبودم کِی شود از عطای این دو مولا هم روم کاظمین هم کرببلا این جشن زیبا بادا مبارک عید دو مولا بادا مبارک... 🔴 این سرود در سال ۸۴ سروده شده @sherosabk
عکس کاغذی که این سرود در سال ۸۴ در آن نوشته شده
نوحه امام حسن عسکری علیه السلام دل اهل ولا شده دارُ العزا زمین سامرا شده دارُالعزا یا امامِ عسکری ای گل زهرا... اشک غم از چشمان شیعه روان است صاحب عزا مهدی صاحب زمان است یا امامِ عسکری ای گل زهرا... حضرت حجّت شد زار و دلشکسته گرد یَتیمی بر جمالش نشسته یا امامِ عسکری ای گل زهرا... چون که دشمن عِداوتش را نشان داد از زهر کینه بابِ مظلومش جان داد یا امامِ عسکری ای گل زهرا... قرص قمر بر بالین پدر آمد اینجا پسر بر بالین پدر آمد یا امامِ عسکری ای گل زهرا... سالها بسوزد به یاد شاهِ مضطر ‌که آمده کنار پیکرِ اکبر واویلا واویلا واویلا واویلا... 🔴 این نوحه در حدود سال ۸۶ سروده شده @sherosabk
نوحه امام حسن عسکری علیه السلام ای محبین سامره دارُالعزا شد چون عزای سومین ابن الرضا شد وامصیبت وامصیبت وامصیبت... شد امام عسکری مسمومِ کینه ناله دارد در جِنان ، ماه مدینه وامصیبت وامصیبت وامصیبت... شد ولیّ و صاحب ما دل شکسته گَرد غربت بَر رُخ مهدی نشسته وامصیبت وامصیبت وامصیبت... تسلیت ای ساکنِ تنهای صحرا حجّت ثانی عَشَر مهدیِ زهرا وامصیبت وامصیبت وامصیبت... گرچه بابت بی کس و دور از وطن بود من بمیرم بهر آنکه بی کفن بود وامصیبت وامصیبت وامصیبت... 🔴 این نوحه در سال ۸۶ سروده شده @sherosabk
نوحه امام حسن عسکری علیه السلام از ماتم ابن الرضا آه و واویلا شد سامرا کرببلا آه و واویلا واغربتا واغربتا آه و واویلا ... مولا امام عسکری رفته از دنیا رخت عزا کرده به تن مهدی زهرا واغربتا واغربتا آه و واویلا ... دوم حسن از عترت و آل پیغمبر گشته شهید زهر کین با دلی مضطر واغربتا واغربتا آه و واویلا ... ای یادگار حیدری تسلیت مولا یاحجةِ بن العسکری تسلیت مولا واغربتا واغربتا آه و واویلا ... یادِ غریبیِّ پدر می کِشی تو آه یابن الحسن یابن الحسن آجرکَ الله واغربتا واغربتا آه و واویلا ... بابای مظلومت شَها ، جان به جانان داد مثل شهید کربلا ، لب تشنه جان داد واغربتا واغربتا آه و واویلا ... 🔴 این نوحه در سال ۸۶ سروده شده @sherosabk
تصویر دست نوشته دو نوحه بالا که خدمتتان ارائه شد👆
http://www.aviny.com/Nohe-Shear/special/vafate-shah-abdol-azim.aspx 👆 لینک ورود به صفحه شعر و سبک شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم الحسنی سلام الله علیهما
مدح و مرثیه امام صادق علیه السلام ای بر دو عالم مقتدا یا صادق آل عبا نور دلِ خیرالنسا یا صادق آل عبا ذکره دلِ ما بی عدد ؛ ای نور الله الصَّمد بر شیعیان بنما مدد ؛ یا صادق آل عبا تو اولی تو آخِری ؛ تو باطنی تو ظاهری نور دو چشم باقری ؛ یا صادق آل عبا بر خیمه ی دین قائمی ؛ بر خلق فیضِ دائمی عشقِ امامِ کاظمی ؛ یا صادق آل عبا افلاک سینه چاک تو ؛ بر روی چشمم خاک تو قربان خاک پاک تو ؛ یا صادق آل عبا عالِم به علم سرمدی ؛ تو افضلی تو امجدی مِرآتِ حُسنِ احمدی ؛ یا صادق آل عبا بر قدسیان ذکر لبی ؛ ماه سپهر مکتبی تو آفتاب مذهبی ؛ یا صادق آل عبا ای بر تو از داور سلام ؛ در راه دین ای ذوالکِرام تو با قلم کردی قیام ؛ یا صادق آل عبا شاگرد تو فضل و شرف ؛ عشّاق تو از هر طرف گردند گِردَت صف به صف ؛ یا صادق آل عبا شیخُ الائمه ات لقب ، فخر عجم فخر عرب آئینه سیمای رب ، یا صادق آل عبا ای ملک هستی را امیر ؛ هستم به عشق تو اسیر دستم بگیر دستم بگیر ؛ یا صادق آل عبا بر علمِ حق مظهر تویی ؛ محور تویی لنگر تویی زینت به هر منبر تویی ؛ یا صادق آل عبا ای دانش تو بی بدیل ؛ اِدراک از درکَت علیل ای جلوه ی رب جلیل ؛ یا صادق آل عبا دانش به خاکت رو زده ؛ دم از مِی و مینو زده در مکتبت زانو زده ؛ یا صادق آل عبا اِی حاکمِ حکم قضا ؛ ای شمع بزم ارتضا پنجم سلیل مرتضی ؛ یا صادق آل عبا ای بر دو عالم آبرو ؛ ای بر گل دین رنگ و بو حیدر رُخِ زهرای خو ؛ یا صادق آل عبا بودی دمادم ای قمر ؛ با قلب سرشار از شَرَر تو منتظر بر مُنتَظَر ؛ یا صادق آل عبا درسجده ای مولای من ؛ ای ذکر من آوایِ من گفتی به او آقای من ؛ یا صادق آل عبا ای کعبه ی جود و کرم ؛ ای درگهت دارُالنّعم از چه نداری تو حرم ؛ یا صادق آل عبا ای آستان تو رفیع ؛ ای بر همه عالم شفیع ای ماهِ خفته در بقیع ؛ یا صادق آل عبا ای قبله ی ایمان من ؛ بین دیده گریان من شمع مزارت جان من ؛ یا صادق آل عبا دل بی قرارِ تو منم ؛ عبد دیار تو منم خاک مزار تو منم ؛ یا صادق آل عبا ای جود تو از حد بُرون ؛ داغ دلِ ما شد فُزون شد قاتلت منصورِ دون ؛ یا صادق آل عبا ای از لِسان حق حمید ؛ از ظلم منصورِ پلید گشتی به زهر کین ؛ شهید یا صادق آل عبا گیتی شد از آهت خِجِل ؛ داغت زده آتش به دل گشته عجین با آب و گِل ؛ یا صادق آل عبا نامت به لبها زمزمه ؛ سوزانده اي قلب همه صاحب عزایت فاطمه ؛ یا صادق آل عبا مرغ سحر بر تو گِریست ؛ خیر البشر بر تو گریست خون از بصر بر تو گریست ؛ یا صادق آل عبا بَس طعنه ها بشنیده ای ؛ آتش به خانه دیده ای در کوچه ها دویده ای ؛ یا صادق آل عبا آتش گرفته خانه ات ؛ سوزانده شد کاشانه ات از دشمن بیگانه ات ؛ یا صادق آل عبا سوزانده شد مَأوای تو ؛ تا عرش رفت آوای تو آوای یا زهرای ؛ تو یا صادق آل عبا ای بر خلایق تو ولی ؛ از آن جفای منجلی شد جلوه گر حالِ علی ؛ یا صادق آل عبا ای کشته زهر جفا ؛ در سوگت ای وجه خدا یثرب شده کرببلا ؛ یا صادق آل عبا با ناله و اشک دو عین ؛ ای شهریاره عالمین تو روضه خواندی بر حسین ؛ یا صادق آل عبا خواندی تو اِی دلسوخته ؛ ای دل به مِحنَت دوخته از خیمه ای افروخته ؛ یا صادق آل عبا آن خیمه عطر یار داشت ؛ عطر دل و دلدار داشت در خود یکی بیمار داشت ؛ یا صادق آل عبا بیمار نه؛ نِعمَ الْطَبیب؛ مولا حبیبِ ابنِ حبیب در بین خیمه بی مُجیب ؛ یا صادق آل عبا درخیمه درتاب وتب است ؛ ازسوز تب جان برلب است تنها امیدش زینب است ؛ یا صادق آل عبا هر چند او بیمار بود ؛ گرچه حَزین و زار بود بر عالمی سالار بود ؛ یا صادق آل عبا شد از جفای اهل کین ؛ زنجیر و غُلِّ آهنین بر دست زین العابدین ؛ یا صادق آل عبا ای عالمِ آلِ رسول ؛ حقِّ علی حقِّ بتول کُن این توسُّل را قبول ؛ یا صادق آل عبا 🔴 این شعر در سال ۸۵ سروده شده @sherosabk
