پشت بر کوه وعشق بر دوش است
او هــــمان ناخــــدای آغـوش است
ایـن زن و زنـدگی و آزادی است
هم سر و هم تنش علم پوش است
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynabsalamolahalayha
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
امام اسیران نبودی فقط
امامان اسیر مرامت شدند
✍زینت کریمی نیا
@sheydayezeynabsalamolahalayha
شعر مرثیه نوحه و سرود از
زینت کریمی نیا و دوستان شاعر
هدایت شده از گلواژههاے اهلبیت (؏)
أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ
سلام بر آن خون هاى جارى ، سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده ، سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته بر نیزه ها...
#زیارت_ناحیهمقدسه
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین_علیه_السلام
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
هدایت شده از آستان قدس رضوی و حرم مطهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | #الی_الحبیب
خواهش میکنم قول میدم تو نمیام
التماس میکنم فقط تو راضی شو که بیام
به پات میافتم من دردمو گفتم
حسین جانم
#صلی_الله_عليك_يا_ابا_عبدالله
@aqr_ir
#یا_بقیه_الله_روحی_لک_الفداه
روی کاغذ می نویسم پیش تر می خوانی اش
گرم رویایم ولی گویا شما می دانی اش
این قلم در دست من اما شما می رانی اش
من عزا برپا کنم اما شمایی بانی اش
گر چه من در شعرتان مثل فرزدق نیستم
پای کار عشقتان در زیر بیرق نیستم
خوب می دانی که من هم با شما هم دردم و
در عزای جدتان یک عمر گریه کردم و
دور شمع عمه تان پروانه سان می گردم
حال کم آوردم او را واسطه آوردم و
من نمی گویم که می خواهم چنان دعبل شوم
لااقل مولای من قدری فقط قابل شوم
قدر یک مصراع تحویلم بگیری کافی است
بیتی آرامش دهی بر درد هایم شافی است
یک غزل بخشی که کار شعر من اشرافی است
پلک را بر هم زنی اوراق در صحافی است
از شما دیوان نمی خواهم که من دیوانه ام
دور زینب تا بمیرم همچنان پروانه ام
📚 کانال اشعار شیدای زینب (زینت کریمی نیا) در ایتا
🆔 eitaa.com/sheydayezeynab
#شعر_انتظار
#امام_زمان
#یا_بقیه_الله
💔 جمعه های دلتتگی
🌨 ابری هواست روشنی چشم ما کم است
🌨 هر ماه و سال و روز و شب ما محرم است
🤲🏻 ما بسته ایم دل به ظهور تو با امید
🤲🏻 یا رب مکن امید کسی را تو ناامید
🕯️ ما هیچ، محض خاطر مادر شتاب کن
🕯️ آقا بیا و روی کم ما حساب کن
🖊️ زینت کریمی نیا (شیدای زینب)
📚 کانال اشعار شیدای زینب؛
🆔 @sheydayezeynab
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#یا_بقیه_الله_روحی_لک_الفداه
ای مقـــدم تو بهار چشــم نرگس
بردی همه شب قرار چشم نرگس
اینک شده آمـــاده خـــاک قدمت
قالیچـــه ی بیشمار چشم نرگس
🖊 شعر: زینت کریمی نیا
📚 کانال اشعار شیدای زینب؛
🆔 @sheydayezeynab
#امام_زمان
#شعر_انتظار
با تشکر از جناب آقای شجاعی مسئول خادمان رسانه ای امام رضا علیه السلام و مدیر مسئول ماهنامه فاخر ، اجرشان بر حضرت زینب سلام الله علیها
📣 قابل توجه اعضای محترم، لینک کانال به؛
💚 شیدای زینب (سلام الله علیها) تغییر کرد؛
🆔 @sheydayezeynab
🌸 #یا_صاحب_الزمان
🌺 ای مقدم تو بهار، چشم نرگس
🌼 بردی همه شب قرار، چشم نرگس
🌼 اینک شده آمادهی خاک قدمت
🌺 قالیچهی بیشمار چشم نرگس
🖊 شعر: زینت کریمی نیا
🔻 منبع شعر:
📚 کانال اشعار شیدای زینب؛
🆔 @sheydayezeynab
#امام_زمان
#شعر_انتظار
هدایت شده از
✨بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ✨
خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه:
آگاه باشيد كسى با داشتن قرآن، نيازى ندارد و بدون قرآن بى نياز نخواهد بود. پس درمان خود را از قرآن بخواهيد، و در سختى ها از قرآن يارى بطلبيد، كه در قرآن درمان بزرگ ترين بيمارى ها يعنى كفر و نفاق و سركشى و گمراهى است.
✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ.✨
#وقت_سلام
#ساعت_عاشقی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#خادمیاران_رسانه_ای_کرمان
@Kerman_razavi_ir
🌷 امام سجاد علیه السلام:
🔅«اَلْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ اَفْضَلُ اَهْلِ کُلِّ زَمانٍ»؛
🔅«بهترین مردم هر زمان کسانی هستند که منتظر ظهور حضرت مهدی علیه السلام هستند».
📚 بحارالأنوار، ج ۵۲.
📚 کانال اشعار شیدای زینب (زینت کریمی نیا) در ایتا
🆔 eitaa.com/sheydayezeynab
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
ریشه واژه”شهود”
شهود:مصدر لازم.۱.دیدن،مشاهده کردن۲. گواه شدن،بینش.
شهود intuition: شناختی ناگهانی که فهمِ فلسفی ما دیگر قادر به تبیین منشاء شناخت نیست.
گونه های شهود
شهود دو گونه است :۱.شناخت بدیهیِ اصولِ متعارف که محتاج استدلال نیست ۲.باورهای عرفانی و دینی،درباره الهام که از حدود قوای عقلی فراتر میرود. دراین راستا می توان به حکمتِ خسروانی ایرانیان، اشراقیون و در غرب اسپینوزا،کانت،برگسون ؛هوسرل، اشاره کرد.
اگرچه شهود، از دیدگاه شیعه اماميه، نزدیک به همانست که مراحل سه گانه از مراحل عرفانی (مراتب تجلی)به آن اشاره دارد:۱. محاضره یا مقام محو(شهودِ افعالِ حق، توحید افعالی)۲. مکاشفه یا مقام طَمْس(شهودِ صفاتِ جلال و جمال خداوند، زوال صفات ماسوی الله،در صفات الله، توحید صفاتی) ۳. مشاهده یا مقام مَحْق(شهودِ ذات،توحید ذاتی)
اگرچه، شیعه اماميه، چه در تجلی و مراتب آن و چه در شهود، مرحله ذات را دست یافتنی نمی دانند. مثلاً مقام تجلی ذاتی ( ربوبی و الوهی) را در مراحل توحید افعالی و صفاتی معنا می کنند. بالاترین مرحله( الوهی) را همان محو و زوالِ صفات و افعال بنده ، در حق می دانند. مَثَل اعلای آن، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که همه افعال و اعمال او، الهی می شود.
باری شهودِ شعری، صنعت سازی نیست، نوعی صُنع سازی است( انشا) که صانع به مصنوع عطا کرده است.
شعر های ماندگار مشاهیر ایران (فردوسی، سنایی، سعدی،حافظ و…بیدل تا سهراب سپهری)، شهودِ شعری است که بر پایه برهان نیز است.
یعنی استدلال شاعر شهودی، استدلال یقینیات است نه استدلال مقبولات و مشهورات. شاعر شهودی خود، حقیقت را از فرا زمین دریافته است.( عده ای می خواهند با مطرح ساختن این مطلب که شاعر بر اساس اوهام شعر می سراید. شعر و شاعری را وهم پنداشته، و آن را از حکمت جدا سازند). شاعر شهودی با عقل مضامین را در می یابد، با عشق می سراید و با خیال می آمیزد.
اینگونه است که اینان در قله ادب فارسی خواهند ماند.
شاعر شهودی
شاعرِ معارف اسلامی به گونه ای، شهیدِ فیوضات الهی است که تا شهودِ شعری پیدا نکند به آن مقام نمی رسد و شاهدِ عشق نخواهد شد. شاهد نیز در ادبیات عرفانی، زیبایی است که زیبای مطلق را مشاهده کرده . آری شاعرِ شاهد،شاهد زیبایی ظاهری نیست.
اینگونه است که حافظ می سراید: شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد / بنده طلعت آن باش که آنی دارد.
