#شب_های_جمعه_زیارتی
#سفر_نامه و #صفر_نامه
#قسمت_پنجم
نگاه می کنم آنسو که تل زینبیه ست
نگاه من نگران است حس خواهریَ است
به سمت تل بروم مشکلم فقط حلّ است
مرور روضه باز این نگاه بر تلّ است
نگاه من به نگاهش گره خورد امشب
مرا دوباره به دنبال خود برد زینب
نشسته پیش برادر هنوز هم زینب
و دارد این در و دیوار ذکر او بر لب
مرددم که زیارت بخوانم از این دور
و یا که پیش روم تا ضریح ، تا لب نور
چقدر شک سر این دو راهی ام عشق است
همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است
زینت کریمی نیا (شیدای زینب )
http://eitaa.com/sheydayezeynab
تقدیم به زهرای مهربان دختر کوچولوی عراقی که اربعین ۹۸مهمان عشق و کلبه باصفایش بودیم
بیا وفرض کن در سعی صحرای نجف تا کربلایی تو
نجف را طی نکرده در مسیر عاشقی در ابتدایی تو
بیا و فرض کن سرد است و سوز صبحگاهی می وزد بدجور
کنار آتش یک موکب و مبهوت اعجاز خدایی تو
بیا و فرض کن...نه واقعیت را به یاد آور که مردی پیر
تورا با گریه می خواندبه شیر گرم ، محو آن صدایی تو
بیا و فرض کن عصر است و یک دختر نگاهت می کند باشوق
هلابیکم که می گوید به چشمش آشنا ی آشنایی تو
عمود یک به یادش باش آن روزی که چون آهوی آزادی
به عزم رفتنی اما گرفتار نگاهش از حیایی تو
و می مانی به جذب آن نگاه روشن و زیبای دریایی
و حالا مثل قارون مالک گنجینه های پر طلایی تو
به اصرار تمام از دستهایت می کشد ساک لباست را
چنان گرم است با لبخند انگاری رفیقش سالهایی تو
به فکری شاید الان میرسی یک قصر زیبا روبروی توست
ولی یک باره می بینی که در یک قصر ویرانه میایی تو
همه دار وندارش بین سفره روبروی توست اما نه
تمام هستی اش نه... بیشتر...در منزلش فرمانروایی تو
بهشت اینجاست دنبال بهشت جاودان هرگز نگرد اصلا
بهشت تو همین لحظه ست قدرش را را بدان تا کربلایی تو
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شبکه کرمان
11.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 اینجا عشق حسینی، پای پیاده همه را به مسیر نور دعوت کرده است
🔸 ارسالی از زینب کریمی نیا، شاعر آئینی کرمان
#راوی_اربعین
🆔 @kermanirib
هدایت شده از شبکه کرمان
💠 #سفر_نامه و #صفر_نامه ۱۴۰۳/۵/۲۹
▪️روایت اربعین شاعر کرمانی از عمود نهصد و هفت به زبان شاعرانه:
🔘رسیده ام به کنار عمود نهصد و هفت
که آسمان وسط دشت با عصا می رفت
عمودهاست عصاها و آسمان موسی
مسیح زنده شده با شهادت یحیی
مگر پیاده می آید در این زمین خورشید
که داغ کرده زمان را در این قرار جدید
نشسته هرم عطش های شصت و یک بر لب
روان شده ست جهان باز در پی زینب
شده است زنده زمان از خروش انسان ها
جوان شده است جهان از بهار وجدان ها
از آفتاب خشن نور لطف می بارد
و جای خار مغیلان بهار می کارد
سیاه لشکر نور و سپیده می آید
و ذوالفقار عطش آبدیده می آید
سوال می کنم از خود که می شود آیا
نگاه خار ببیند بهار را حتی ؟
🔸 ارسالی از شاعر آیینی زینت کریمی نیا
#راوی_اربعین
🆔 @kermanirib
خسته اومد می گفت آقای پناهیان اومدن توی درمانگاه و بهمون خسته نباشی گفتن به مناسبت روز پزشک
می گفت همه کادر درمان باهاشون سلفی گرفتند به جز من که سرم شلوغ بود
گفتم انشالله که سلفی اصلی رو با حضرت زینب داری
روزت مبارک دخترم خداروشکر که روز خوبت با حسین علیه السلام خوب تر شد
#شب_های_جمعه_زیارتی
۱۴۰۳/۶/۱
باور نمی کنم که به مقصد رسیده ام
بی شهد و بی شکر به چه مشهد رسیده ام
باور نمی کنم که شب جمعه کربلا
باور نمی کنم که به این حد رسیده ام
باور نمی کنم که به سرچشمه آمدم
در قعر جزر خویش به سرمد رسیده ام
جمع فرشتگان صلحا و پیمبران
همراه خوب روضه من بد رسیده ام
