برای پاکی دریاکمی ازپیکرت کافی است
فقط یک پرمیان این همه بال وپرت کافی است
تمام آسمان هارا نباید خرج دریا کرد
که قدری مختصرازآبی دوروبرت کافی است
چه غواصی توبودی که تفحص کرده ای دل را
که می دانی الفبایی برای شاعرت کافی است
یقین دارم دل دریائیت هم بذل دریا شد
به رغم اینکه دریا را فقط دست ترت کافی است
کشیده برسرت دستان آب آورترین سردار
دلیلش ساحل دریایی دست آورت کافی است
چرا با هردودستت هدیه آوردی به این سختی
تومی دانی که یک انگشت تو برمادرت کافی است
به پای برگه ی ثبت بهشت زیرپای او
نگین غرق خاک حلقه ی انگشترت کافی است
نیازی نیست تا خواهر تورا توی صدف بیند
که مروارید عشقت برگلوی خواهرت کافی است
نمی خواهد همه گویند زهرا مادرت بوده
همان سربند تو با نام او دورسرت کافی است
اگرصد دفترشعرو غزل در وصف تو گویند
فقط یک جمله باخط خودت در دفترت کافی است
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
در آستانه دفاع مقدس هستیم این شعر برای شهیدان غواص که بعد از ۲۹ سال به ایران آمدند نوشته شد .دربین این شهیدان برادر دوست عزیزم حاج خانم رجبعلی پور بود که این شعر در مراسم ایشان توسط حاج آقا گلچین خوانده شد
🌹عید میلاد پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله مبارک🌹
چند رباعی تقدیم به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
دریا خبر از زلالی بارانت
باران گذر از حوالی چشمانت
قربانی انگشت تو ماه است چطور
این جانب تاریک شود قربانت
سیب لب تو نمایه ی لبخنداست
برهان مبینت آیه ی لبخنداست
امروز که گلها همه گریان شده اند
لبخند تو نه .... کنایه ی لبخنداست
از نام تو شعله هم دهانش خشکید
بشکست غرور کاخ و کسری لرزید
حمد تو به هر زبان شد از واجب ها
وقتی که خدا تو را محمد (ص)نامید
ای بر سر تو سایه دستان خدا
با دست تو هم چتر خدا بر سر ما
ای کاش که امضای سر انگشتانت
از جهل جدید هم درآرد ما را
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | شهریار دورانها
🔹️بخشهایی از دیدار حضرت آیتالله خامنهای با آقای سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار شاعر گرانقدر در شهر تبریز. ۱۳۶۶/۴/۲۹
🗓 ۲۷شهریور، سالروز درگذشت استاد شهریار و روز شعر و ادب فارسی
💻 Farsi.Khamenei.ir
12.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شعر عاشقانه حضرت خدیجه سلام الله علیها برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
🎙 حجت الاسلام ناصر رفیعی
#استاد_رفیعی
#پیامبر_اکرم
#حضرت_خدیجه
○●║✿بانـــــوی پیشـــــــرو✿║●○
اجرای خوب رباعی های پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله توسط حاج آقا زینلی بزرگوار شهرستان انار
#شب_های_جمعه_زیارتی
سیاه و سپیدم ولی در حرم رنگی ام
بدون تو یک کاه از کوه دلتنگی ام
کنار تو عطر و گلاب زلالم به اشک
بدون تو یک صخره ی تیره ی سنگی ام
بدون تو انباری از اضطرابم فقط
کنار تو آرامشی در هماهنگی ام
زمان در کنار تو درگیر تکرار نیست
بدون تو درگیر تکراری آونگی ام
نی ام که نوایم فقط در نی نینواست
نباشی پر از درد موسیقی چنگی ام
کنار تو من پادشاه جهانم حسین
اگر چه غلام سیه چهره زنگی ام
سیاه و سپید مرا سرخ و خونرنگ کن
شهادت نباشد پر از حجم بیرنگی ام
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هرکس که در شب جمعه ده مرتبه این دعا رابخواند
پروردگار سبحان:. سه مرتبه فرماید که:نیستم خدای او اگر او را نیامرزم و در درجه ی ابراهیم خلیل علیه السلام باشد.دعا این است:
💥يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّة💥ِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّة💥ِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّة💥ِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً💥 وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ..💥
💠💫💠💫💠💫💠💫
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم
قدمت کاخ شاه را لرزاند
اقتدار سیاه را لرزاند
فجر رویت رسا تر از خورشید
شعله ی در کلاه را لرزاند
دلی از هیچکس نلرزاندی
کسی از محضرت نمی راندی
ناز انگشت تو اشارت کرد
دل سنگین ماه را لرزاند
تو امین بودی و خیانت ها
رحمتی در دل خشونت ها
خشم تو شامل کسی شد که
بر یتیمی پناه را لرزاند
حمد در قلب نامت احمد(ص) شد
نام تو اینچنین محمد(ص) شد
صلواتی جلی فرستادیم
یوسفی قلب چاه را لرزاند
آیه آیه طلوع کردی تو
مکتبی را شروع کردی تو
که قلم شد سلاح و با یک نون
چرخشی زد سپاه را لرزاند
معجزه بیش ازین کجا باشد
جنگ بر صلح ره گشا باشد
جنگ کردی و صلح آوردی
مهر تو رزمگاه را لرزاند
هم به تورات یار موسایی
هم به انجیل با مسیحایی
نور پیشانی محبانت
هر بت اشتباه را لرزاند
راه ما سخت بود و بحرانی
روزه و سجده های طولانی
تو به ما یک حسین دادی که
یک جهان تباه را لرزاند
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
تقدیم به #امام_صادق علیه السلام
صادق شدی هر دل صفا را یابد از تو
هر صبح صادق روشنا را یابد از تو
راه نجات از هر بلا صدق است مردم
عالم نجات از هر بلا را یابد از تو
صادق شدی در کوچه های تنگ تردید
سرگشته اصل ماجرا را یابد از تو
صادق شدی تا شیعه قدری جان بگیرد
اسلام در مکتب ، خدا را یابد از تو
در زیر آوار خیانت های تاریخ
انسان تنفس در هوا را یابد از تو
وقتی که گویم ایها الصادق دل من
آرام می گیرد شفا را یابد از تو
آرام گفتم این دلم کرب و بلا رفت
انگار راه کربلا را یابد از تو
آه این کبوتر در بقیعت جستجو کرد
شاید که یک گنبد طلا را یابد از تو
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
صلی الله علیک#یا_رسول_االله
باید وثیقه بگیرم ، از دختری پدرش را
از طعم شاخ نباتی، از حافظی هنرش را
باید اجازه بگیرم ، از اوکه مادر باباست
یک قطره ناب بنوشم ، از ساغری اثرش را
باید تمام قلم را ، غسل گلاب دهم بعد
جوهر ز چشم بگیرم ، ایجاز شعر ترش را
باید که حج بگزارم،سوی حرا بروم بعد
یک چله جای حرا وو،یک چله دور و برش را
از قله اوج بگیرم ،نرخ نگاه بلندش
از مکه وام بگیرم ، از آمنه پسرش را
چشم خدیجه شوم تا ،هر روز عشق بنوشم
تسبیح فاطمه باشم ، کامل کنم سفرش را
با ان یکاد کنم سعی ،از چشم بد بشود دور
بانو حلیمه شوم که ،گیرم خودم نظرش را
با جبرئیل ببینم ،فرّش در آن شب معراج
جای حسین و حسن هم ،در سجده ای کمرش را
گویم" اعوذ بربِ "،جای خداش بترسم
در آیه ها بکنم نهی، لبخند بیشترش را
شاید که نام مسلمان، زیبد به ملت سلمان
شاید خودش بفرستد،فرزند ماه ترش را
شاید قبول کند که، ما هم به معرکه باشیم
گیریم یک سر سوزن ،یک گوشه از سپرش را
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
خواستم درد دل کنم قدری
با تو ای خنده ی خدا بر لب
با تو بنیان گذار مسلک عشق
با تو ای جد اطهر زینب
حال من خوب نیست می دانید
غرق در اضطراب و آه شدم
نیستم ناامید از رحمت
شاید این بار رو به راه شدم
شاید این بار مهربانی تان
شامل حال این حقیر شود
کاخ آیینه های خشتی تان
جای بیچاره ای فقیر شود
آیه آخرین سوره فتح
در رحمت گشاید و شاید
از کسانی که با شما هستند
پرتوی سویم آید و شاید
از کسانی که روی پیشانی
خوش درخشیده و اثر دارند
در رکوع و سجود مشغولند
از رموز خدا خبر دارند
مثل ضرب المثل مثل بشوم
یا به تورات یا که در انجیل
دانه کوچکم به خاک افتد
ساقه محکمی دهد تحویل
شیشه عطر من شده شاهد
تا بدانی که عاشقت هستم
گل روی محمدی واکن
تا بدانم که لایقت هستم
شوری چشم من رود با اشک
روی خود را اگر نشان بدهی
باز هم ان یکاد می خوانم
تا که چشم مرا امان بدهی
نه.... برایم نسوز آنقدری
که بترسد خدا تو جان بدهی
نمک گونه ات فقط کافی است
که سر سفره ام به نان بدهی
بَاخِعٌ نَفْسَكَ دلیل دلت
این دو خط شعر هم دلیل دلم
قدمی کاش در پی سلمان
در پی گام هایتان بروم
خوش به حالش که بهترین حال است
حال سلمان که گفته ای مِنًا
کاش بودیم شیعه ی صادق
شامل جمله ی" لَنا زینا"
آخر شعر حال من خوب است
متدین به دین خوب شدم
در خیالات روضه رضوان
مثل روز مدینه خوب شدم
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#امام_صادق(علیه السلام )
چقدر نام تو نیکو چقدراسم تو زیباست
چقدر آینه درچشم های پاک تو پیداست
تمام نور خدا راگرفته آینه هایت
در انعکاس فقط نور صادق از تو هویداست
به پای درس تو صِدّیق های شهر تمامی
قلم به دست شده مکتب صدوق تو برپاست
قلم رسیده به ما منتظرکه باز بگویی
به یاوران صَدیقت تنور داغ مهیاست
اگرچه غیرت هارون مکی است به جوشش
یقین شده که تنورت بهشت بردوسلاماست
برات سینه شیعه شده است فرش سلیمان
که تار قالی تو عشق و پود ، دیده دیباست
فضای مبهم دوران سیاه وتیره وگنگ است
در آن زمان که حدیثت سپید وروشن وگویاست
به قال صادق تو گوش علم هم شده محتاج
هنوز پرچم شیعه به آبروی تو ازماست
چه می شود که هِشام حکم شوم بنوازی
به روح قدسی باران مرا که لطف تو دریاست
به نام فاطمه حساس بوده ای وعجیب است
چقدر شعله این در شبیه خانه زهراست
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
مولودی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
با اجرای سبک حاج آقا کدخدایی
آمد به دنیا /رسول موید
احمد به انجیل / به قرآن محمد
بر قلب مردم ، جانی و ، جانانی آمد
روی کویر مکه هم بارانی آمد
آسمون /پر نوره / وقت قرار است
ساربون / مسروره / جشن ستاره آست
نور محمد / از احَد تابیده
اون و خدایش / محمد نامیده
جهل دنيا را ، رهبری ، فرزانه آمد
قلب دنيا را عاشقی پروانه ِ آمد
نبود او / دور از جون / ما جون نداشتیم
تو دنیا / هیچ نام و / نشون ندشتیم
دنیا مسروره / لبخندش که میشه
روز ظهور/ فرزندش که میشه
اون روز میاد فرزند اون برای وحدت
پیروزی میشه قسمت دل های امت
محمد /اسمی که /میشه جهانگیر
دین حق /سربلند /میشه فراگیر
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
‼️سخنان عجیب امام خمینی (ره) در سال ۱۳۶۷ در سالروز ولادت پیامبر اکرم (ص) در مورد شکسته شدن ۱۴ کنگره طاق کسری !!👇
#وعده_ظهور 👇
▪️آن چیزی که میخواستم امروز عرض کنم این است که در ولادت حضرت رسول ـ صلی اللّه علیه وآله ـ قضایایی واقع شده است، قضایای نادری به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسی بشود که چی است. از جمله قضیه شکست خوردن طاق کسری[1]و فرو ریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشکده های فارس و ریختن بتها به روی زمین.[2]قضیه شکست
طاق کسری شاید اشاره به این باشد که در عهد این پیغمبر بزرگ، طاق ظلم، طاقهای ظلم میشکند و مخصوصاً طاق کسری شکسته شد برای اینکه آن وقت این طاق کسری مرکز ظلم انوشیروان بود...