آن هم مشاهده شعاعی از پرتوِحسن الهی است. که پیدایش عشق را همراه داشته (در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد) و نیز شهودِ افعال حق و صفات جلال و جمال و شهودِ ذات( ربوبی و الوهی) را نسبت به مقامات معنوی در پی دارد.
البته مرحله شهودِ ربوبی و الوهی تنها برای ارواحِ اعظم ( پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام)است.
شهودِ شعری را که بنده به آن اشاره دارم از ارواح ایمانی آغاز می گردد که برای آنکه مرتبه روح ایمانی مشخص گردد،به مراتب روح از پست تا بالا،اشاره می شود: ۱. روح جمادی ۲.روح نباتی ۳.روح حیوانی ۴.روح انسانی ۵.روح ایمانی۶. روح ُالقُدس( جبرییل) ۷.روح الاعظم ( انبیاء و معصومان).
برای توضیح بیشتر درباره شهود رجوع شود به :
۱.دانشنامه دانش گستر(گزیده ۱۸جلدی) نشر دانش گستر،چاپ۲، تهران،۱۳۹۳، ص۷۰۰.
۲.اسیری لاهیجی، محمد. مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، شبستری،تصحیح دکتر محمدرضا برزگر خالقی وعفت کرباسی، ۱۳۷۱ صص۱۲۹، ۱۳۰، ۱۳۲، ۱۳۵، ۲۲۷، ۲۲۸، ۵۱۰، ۵۱۲.
۳.مقاله تجلی،پرفسور اصغر دادبه(استاد دوره دکتری تخصصی نویسنده :حسین محمدی مبارز)مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، صص۵۸۷-۵۹۳) ۴.سهروردی، عمر،عوارف المعارف، بیروت 1966م،ص۵۲۶.
تحقیق: دکتر حسین محمدی مبارز
بر گرفته از سایت پروانه ها دبیر خانه شعر آیینی کشور
@sheydayezeynab
38.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 برای شاهچراغ و شهیدانش
✍️ شاعر: سیده اعظم حسیینی
🎬 نماهنگ "قول مادرانه"
کودک کنار دستفروشی درنگ کرد
با دست اشارهای به حبابی قشنگ کرد
اصرار، کودکانه شد و چشمْ تنگ کرد
مادر! حبابساز برایم نمیخری؟
ذکر اذان به أشهدُ أنّ عَلی رسید
کودک شتاب مادر خود را چنین شنید
اوّل نماز، بعد زیارت، سپس خرید
یک قول مادرانه، نه یک حرف سرسری
همبازی شلوغ تمام فصول بود
پاکی کودکانهاش اذن دخول بود
در پیش هر فرشته جوازش قبول بود
رد میشد از شلوغی آغاز هر دری
بهبه! خوش آمدی!... کلمات همیشگی
لبخند خادم و شکلات همیشگی
پیچیده در حرم صلوات همیشگی
دیوارها نشسته به آیینهپروری
بازی، حریم امن حرم، شوق کودکی
قایم شدن کنار ستونها، یکییکی
بر سنگفرش، سرسرههای یواشکی
حالا رسیده نوبت بازی آخری
تیر آمد و شکافت صف ازدحام را
مادر؟ ستون؟... پناه بگیرد کدام را
جا میگذاشت کودکی ناتمام را
در ردّ خون ریخته بر سنگ مرمری
در فصل سرخ حرمله، بازی خراب شد
کودکْ تمام دلهره شد، اضطراب شد
در بهت کودکانهاش این صحنه قاب شد
خون میچکید گل به گل از زیر روسری
یکدفعه دید صحن حرم جور دیگری است
انگار نور هست ولی نور دیگری است
در اشتیاق آینهها شور دیگری است
آقا رسیده بود ولی جور دیگری
شالش ز هرچه باغ بهاری است باغتر
با زائران سادهی کوچک، ایاقتر
از آنچه میشناخته شاهِچراغتر
چشمش امامزاده، نگاهش پیمبری
کودک تمام گریه و بغض و بهانه بود
آقا نگاه مادر و گرمای خانه بود
آغوش گرم او حرم کودکانه بود
او را گرفت در بغل و گفت: بهتری؟
آماده بود مادر و بوی بهار داشت...
@sheydayezeynab