ساکنان شریف دیار کریمان درود بر شما
فرصتی استثنایی برای ثبت خاطرات شفاهی شما خاطرات تلخ و شیرین از مناسبتهای مختلف چه در زندگی فردی ویااجتماعی ؛ از دوران های مختلف زندگی شما میتوانید باضبط صدای خود و ارسال خاطراتتان به شماره
09108994523
ما را در انجام دادن این وظیفه فرهنگی یاری کنید
مهلت ارسال خاطرات تا پایان روز پنجشنبه ۸ دی ماه ۱۴۰۱
پیام از طرف رادیو کرمان
26.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کشیک هشتم چایخانه حضرت رضا علیه السلام هیئت و کانون فرهنگی جوادالائمه علیه السلام
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
ویرایش شده
شعری تقدیم به دوست عزیزم راضیه علیزاده خواهر شهید کربلای پنج محمدرضا علیزاده که درزلزله بم به برادر عزیزش پیوست ( در تلاقی سالگرد زلزله بم و کربلای پنج )
سرما وسوز بود و سیاهی وخستگی
یک قاب عکس خاکی وپر از شکستگی
انگار داغ کهنه او تازه می شدو
مهمان او شهید پرآوازه می شدو
اشکش به قاب جاری وآرام وبی صدا
از کربلای پنج روان بود تا دعا
در ابتدای ماه که مهتاب هم نبود
اما سپیده بود که آغوش می گشود
افتاده بود در دل او جلوه پگاه
صدجور ماه دید که تابید جای ماه
می گفت با خدا که چطور است حال من ؟
این واقعی است یا که فقط درخیال من؟
شب بود وباز راضیه بود و برادرش
پشتش به نخل بود وبرادر برابرش
جریان یک مکاشفه و طی ارض بود
پلکی به روی هم زد و یک جبهه را گشود
آنگاه با برادر خود با شتاب رفت
با یک کجاوه نور به فردای خواب رفت
بم بود وبهترین شب در یادماندنی
بم بود و شعرو شور و غزل های خواندنی
بم بین شهرهای خدا برگزیده بود
آن شب عجیب غرق ثنا وسپیده بود
بم ماند وآسمان پراز چلچراغ او
بم ماند با شقایق برچهره داغ او
بم ماند با حضور امام زمان ما
تایید حرف رهبری نکته دان ما
زینت کریمی نیا
دی ماه ۸۲
#بداهه_فاطمی
عبور از در خانه , شده عذابی سخت
به چشم اشکی بی خواب دود خوابی سخت
ابوتراب دل از خاک کنده و با چاه...
قرار بسته از این بعد با حسابی، سخت
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
تنم تابوت غمگینی که جانم رانمیفهمد
دلِ تنگم حصار استخوانم را نمیفهمد
شبیه بغض نوزادی که ساعتهاست میگرید
پر از حرفم کسی اما زبانم را نمیفهمد
انارم دانه دانه دانه دانه دانه غم دارم
کسی تا نشکنم راز نهانم را نمیفهمد
دلم تنگ است و میگریم،دلم تنگ است و میخندم
کسی که نیست دیوانه جهانم را نمیفهمد
چنان در آتش غم سوخته جانم که میدانم
پس ازمرگم کسی نام و نشانم را نمیفهمد
حسین_منزوی
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#شب_های_جمعه_زیارتی ۱۴۰۰/۱۲/۱۲
پای تو می ریزم غزل ها را به دست عشق
می آورم در چشم دریا را به دست عشق
دلبر تو باشی هیچ عاشق نیست مانندم
دارم توان فتح دنیا را به دست عشق
با من بگو اما که چندین گام مانده تا
روزی که بینم نور رویا را به دست عشق
چندین غزل چندین ترانه چند پیمانه؟
مانده که نوشم شعر صهبا را به دست عشق
باید بیایم چند بیت از خویش آنسوتر
تا که رسانم این تمنا را به دست عشق
این بیتها اما فقیرند و خودت باید
پیش آوری بیت معلا را به دست عشق
محتاج اعجازند دستان یتیم من
پر کن دوباره دست شیدا را به دست عشق
زینت کریمی نیا
🆔http://eitaa.com/sheydayezeynab
مکتب سلیمانی
مرد بوران و برف می داند ،گرمی یک پناه یعنی چه
ساربان در کویر می داند، امنیت توی راه یعنی چه
آنکه یک عمر راه را بیراه ، رفته با درصدی خطا در چاه
او چشیده ست روی طعم آه ، تلخی اشتباه یعنی چه
شب اگر بی چراغ ره باش ،نیمه ماه چارده باشد
و دلت قرص.... ماه ...می دانی ، هدف از قرص ماه یعنی چه
کودکی باشی و بمانی جا ،یک قدم مانده تا به داعش ها
می توانی فقط بفهمی که ،معنی قتلگاه یعنی چه
آری آری فقط سلیمانی ، یک ابرمرد ناب ایرانی
می تواند کنار حشد الشعب ،بنویسد سپاه یعنی چه
این فقط مکتب سلیمانی ست ، که فراگیر تر از ایرانی ست
آسمانی تر از افق دیده، بازتاب پگاه یعنی چه
بله اینگونه می شود یک شب ، در "کلمح البّصر" و یا 'اقرب "
سیصد و سیزده نفر بینند ،اثر یک نگاه یعنی چه
زینت کریمی نیا
🆔http://eitaa.com/sheydayezeynab
#یا_بقیه_الله_روحی_لک_الفدا
حتما می آیی، باد می گوید به گوش ابر بارانی
حتمامی آیی،ماه می گوید به شبهای زمستانی
حتمامی آیی مطمئنم نرگس دی ماه می گوید
حتما میایی شاهد است انگشتر دست سلیمانی
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
خدایابخاطر حاج قاسم !!!!!
مطمئنم من از آن روز که بر می گردی
ولی از سیصد و اندی تو کدامین مردی
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab