eitaa logo
شیدایی
104 دنبال‌کننده
43 عکس
18 ویدیو
0 فایل
صفحه ادبی شیدایی
مشاهده در ایتا
دانلود
در پریشانیِ دل موی تو بی تقصیر نیست قایق بی سرنشین را موج هر سو می برد 🍁🍃
گرت تنگ است روزی، سفره‌ی احسان گشایش ده به کار خوشه‌چین جز وسعت دامن نمی‌آید 🍁🍃
دلِ فسُرده‌ی بی‌عشق را به سینه نخواهم مرا در آتش شوقی بسوز و شعله‌ورم کن... 🍁🍃 ‌‌
محبّتی که مرا از تو در دل تنگ است گر آشکار کنم، در جهان نمی‌گنجد... 🍁🍃 ‌‌
بی‌ خراش زخم عشق اسرار دل معلوم نیست خواندن این لفظ موقوف است بر اعراب‌ها 🍁🍃
می‌شنیدم که: شود نیک به شربت بیمار شربتی داد خیال تو، که بیمارم کرد 🍁🍃
ای محاسن سپيد آل الله! دست بسته تو را کجا بردند تن تو در مدينه بود اما دلتان را به کربلا بردند...!!✨🖤 🍁🍃
می شود مایل به عاشق درد در هر جا که هست جانِ سختِ عاشقان آهن‌ربای دردهاست 🍁🍃
از شراب عشق سیل آمد، مصلایم ببرد گر شوم هشیار ازین می، پارسایی ها کنم ... 🍁🍃
ای کاش که بر آتش جان خاک بریزند با گریه نشد از غمِ او دست بشویم... 🍁🍃
دیگر نروَد به هیچ مطلوب! خاطر که گرفت با تو پیوند ... 🍁🍃
آه از تو که نی شکسته در راه از تو آه از تو که ماه مانده در چاه از تو نیزارانی سوخته از چشمانم می ریزد و دود می شود آه از تو 🍁🍃
سکوت،  پاسخ اظهار عشق من به تو بود ... مرا که اهل سخن هستم ، این جواب بس است ! 🍁🍃
به رغم سر به هوا بودنم زمینگیرم به سر ،هوای تو را دارم از زمین سیرم 🍁🍃
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
با اهل ریا، دو رنگ باید بودن با گرگ‌صفت، پلنگ باید بودن بی‌واهمه بی‌رحم شو ای دل گاهی با سنگدلان چو سنگ باید بودن
من غمم‌، جای مرا با شادمانی پر مکن هر کجا چشمی بگردانی نشانی از من است 🍁🍃
ز زندگی چه به کرکس رسد به جز مردار؟ چه لذت است ز عمر دراز، نادان را؟ 🍁🍃
به یک کرشمه که در کارِ آسمان کردی هنوز می‌پَرَد از شوق، چَشمِ کوکب‌ها   🍁🍃
من از خزان به بهار، از عطش به آب رسیدم من از سیاه‌ترین شب به آفتاب رسیدم هم از خمار رهیدم، هم از فریب گذشتم که از سراب به دریایی از شراب رسیدم به جانب تو زدم نقبی از دورن سیاهی به جلوه‌ی تو، به خورشید بی‌نقاب رسیدم اگر نشیب رهـا کردم و فـراز گزیـدم به یاری تو بدین حُسن انتخاب رسیدم شبی که با تو هم‌آغوش از انجماد گذشتم به تب، به تاب، به آتش، به التهاب رسیدم چگونه است و کجا؟ دیگر از بهشت نپرسم که درتـو، درتـو به زیباترین جواب رسیدم کتـاب عمـر ورق خورد بار دیگر و با تو به عاشقانه‌ترین فصل این کتاب رسیدم چرا به ناب‌ترین شعـر خود سپاس نگویم تورا؟ که در تو به معنای عشق ناب رسیدم ۱۶اردیبهشت 🍁🍃
چنان گرفته تو را بازوان پيچكى‌ام كه گويى از تو جدا نه، كه با تو من يكى‌ام 🍁🍃
عمر منست آنچه به دست تو در فراق چون شمع می گدازد و کوتاه می شود ! 🍁🍃
من که با هروله‌ی سیل نرفتم از جای ‏صحبت از عشق که شد، نم نم بارانم برد... ‏ 🍁🍃
تو هم به یاد من او را ببوس اگر گذرت به مرغ خسته پرِ دلشکسته‌ای افتاد 🍁🍃
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
ما را ز دیده منّتِ دیدار نیست، هیچ او در دل است، نازِ تماشا نمی‌‌کشیم
ما و آوارگی ای دل، که خدا می‌خواهد وسعتِ مملکت خویش به ما بنماید 🍁🍃
کجا روم که دلم پایبند مهر کسی‌ست سفر کنید رفیقان که من گرفتارم 🍁🍃
فکر کردم با تو دیگر، نیمه‌ ام کامل شده دیدم اما بردی از من، آن‌چه را هم داشتم...! 🍁🍃
از هرچه غیر اوست چرا نگذری "شعیب" کافر برای خاطرِ بُت از خدا گذشت 🍁🍃