مدح و مرثیۀ امام صادق علیه السلام من آن زیبا گل بُستان دینم امام مؤمنات و مؤمنینم سپهر سروری را ماه هستم ششم حجّت زِ آل ا... هستم به رخ آئینۀ ختمی مَآبَم به نور علم ، همچون آفتابم سَریر قدس ، فرش زیر پایم که من شاهنشه ارض و سمایم کتاب وحی را من ناطق هستم ولیِّ حق، امام صادق هستم همیشه نقش غربت بر دلم بود غم جدّم شراری در دلم بود همیشه گریه میکردم برایش به یاد غصّه های کربلایش به یاد اصغر او اکبراو به یاد ساقی آب آور او به یاد غنچه های چیدۀ او به یاد زینب غمدیدۀ او گلستان دلم شد پر ز لاله زِ اَبر اشکِ زهرایِ سه ساله ولیکن در خزان عُمر ، یاران ستم ها شد به من از سوی عُدوان چراغ جان من گردید کم نور ز آلامِ جفا و جور منصور دل از غیر از خدا بُگسسته بودم به محراب دعا بنشسته بودم که ناگه در درون بیت عصمت هجوم آورد خصمِ زشت سیرت به رضوان خون به قلب مصطفی کرد ز پای من چو سجّاده جدا کرد چو بُرْدَنْدَمْ زِ کاشانه ، شبانه گرفتم از شَهِ مردان نشانه زدند آتش به درب خانۀ من بشد ماتمسرا کاشانۀ من چو آتش شعله ور گردید از در مرا یاد آمد از غمهای مادر همان بانو که نوری منجلی بود ز عزّت فانی عشق علی بود ولی ای عاشقان زارِ دلریش بگویم بر شما از قاتل خویش مرا کِی زهرِ خصمِ بی حیا کشت به قرآنْ، ماتم زهرا مرا کشت 🔴 این شعر در سال ۸۳ سروده شده @sherosabk
تصویر شعر ارسالی بالا 👆
توسل به محضر امام رضا علیه السلام هر چه دارم از عطای شهریارِ طوس دارم عشقِ آن معشوقِ قدسی شد همه دار و ندارم از فراقِ کوی او بی صبر و بی تاب و قرارم بین گل رویان عالم او بود تنها نگارم اوست مولا و ولیّ و حکمران و شهریارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" لشکر ایجاد باشد جملگی اندر رکابش گل از او عِطری گرفت و شُهره شد عطر گلابش دل بَرَد از هر ستاره درگَهِ چون آفتابش صحن آزادی و جمهوری و صحن انقلابش کاش روزی چهره روی خاک آن درگه گذارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" گنبدِ زرّینِ او چون آفتابِ داورِ من پرچم و گلدسته های او بهشتِ دیگرِ من پنجره فولادِ او امّید قلبِ مضطرِ من خاکِ پایِ زائرانش سُرمه ی چشمِ تَر من از عطای فاطمه این بود از اوّل شعارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" در پناهِ رحمتِ او دشمنان و دوستانش بهرِ کسبِ فیض از الطاف و جودِ بی کرانش حاملانِ عرش و فرش و قدسیان و حوریانش فوج فوج آیند از بهرِ طوافِ آستانش مرقدش باشد بهشت و جنّت و باغ و بهارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" ماهِ رخسارش بود آئینه ی رخسار سرمد میشود پیدا در او جمله صفاتِ حیِّ ایزد همچو زهرا مادرش،باشد جگر گوشه به احمد اوست رحمان و رئوف و عالمِ آلِ محمد از عنایاتِ کثیر و بی کرانش شرمسارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" بُردنِ نامش دهد ارزش به اشعار و کلامم آستانِ قدسِ او هم سَعی و هم بیت الحرامم بعدِ هر تکبیر و حمد و سجده و ذکر و سلامم سوی درگاهش به سینه هست دستِ احترامم در مِنای دوست هم دلداده ام هم جان نثارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" مِهرِ آن مولا نماید شوره زارِ دهر،گلشن تا زمانی که بُوَد جانِ گرامی هَمرهِ تن یا رضا گویم به اشکِ دیده و با قلبِ روشن بی تَوَلّایش نمی ارزم به یک جو یا یک ارزن چون تولّای رضا باشد تمامِ اعتبارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" چشمه ی فیضِ رضا باشد چو بحری بی نهایت میشود آتش گلستان گر کند آقا عنایت در دمِ میزان و روزِ محشر از بهرِ شفاعت یک اباصلتش کند بر کلِّ مخلوقان کفایت با چه رو گویم که آن مولا بُود دلدار و یارم؟ "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" بسکه هستم بر وصالِ آن حبیبِ عشق،مایل عاقبت ترسم مرا گردد فراق دوست قاتل کیست تا رافع شود اندوه و رنج و درد و مشکل او رئوفِ خاندان عصمت و من عبد و سائل نوکری بد هستم و عصیان و غفلت گشته کارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" هست ای یاران رضای حضرت حق از رضایش ای خوش آنکه گشته عارف بر امام و مقتدایش شعله ی غفلت بُوَد خاموش از نورِ ولایش مجمعِ خلقت بُوَد مسکین الطاف و عطایش در دلم جز آرزوی وصلِ او چیزی ندارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" او امیرِ نَشأتین و او پناهِ عالمین است بولبَشر را تا رسولُ الله جمله نورِ عین است نیک گفت ابنُ الرضا،آنکه امیرِ کاظمین است اجرِ زوّارِ رضا برتر زِ زوارِ حسین است بر قدومِ زائرانِ آستانش خاکسارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" من دخیلِ اشک می بندم امامِ مقتدا را آنقَدَر سر میدهم در محضرش سوز و نوا را تا کند امضا رضا پای براتِ عشقِ ما را هم مدینه هم نجف هم سامرا هم کربلا را کاش روزی روزیم گردد ز الطافِ نگارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" آنقَدَر ناله زنم تا عاقبت یارم بیاید آن زمانی که پریشان و گرفتارم بیاید آن شفیعِ مهربان و ماه رخسارم بیاید کاش در زیرِ لَحَد آقا به دیدارم بیاید فیضِ دیدارش دعا و ذکر هر لیل و نهارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" کن عنایت ای یگانه خالقِ یکتا و برتر تا نگردد آخرِ کارم به عُقبیٰ خَتم بر شَر کاش از الطافِ بی پایانِ زهرا،کُفوِ حیدر یا رضا گویان بگردم واردِ صحرای محشر بِینِ آن وادیِّ وا نَفسا جز این حاجت ندارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" ساقیانِ عرش،مسکینِ درِ میخانه ی تو ساکنانِ عرش،خاکِ درگهِ جانانه ی تو جنّت و فردوس سرمست از میِ پیمانه ی تو هست زمزم تشنه کامِ آبِ سقاخانه ی تو جرعه اي نوشیدن از آن آب باشد افتخارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" ای فَلَک روزی خورِ الطافِ مخفیّ و عیانت ای ملائک غبطه خور بر عزّتِ جارو کشانت قابضُ الاَرواحِ خِلقت ای رضا جان،جان فشانت جبرِئیل از عَجز،خدّامی ز خِیلِ خادمانت ای ولایت تحفه ای از سوی رب بر قلبِ زارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" ظلمها شد بر شما از جانبِ مامونِ ملعون گشت جاری در وجودت،زهرِ پیکر سوزِ مامون یا رضا،بگریست بر تو سنگ و کوه و دشت و هامون قلبِ زهرا مادرت شد در جِنان از ماتمت خون روضه میخوانم برایت با دو چشمِ اشکبارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم"
ای به رحمت بی مثال و ای به رأفت بی قرینه چون شدی مسموم در غربت زِ سوزِ زهرِ کینه گرچه بودت اشکِ غم بر دیده و آهت به سینه ناگهان دیدی جوادت آمد از شهرِ مدینه در میانِ خاکِ سینه دانه ی گریه بکارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" گرچه روی خاک بودی و غم و تو بر ملا بود بِین آن حجره سرت بر دامنِ ابنُ الرضا بود من بمیرم بهرِ مظلومی که در کرببلا بود در کنارِ نعشِ اکبر شیوَن و آهش به پا بود هم حسینی هستم و هم یا رضا باشد شعارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" 🔴 این شعر در سال ۸۵ سروده شده @sherosabk
در مدح و مرثیه آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام السّلام ای آفتاب هشتمین جان خیرالمرسلین سلطان دین السّلام ای جلوه پاکیِ عشق السّلام ای روحِ افلاکیِ عشق ای سپهرِ دهر را زیبا قمر السّلام ای شام دلها را سحر السّلام ای سَرور بنده نواز عالمی را سوی تو روی نیاز السّلام ای رأفت از تو جلوه گر آتش عشقت به هستی شعله ور ای شَهِ مُلک سَریرِ ارتضا سیّدی سلطان علی موسی الرّضا السّلام ای آنکه از ما دل گرفت مهربانی از تو خوش معنا گرفت السلام ای زینت فرش خدا خاکسار راهِ تو عرش خدا عرش تحت مقدم پاکت بود نُه فلک در رتبه چون خاکت بود ای جمالت کعبه افلاکیان لطف تو یاری رسانِ خاکیان خلق زیر سایه سروِ قَدَت اهل جنّت خاکبوسِ مرقدت آستان بوستان سرنوشت ای ز نورت طوس بهتر از بهشت می رسد بر گوش جان از هر کجا نغمه های روحبخشِ یا رضا عقل هم مدهوش از پیمانه ات تشنه صَهبای سقّاخانه ات لب به جز وصفِ جلالت دم نزد در حریم تو نسیمِ جان وَزَد مَه خجل از طَلعَتِ همچون مَهَت هشت جنّت هشت صحن درگهت از نگاهت قطره دریا می شود نقش شیر پرده اِحیا می شود ای فضیلت از وجودت آشکار ای تو عالِم بر علومِ روزگار ای رئوف آل احمد یا رضا عالِم آلِ محمّد یا رضا تو فروغ کهکشان داوری همچو زهرا بضعه پیغمبری لطف و جودَت در دو عالم بی قرین ای ضعیفان را همه یار و مُعین بر همه اِی روحِ محرابِ نیاز سفره احسان تو باز است باز بر لب خِلقت بُوَد ذکری جمیل الدّخیل ای خسروِ دین، الدّخیل اختیارِ جَبر در دستانِ توست هوش هم یک مست از مستانِ توست ای بزرگی ظلِّ اسم اعظمت صد چو عیسی زنده از فیضِ دَمَت رحمت از سوی تو می گردد نزول توبه آدم ز لطف تو قبول ای نوای ذات حق آوایِ تو صد چو موسی مُحرِمِ سینای تو بی تو هر گلزار سوزان می شود با تو هر آتش گلستان می شود دلربایی از ازل مَدیون تو صد چو یوسف والِه و مجنون تو کوْن و امکان بنده ی نامت رضا خِضر هم لب تشنه جامت رضا خلق را آرامِ روح و جان تویی نوح را آسایش از طوفان تویی درس آموزانِ تو هابیل ها جانفدایانِ تو اسماعیل ها جاری از جودِ وجودت رودها مدح خوانانِ رُخَت داوود ها چشم بر راه تو سبر یعقوب ها بی قراران تو سبر ایّوب ها گشته ذکر من چو اهل کبریا یا رضا و یا رضا و یا رضا تو طبیب دردمندانی شَها تو اُمید مستمندانی شَها درگهت دارالشّفای عالم است آب سقّاخانه ات چون زمزم است پرکشم تا صحن گوهرشاد تو قبله دل پنجره فولاد تو هم مرا دردی و هم هستی دوا ای گل زهرا، علی موسی الرّضا ای همه حیثیّت ایرانیان ای ولیّ نعمتِ ایرانیان ای کمالِ جود از تو منجلی جلوه ی اوصافِ زهرا و علی ای حسینی ها همه پا بست تو ای برات کربلا در دست تو کن عنایت تا روم ای دلربا از خراسانت به سوی کربلا ای ضریحت عرش اعلای دلم ای حریمت طور سینای دلم کاش من هم ای امام محترم چون کبوتر پر زنم