با حکم اینکه قال ففروا الی الحسین
در این فرارها به محمد رسیده ام
شکر خدا که پس از سال سخت دور از او
نزدیک تر به یار ، مجدد رسیده ام
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
مربع ترکیب #حضرت_زینب سلام الله علیها
از همان روز که چشمم شده بر روی تو باز
کارم از بدو تولد شده با عشق آغاز
از همان روز که گفته ست به من مادر راز
از همان لحظه شدم من به سپاهت سرباز
وقت سرلشکری ام بود که ماندم تنها
در همان لحظه که گفتم به تو مهلا مهلا
باید اینک همه برنامه بچیند زینب
اولا فکر به سجاد کند در این تب
بعد فکری به رباب و اثر خشکی لب
بیشتر ، اینکه از این عشق بسازد مکتب
دست تو معجزه کرده است به قلب خواهر
کاش فکری بکنی بر شب سخت دختر
شده برنامه من از دل این تل اجرا
باید از لیله الاسرات برم محمل را
تا در آینده جهانی بشود عاشورا
آسمان هم بشود ریزه خور این صحرا
ابر وقتی که به اذن تو ببارد دیگر
نشود هیچ دل نازک زینب مضطر
جای عباس ، علمدار شده خواهر تو
جای اکبر شده در ماذنه پیغمبر تو
جای هفتاد ودو تن یک تنه شد یاور تو
ناخدا گشته به کشتی نجات آور تو
جای تو ، جای تو و جای تو و جای خودت
می زند بوسه بر آن دختر زیبای خودت
من به غیر از تو ندیدم که تماشا داری
این تویی که به لبم ذکر جمیلا داری
جا به هر بتکده و دیر و کلیسا داری
"آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری"
عشق من را به تو دریافته آخر نوحه
چون "امان از دل زینب" شده دم در نوحه
الامان از دل زینب ، چه کند با سر و تن
با تن این دو برادر چه کند جای حسن
جای حیدر چه بگوید که شود مرد سخن
جای مادر چه بپوشد به تنت پیراهن
الامان از دل زینب وای بر درد خودم
که فقط اشک بریزم به عملکرد خودم
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#سفر_نامه و #صفر_نامه
#قسمت_هشتم
رسیده ام به همانجا که حق حرمان داشت
و عاقبت سفر عشق خط پایان داشت
هنوز سر نرسیده دلی که تنگ اوست
و حرف های نگفته که غم فراوان داشت
یکی یکی همه ی حرفها که می آیند
و قطره قطره غمش را به پلک پنهان داشت
ولی نیامده ماندند تا ذخیره شوند
برای جاده برگشت که زمستان داشت
هنوز سر نرسیده شروع غم شده و
هزار شعر نگفته که قصد بحران داشت
خداکند که نباشد زیارت آخر
همین کلام که هر زائر پریشان داشت
دلم خوش است به صحن خیالی فکرم
به این دلی که برایت رواق و ایوان داشت
زینت کریمی نیا
پنج شنبه ۲۱صفر ۱۴۰۲
http://eitaa.com/sheydayezeynab
تقدیم به شهید بزرگوار باهنر
#هشت_شهریور
کرمان که در دل معدن لعل و گهر دارد
بر روی انگشتان خود صدها هنر دارد
این شهر تاریخی هزاران درد از تاریخ
از چشم بسیاری که از جاشد به در دارد
آقا محمد خان به خود دیده است اما با
میرزا رضاها نسبتی نزدیک تر دارد
آه این کویر داغدیده سال های سال
داغ شقایق های خونین برجگر دارد
مردان مرد این کویر آباد بسیارند
هرچند بر تاجش نگین باهنردارد
مِهر ونجابت مُهر بر پیشانی شهراست
حسنی که این مرد خدایی بیشتر دارد
او سال ها در راه دانش قدعلم کرده
پس عِلم با نامش عَلَم باید که بردارد
زیر سر کرمان بلند از هر هنر چون کوه
باشد همین که باهنرها زیر سر دارد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#شب_های_جمعه_زیارتی
به یاد هفته پیش این موقع😭
حالم گذشته است و گذشته است حال من
اینگونه است می گذرد ماه و سال من
با یاد آن حرم همه روز من به شب
هر شب طلوع می کند او در سوال من
هرگز محال نیست که اشکم طلا شود
ممکن شود به دیدن او هر محال من
تنها سلام حرف دلم را بگوید و
آرام می شود همه ی قیل و قال من
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab