eitaa logo
شیدای زینب (سلام الله علیها)
274 دنبال‌کننده
353 عکس
257 ویدیو
8 فایل
اشعار آئینی #زینت_کریمی_نیا @sheydaye_zeynab ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
راجع به این پنجره باید بیشتر توضیح بدم
شهادت علیه السلام غریب تر ز دو بابابزرگ حتی تو شبیه عمه رقیه پر از معما تو نگفته است پدر از مصائبت زیرا تو مرد قافله بودی امام فردا تو نگفته است به تو تا که مرد خانه شوی که روز حادثه باشی کنار بابا تو یزید را نشود در نگاه تو باور از اینکه چار بهاری فقط به دنیا تو به رغم خشکی نسل مشاوران ستم اصیل و پاک و نجیب و زلال و دریا تو دو فاطمه دو علی در شناسنامه تو فقط نشان تو باشد به ایل ، تنها تو چقدر آنچه شنیدیم ما شما دیدید چقدر تاول پا دیده ای به صحرا تو چقدر تشنگی ات را نموده ای پنهان کنار عمه سکینه چقدر پیدا تو نمی شود دل تنگ تو را تصور کرد که مانده است عمو اصغرت فقط با تو حرم نداری اگر در بقیع عیبی نیست که وارثی به بلاهای کربلاها تو تو را به کرب و بلا دیده ایم وقتی که پیاده جای تو رفتیم ، بودی آنجا تو تو نور چشم تمام قبیله ی نوری میان روضه نشستی چقدر زیبا تو زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
ادامه بله قرار بود از پنجره بیشتر توضیح بدم قضیه پنجره این بود که قبل از مشرف شدن تو جلسات آمادگی مدیر کاروان گفتند که تو مدینه هتل کنار قبرستان بقیعه و اتاق هایی که پنجره رو به بقیع دارند فقط بین خانم ها قرعه کشی می شوند . چون خانم ها از زیارت بقیع محرومند. http://eitaa.com/sheydayezeynab
وقتی وارد هتل شدیم و شماره اتاق ها رو بهمون گفتند .اتاق ما طبقه سوم بود اتاق چهارنفره که من و سه تا خانم دیگه با هم باشیم. طبق عادت همیشگی آخرین نفر که وارد اتاق شد من بودم و اولین کاری که کردم دقت به پنجره بود که پنجره ای ندیدم و ناامیدانه به سمت آخرین تخت که خالی مانده بود رفتم و روی تخت نشستم http://eitaa.com/sheydayezeynab
بعد از احوالپرسی و آشنایی با همراهان به سمت چپم یعنی بالای سر تخت نگاه کردم و در فرو رفتگی اتاق یک پنجره دیدم که درست بالای سرم بود ولی از اونجایی که این اتاق انتهای راهرو بود و امکان نداشت پنجره داشته باشه فکر کردم این پنجره فقط برای نوره و رو به خیابان نیست اما اما اما ........!!! که انشالله نصیب همه تون بشه کنار پنجره که رفتم و پرده را کنار زدم یک تصویر مثل تصاویری که از تلویزیون دیده بودم بود.آه که چه لحظه ای بود چه عنایتی بود😍 http://eitaa.com/sheydayezeynab
شیدای زینب (سلام الله علیها)
#سفرنامه_حج
اما متاسفانه فقط این یک عکس اونم به لطف ایتا و کانال شیدای زینب برام مونده
سمت چپتون حرم و مسجد پیامبره
ائمه بقیع هم همون سمت بقیعند
حضرت علیه السلام يُؤۡتِي ٱلۡحِكۡمَةَ مَن يَشَآءُۚ آیینه ی توست از کرب و بلایی است که در سینه ی توست آن خیر کثیری که خدا فرموده در علم لدنی و نهادینه ی توست زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
علیه السلام خیال یک شب شیرین به لهجه ی باقر به بال قمری شعر و به شیوه ی شاعر بیا که قصه بخوانیم و شاعری بکنیم بیا زبان حال شویم از حکایت باقر سر کلاس حضورش قلم قلم گیریم به دست گوشه کار از رسالت جابر بیا به باد بگوییم تا کمک بکند برای این غم سنگین و خلوت خاطر بیا به ابر بگوییم تا ببارد از طرفش خنک شود دل پاکش از این غم وافر بیا به ماه بگوییم تا عقب برود که در مدینه بمانیم همچنان زائر برای این شب تاریک خویش چاره کنیم به یمن نور طلوعی که می شود ظاهر دوباره آمده ام بر حسین گریه کنم به هر کجا بروم کربلا شود آخر زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
ادامه رفتن به مسجدالنبی راحت بود خیلی نزدیک به هتل در ضمن از پایین دیوار قبرستان بقیع هم رد می شدیم ولی داخل آن را نمی دیدیم چون دیوار ها بلند بود و آنطور که من قبلا از تلویزیون دیده بودم و فکر می کردم می توانم پشت نرده ها بایستم نبود .و اگر آن پنجره رحمت نبود نمی توانستم داخل بقیع را ببینم . و آقایان کاروان هم کلا ناامیدمان کردند. روضه رضوان بخشی از مسجدالنبی است که قبر مطهر پیامبر آنجا واقع شده و زیارت آنجا برای هر کاروان فقط یک بار سهمیه داده شده است که به آن زیارت دلنشین ولی عجولانه و تحت فشار نگهبانان که اصرار به خروج داشتند هم مشرف شدیم ولی خب بعد از یک عمر واقعا زمان پنج شش دقیقه کم بود که با آرزوی سال‌های دراز خود باشیم و درد دل کنیم http://eitaa.com/sheydayezeynab