در آن حرم کاش مولا ای به دردِ جان طبیب فیضِ لطفِ تو مرا گردد نصیب کاش روزی با دلِ مجنون و زار لاله ی جان را کنم بر تو نثار کاش روزی مبتلای تو شوم من شهید و جانفدای تو شوم کاش گردم یا رضا قربانِ تو کاش گردم بی سر و سامانِ تو کاش من هم زائر دلبر شوم کاش چون آلاله ها پرپر شوم کاش گردم بر غم تو مبتلا کاش گردم خاکِ ایوانِ طلا کاش گردم بی نشانت یا رضا خاک پای زائرانت یا رضا کاش گردم جرعه نوشِ جامِ تو کاش گردم خادمِ خدّامِ تو من کجا و وادیِ إِیمَن کجا خادمیِ تو کجا و من کجا من غلامِ دوستدارانِ توام جان نثارِ جان نثارانِ توام آتشم ، از عشق خاموشم مکن در لَحَد آقا فراموشم مکن نور رحمانُ الرّحیمی یا رضا تو رئوفی تو کریمی یا رضا ای همه آئینِ من ای دینِ من در شب اوّل بیا بالینِ من آن مَلَک پُرسَد اگر از دین مَرا پاسخم باشد أَنا عَبدُالرّضا از کرم دشت مرا گلشن نما ظُلمَتِ قبر مرا روشن نما منکه از عصیان بسی شرمنده ام از ولا و مِهر تو آکنده ام ساکنِ مُلکِ ولایِ تو منم آهویِ دشت عطای تو منم ضامنم شو ، ای گل خیرالنسا دست من خالی بُوَد روز جزا سویِ مسکینانِ دیده پر گوهر زاده موسی بن جعفر کن نظر ما گدایانِ سرِ کوی توایم حاجیانِ کعبه روی توایم بی تو در محشر ألا یا، بوالحسن وای بر احوالِ من ، مولایِ من ای اُمید خلق از روز نُخُست روز محشر چشم ما بر دست توست تو امام شیعیانی یا رضا شافع خلق جهانی یا رضا ای شفاعت بنده درگاهِ تو عَفو بنشسته میانِ راهِ تو روز محشر ای به عالم دستگیر از عنایت دست ما را هم بگیر جان آن مولا که در خانه نشست جان آن بانو که پهلویش شکست ای فروغ عشق ای شمس الشّموس جان فدای غربتت در خاکِ طوس ای فَلَک از ماتم تو سینه چاک کنج حجره سر نهادی روی خاک با اباصلت آن زمان گفتی شَها بر کسی مَگشا تو دربِ حجره را تا نَهَم روی تراب غم جمال تا که در غربت رِسَم من بر وصال
لیک آن دم بر تو با سوز و گداز میهمانی آمد ای مهمان نواز از مدینه آن دم از امر قضا نور چشمانت بیامَد یا رضا چون جوادت آن زمان از ره رسید صحنه ای بَس دردناک آمد پدید ذکرِ ناله با غم و شیون گرفت او سرت را بر روی دامن گرفت آه و واویلا که با اشک بصر شد سرِ بابا به دامانِ پسر خاک غم شد بر سرِ حور و مَلَک گریه کرد از این مصیبت نُه فَلَک گرچه این غم بر همه تأثیر کرد کربلا رسمِ عزا تغییر کرد در خزان ظلم ، پرپر گشته یاس بشنو با گوش دِل این شرحِ قیاس شد پسر در طوس عزادارِ پدر کربلا بابا، عزادارِ پسر طوس گریان شد جواد از غم ولی کربلا شد غرقِ خون جسم علی 🔴 این شعر در سال ۸۴ سروده شده @sherosabk
توسل به ساحت مقدس امام رضا علیه السلام علیه السلام بخوانم از دل و جان ترانه ی ولا را که حق کند نصیبم زیارت رضا را زیارت شهی که رئوف اهل بیت است دهد به رسم تحفه ، به عالمی عطا را امام مهربانی که همچو باب و جدش عیان کند ز رویش تجلی خدا را همیشه خوانِ جودش ، به مستمند باز است همیشه می نوازد ، ز لطف خود گدا را رود به عرش آنکس که می کند زیارت به معرفت مزار عزیز مصطفی را در آن حرم ز فیض وجود پور کاظم خدا بسی ببخشد زِ عاصیان خطا را چنان در آستانش کنم فغان و ناله که از رضا بگیرم برات کرببلا را به چشم دل ببینم به خاکبوسی او نهاده سر به