[و سپس اشاره میکند ..]
✖️اینکه چهارده کنگره از کنگرههای قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمیآید که یعنی
در قرن چهاردهم این کار میشود، یا چهارده قرن بعد این کار میشود؟ به نظر شاید بیاید این، محتمل هست که این بنای ظلم شاهنشاهی بعد از چهارده قرن از بین میرود و بحمداللّه رفت از بین. بتها همه به رو افتادند، این بتها هم خواهند از بین رفت، حالا چه بتهایی که تراشیده بودند از سنگ یا بتهایی که خود ملتها یا بعض از ملتها میتراشند با آدم. اینها هم رفتنی هست، منتها ما حوصله مان کم است. تمام دنیا از اول تا آخرش پیش حق تعالی یک جور پیداست، این ور و آن ور ندارد که یک راه دوری باشد. پیش ما این طور است که خیلی راه دور است که هزار سال طول میکشد، دوهزار سال طول میکشد. نخیر اینها قریب است، نزدیک است و میشود، و بتها شکسته خواهد شد انشاءاللّه. و آتش افروزیها و بت پرستیها و آتشپرستیها هم انشاءاللّه از بین خواهد رفت.
منبع: صحیفه امام
○●║✿بانـــــوی پیشـــــــرو✿║●○
آغاز سال تحصیلی به همکاران محترم و دانش آموزان عزیزم مبارک
من در کلاس خوبت آن روز
طعم محبت راچشیدم
ازعشق پرسیدم نشانی
رنگ خدارا درتو دیدم
درآن کلاس روشن تو
با قاصدک گفتم ترانه
با لهجه سبز قناری
شعری سرودم عاشقانه
درقعرچشمان سیاهت
یک قصرزیباساختم من
رفتم به شهر قصه هایت
دل را درانجا باختم من
وقتی نگه کردم به چشمت
دیدم طلوعی آسمانی
دل باتپش فریاد می زد
ای کاش باز اینجا بمانی
آنگاه که ای مهربانم
دستی کشیدی بر سرمن
گلهای احساسم شکوفا
شددرمیان باغ وگلشن
وقتی صدایم کردی آنروز
پهلوی تخته با محبت
بر گونه هایم گل درخشید
گل کرد بین ما که صحبت
ان روز گفتی از خدایم
از انکه با من آشنا بود
آنجا ملک پرواز می کرد
آنجا طنین یا خدابود
بر دفتر مشقم نوشتی
با خودنویست یادگاری
گفتی همیشه باخدا باش
تازندگی رایابی آری
امروز درصحن کلاسم
بوی تو آید بانسیمی
گوید به من هشدارهشدار
آن گوشه بنشسته یتیمی
آن یک پدر دارد ولیکن
اورا پدر همدم نباشد
ازجسم مادر بهره منداست
بهتر که مادر هم نباشد
از اعتیادمادر او
داند فقط او وخدایش
از من خجالت می کشداو
گوید صریحا حرفهایش
من درمیان چشم هایش
یک بغض بی اندازه دیدم
بر روی پیشانی صافش
خط چروکی تازه دیدم
آن دیگری در سوی دیگر
برهم نهاده چشم خسته
بر روی تخته روبرویش
یک دار قالی نقش بسته
فرمول های درس شیمی
چون پتک آید برسراو
باید کلامی تازه آورد
تا جای گیرددرسر او
آن دیگری با شیطنت ها
گوید به من کمبودخودرا
چون مرغکی از قید رسته
هی می پرد اینجا وآنجا
من در کلاسم بار دیگر
نام خدا را بردم ان روز
با خنده ای در را گشودم
با خنده ای از درد جانسوز
گفتم خدایا یاریم کن
برلطف توامیدوارم
بی شک دوپایم سخت لرزد
وقتی نباشی در کنارم
گفتم خدایا یاریم کن
هستی برایم یار ویاور
تنها معلم نیستم من
نقشم دراینجا هست مادر
یکبار دیگر در کلاسم
ازعشق واز ایثار گفتم
بر درس ها خطی کشیدم
شعری دگر اینبار گفتم
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
لطف دوباره امام حسن عزیزم به من در یازدهمین سوگواره شعر مجتبوی داراب فارس😍🌷
در خروش آمده ست تقویم و
نوبت ثبت رویداد تو شد
یک نفر بود در یسار و یمین
باز میدان مرور یاد تو شد
رویدادی غریب رخ میداد
عقده ی چند ساله ات وا شد
تلخ تر از شرنگ صلح تو بود
شهد تراز از عسل جهاد تو شد
صلح کردی و خوب جنگیدی
جوشن صلح را که پوشیدی
زیر پای تو را که خالی کرد
صلح نامه پر از مفاد تو شد
روز سخت تو رفته و حالا
روز سخت حسین ، آمده بود
صلح دیگر نبود مصلحت و
نوبت رزم با ستاد تو شد
نه خودت بوده ای خودت آقا
لشکر ابن سعد هم فهمید
او حسن بود در تمام خصال
دشمن ابتر از امتداد تو شد
سیزده ساله هم اگر بودی
یازده ساله هم اگر بودی
هیچیک کم نمی کند از تو
کم که نه بلکه ازدیاد تو شد
لشکرت از ازل درخشیده ست
چشم دارابجرد هم دیده ست
گرچه با خون نشد ولی به خراج
اهل این شهر خاکزاد تو شد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
🏴 پدرم را خدا بیامرزد...
پدرم را خدا بیامرزد
مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را
کارگر بود، اهل معدن بود
از میان زغالها در کوه
عصرها رو سفید برمیگشت
سربلند از نبرد با صخره
او که خود قلهای فروتن بود
پا به پای زغالها میسوخت
سرخ میشد، دوباره کُک میشد
کورهای بود شعلهور در خود
کورهای که همیشه روشن بود
بارهایی که نانش آجر شد
از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش یکی دو تا که نبود
دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوههای پابرجا
از درون مخوف تونلها
هفتخوان را گذشت و نان آورد
پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته
از سرازیر ریل خارج شد
بیخبر رفت او که چندی بود
در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران
مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد
کارگر بود، اهل معدن بود
#موسی_عصمتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 برای هموطنانم که در عمق زمین به سوی آسمان پَر کشیدند
🔸محسن چاووشی با انتشار یک ویدئو، جان باختن کارگران معدن معدنجو طبس را تسلیت گفت.
@jaarchi_khorasan_sh
📣 کانال بزرگ استان خراسان شمالی👆
به آه کارگرت
شهید نان حلالی، تو نیز گمنامی
چقدر خسته شدی تا کمی بیارامی
بخواب راحت و آسوده از غم فردا
شهید آن همه اندوه بی سرانجامی
شهید اشک شب و جلد بالش خیسی
شهید روز و شبی تو شهید ایامی
شهید ثانیههای پیامک واریز
رسیدهاست پیامی ولی چه پیغامی؟!