سجده ملائکِ سما را چه عاشقانه بلبل کند غزل سُرایی نوای روحبخش رضا رضا رضا را به دیده توتیا باد غباری از گوهرشاد رسان به استجابت ز بی نوا دعا را خدا کند که روزی به خاک خطه ی طوس کنم طواف گریه ، نگار آشنا را کسی که پا گذارد به آستان قدست به چشم خود ببیند حقیقت صفا را غلام خادمانت در اوج فخر و عزت به بندگی بگیرد ، تمام شاه ها را نمی دهم کمی از محبت تو را گر مرا دهند روزی ، تمام ماسِویٰ را کسی که گشته مُحرم به کعبه ی وصالت کند به لحظه ای سِیر سپهر و کبریا را اگر کرم نمایی ، به ظلّ سایه ی تو به سر برم رضا جان ، قیامت و جزا را کرم نما که شامل شوم دعایِ خیر امامِ گشته غائب به شهر سامرا را 🔴 این شعر در سال ۸۴ سروده شده @sherosabk
مدح و مرثیه امام رضا علیه السلام منم گدای سرای تو یا امام رئوف گدای بی سر و پای تو یا امام رئوف قسم به آن حَرَمَت کسب آبرو کردم ز خاک صحن و سرای تو یا امام رئوف بوَد همیشه الا ای بهشت جود و کرم دو دیده ام به عطای تو یا امام رئوف به جان اکبر لیلا قبول کن از من جوانی ام به فدای تو یا امام رئوف چه می شود چو شهیدان جبهه ها من هم شوم ذبیح مِنای تو یا امام رئوف ببین به دردِ گُنَه سخت مبتلا هستم کجاست فیض دوای تو ؟ یا امام رئوف مریض معصیتم آمدم به حالی زار به آستان شفای تو یا امام رئوف میان گلشن جان بلبل محبت و عشق شده ترانه سُرای تو یا امام رئوف تو صاحب قَدَر و حاکم قضا هستی تو پاره تن ختم رسل رضا هستی تو شمس و کون و مکان همچو ذره در بر تو تو شاه و اهل دو گیتی فقیر بر درِ تو خزانِ عرصه امکان بهار می گردد از آن تبسم روی خدای منتظر تو شبِ دل همه زُوّار مشهدُ النّورت سحر شود زِ طلوع جمال اَنوَرِ تو تویی تو آینه طلعت خداوندی جمیع حور و مَلَک مُحرِمان محضر تو معین جمله ضعیمان تویی گل زهرا منم نشسته به خاک حریم اطهر تو تو را به جان جوادت عنایتی بِنمای همیشه مست بمانم ز فیض ساغر تو علی سوم آل رسول ، از رحمت کرم نما که شوم خاک پای نوکرِ تو منم همان که هَماره غمی به دل دارم به یاد جد غریب و به یاد مادر تو منم به مَبحَسِ دلدادگی اسیر ، آقا بیا و عشق خودت را ز من مگیر ، آقا جلال حق بُوَد اندر جمالِ تو مستور تویی به مصحف خلقت مثال آیه نور نوای عشق به مدح تو ساز کرده زِ جان همیشه موسيِ عِمران زِ آستانه طور دلم گواه دهد ، کان مسیح عالیقدر به آسمان شده از بهر خدمتت مأمور غلام بیت اباصلت تو دو صد غلمان فداییانِ کنیزانِ آستانت حور هنوز نور حدیث تو هست جلوه نما همان حدیث که خواندی به شهر نیشابور من از لسان همه گویم ای عزیز خدا شفاعتی تو زِ ما کن به نزد رَبّ غفور به روز حشر زِ الطافِ مادرت زهرا خدا کند که شوم با ولای تو محشور ولادت تو چُنان شوقِ درجِنان بودن مصیبت تو به ما همچو ماتم عاشور الا تمامی افلاکیان عباد تو جوانی ام به فدای تو و جواد تو منم غلام و تو ارباب یا امام رضا مرا ز لطف تو دریاب یا امام رضا به میکده ز منِ زار کن پذیرایی به قطره ای ز میِ ناب یا امام رضا منم به ظُلمت دنیا اسیر و درگَهِ توست مرا چو جلوه مهتاب یا امام رضا به خُلد و روضه رضوان و جنّت و فردوس ولای توست چو اَبواب یا امام رضا خدا مدیح تو را گفته بهر اهل نظر به قَدر و کوثر و اَحزاب یا امام رضا پیِ گرفتن رِزقَم به مَشهَدَت آیم به هر طریق و به هر باب یا امام رضا منم به دشت تو آهوی بی پناه غریب فتاده ام به تب و تاب یا امام رضا به خواب غفلتم و غرق قُلزَمِ عصیان مرا در آر از این خواب یا امام رضا به پشت پنجره فولاد تو نشسته منم به آن ضریح قشنگت دخیل بسته منم اَلا نثار تو بادا هزاران مرتبه جان قبول کن زِ منِ زار ، این سرشک شوق روان خوشا به حال شهیدان که وصل تو دیدند خزانِ هجر تو کِی می رسد مرا پایان تو نور حق به زمینی و بر من عاصی رضایت تو بُوَد چون رضایت یزدان قسم به پاکیِ کوثر ، تو اصل ایمانی عطا نَما به دل تار ، نوری از ایمان خوشا دمی که زیارت کنم تو را در طوس به ذکر اَدرِکنی یا خَلیفَةَ الرَّحمٰن خوشا دمی که شوم خاک پای زوّارت اَلا عطا شده بر زائر تو اَجر گِران خوشا دمی که به کنجی زِ صحن گوهرشاد نِشینَم و به تو گویم زِ درد های نهان خوشا دمی که قبول تو اُفتَد ای مولا دعای خسته دلی بی نوا و تاب و توان اَلا ولایت تو ، رکن مذهب و دینم به وقت دادنِ جان خود بیا به بالینم
من از ازل در این خانه بودم و هستم به بارگاه تو عمریست عبدِ پا بستم چو در اَلَست به احوال من نظر کردی دگر زِ قِیدِ دو گیتی به آن نظر رَستَم از آن زمان که وصال تو آرزو کردم زِغیر ، رشتهٔ آمالِ خویش بُگسَستَم از آن زمان که سبو از یَد تو بگرفتم سبویِ غیرِ تو را ترک گفته ، بشکستم هزار شاه بَرَد رَشکِ حال و روز مرا که من به کوی سخای تو بنده ای پَستَم تو ثامن الحُجَجی ، هشتمین امام مَنی منم که بر سر کویت ، به اشک بنشستم میان سجده ی شکرم ، رضا رضا گویم که در تلاطم نامت همیشه سر مستم به جان حضرت نجمه ، به حق بابایت بگیر روز جزا ، ای اُمید من دستم صفای طوس ، فزون از صفای بیت و صفاست قسم به عشق که حَجَّم طواف کوی رضاست همیشه در دل محزون بُوَد بهانه تو پریده مرغ دلم بهر آب و دانه تو هر آن کسی که در او نو ایزدی پیداست بُوَد به لوح دلش یا رضا ، نشانه تو شود چو غنچه شکوفا وجود انسان از بهار عشق تو و مهرِ جاودانه تو شفا نه دست طبیبان این زمانه بود شفای درد بُوَد خاک آستانه تو خدا کند که شود نامه ام به حشر ، سپید ز برگ سبزی از آن لطف بی کرانه تو به وقت دادن جان گفته ای که با تو خورند غذای خویش ، غلامان و اهل خانه تو در آن دمی که نهادی به خاک حجره سَرَت بیامد آن خَلَف و زاده یگانه تو در آن دما که سِپُردی تو جان به حضرت دوست سرت گرفت به بر طفل نازدانه تو اگر داغ تو بهر قلوب آذر بود به دشت کرببلا روضه جور دیگر بود تمام دشت ز سوگی عظیم غوغا شد دو چشم دهر از این شرحِ درد دریا شد به باغ خلد پیمبر ز ماتم شِبهَش هلال وار قدش همچو مرتضی تا شد میان معرکه ی کفر و دین به کرببلا کمال غربت آل علی هویدا شد زداغ و محنت پور حسین،اشک عزا روان ز چشمه ی پاک دو چشم سقا شد چو پیکر علی اکبر به خاک و خون افتاد بلند ناله جانسوز امّ لیلا شد ز بغض حیدر کرار در کشاکش جنگ تنش ز حَربه کفار اِرباً اِرباً شد حسین رفت کنار جنازه ی پسرش فغان و ناله او تا به عرش اعلا شد چو یاسِ روی علی را چنان شقایق دید دوباره زنده بر او خاطرات زهرا شد خدای من من بده بهر سفر مرا توشه برات و تذکره طوس و قبر شش گوشه 🔴 این شعر در سال ۸۶ سروده شده @sherosabk