شهید رنج فراوان و دسترنج کمی
شهید قسط جهاز و اجاره و وامی
به دسترنج شما یک قران اضافه نشد
جز این که فصل گرانی رسید و ناکامی
کسی نبود که از غصهات بکاهد آه
کسی نداد به تو در خور تو انعامی
به دسترنج کم و رنج مکفیات سوگند
به آه کارگرت، کارگر چه ایهامی؟
شهید صبح میادین کارگر هستی
که از شهادت تو کس نمیبرد نامی
مریم بسحاق
ارغوان.mp3
1.74M
شما حماسه سرودید و ما به نام شما
فقط ترانه سرویم و نان در آوردیم
#دفاع_مقدس
🚩 روایت فتح
چه کردهای تو که بیتاب کردهای ما را
حدیث ماهی و گرداب کردهای ما را
به شور و شیوهی صیّادهای شیرازی
دوباره بر سر قلّاب کردهای ما را!
چقدر طرز نگاه تو یوسفاللهیست
که از خجالت خود، آب کردهای ما را!
به دلفریبی لبخندهای خرّازی
چگونه اینهمه شاداب کردهای ما را!
هنوز احمدیِ روشن است چشمانت
به چشمهمزدنی خواب کردهای ما را!
لبت روایت فتح است، عین آوینی
دم تو گرم که سیراب کردهای ما را
به عمق نافذ چشمان محسن حججی،
قسم که مسلم خیزاب کردهای ما را
به ابروان حسنْ باقری تر از چمران!
خراب گوشهی محراب کردهای ما را
کرشمهی تو پر از طیّب است و ضرغام است
رفیق اینهمه ناباب کردهای ما را!
دو چشم ناز، دو تا باکری، دو زینالدّین
به محضر که شرفیاب کردهای ما را؟
مگرنه عشق تو بیباکی جهانآراست؟
چرا مُبادی آداب کردهای ما را؟!
به دام زلف تو دل، یک حسین فهمیده است
به عمق حادثه پرتاب کردهای ما را!
تمام شهر، پر از قاسم سلیمانیست
بیا که یک غزل ناب کردهای ما را...
#مهدی_جهاندار
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
#شهید_حسین_یوسفاللهی
#شهید_حسین_خرازی
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
#شهید_مرتضی_آوینی
#شهید_محسن_حججی
#شهید_مسلم_خیزاب
#شهید_حسن_باقری
#شهید_مصطفی_چمران
#شهید_طیّب_حاجرضایی
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#شهید_مهدی_باکری
#شهید_حمید_باکری
#شهید_مهدی_زینالدین
#شهید_مجید_زینالدین
#شهید_محمد_جهانآرا
#شهید_حسین_فهمیده
#شهید_قاسم_سلیمانی
#شهدا
#دفاع_مقدس
@mehdi_jahandar
نذر#حضرت_معصومه سلام الله علیها
باران تو را نامیده باران پس همین کافیست
سر چشمه بر یک رود گوید آفرین کافیست
معصوم نامت داده معصومه و این یعنی
یک واژه بر هر نکته فهمی تیزبین کافی ست
سلطان که نازت را کشد تکلیف ملت چیست
یعنی که این بر ناز تو ای نازنین کافیست
کافی ست که همسایه ات باشد امام عصر
یک جمکران باشد شکوهت را قرین کافیست
اصلا چرا او خانه اش را در کنارت ساخت
یعنی که محتاج دعایت هست و این کافیست
این یک غزل را هم قبولش کن که می دانم
بر شعر دانان کمتر اما دلنشین کافیست
تنها سفارش کردنی نزد برادر هم
بر شاعری دلخسته و شیدا ترین کافیست
زینت کریمی نیا(شیدای زینب)
http://eitaa.com/sheydayezeynab