🌷شهید سیدمرتضی آوینی: ❣️حیات قلب در گریه است 💦 ▫️ ...و آن « قتیل العَبَرات » كشته شد تا ما بگرییم و خورشید عشق را به دیار مرده قلب هایمان دعوت كنیم ...💕 https://eitaa.com/defaperskerman

آغاز سال تو بودی و آغاز زندگی من که متولد محرمم و مرا زینبی نامیدند که شیدا شده و نقطه هایش جابه جا شدند . اینکه کی عاشق شدم نمی دانم فقط می دانم که با شیر مادرم همراه بوده است .در این روز اول عاشقیمان ازت می خواهم که همیشه عاشق هم بمانیم همیشه همیشه 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 و اینکه این عشق در فرزندانم نیز تداوم یابد🖤🖤🖤 و شادی روح مادر و پدرم را که چشمه عشق بودند و گریه بر شما🖤🖤🖤 شیدای زینب http://eitaa.com/sheydayezeynab

یادگاری از شهید حاج عادل رضایی شب دوم محرم ۱۴۰۰ _روحش همنشین مولایش اباعبدالله شاعر زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab

🏴🏴🏴 #همراه_کاروان روز اول محرم 💠چرا امام حسین با وجود اینکه می‌دانست در سفر کربلا شهید می‌شود با این حال راهی کوفه شد ؟ 💠عمربن سعید اشدق که بود و چه نقشی در سفر امام حسین (علیه السلام) داشته؟ 💠ماموریت حر چه بود ؟ 💠طِرِمّاح بن عَدِیّ یکی از یاران امام که دیر به حضرت رسیدند 💠دلیل مخفی شدن عبیدالله بن حر جوفی #روز_اول_محرم #محرم #تاریخ_عاشورا ............... 👈ایمانور | آموزش معارف اسلامی 🆔 @imanoor_com

«﷽ امام صادق(ع):به راستى که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آنکه مکه را حرم قرار دهد.

#حضرت_رقیه سلام الله علیها چگونه سر بگذارم به شانه ای که نداری نشانت از که بگیرم نشانه ای که نداری چگونه شانه کنم خاک و خون بسته به مو را جدا کنم سرت از روی شانه ای که نداری چگونه سر بسپارم به دامنی که نداری چگونه ناز بیارم به بردنی که نداری نشسته بر غم آن خیزران خم شده در تشت چگونه نخل تناور بر آن تنی که نداری چگونه عمه بگوید به مادری که نداری غم اسارت خود بر برادری که نداری نشسته خوانده که امشب نماز نافله اش را یقین شده است به زودی تو خواهری که نداری به مادری که نداری برادری که نداری به جان آن همه یاور به لشکری که نداری ببر مرا به بهشتت سه سال من شده سی سال ببر به روضه آخر به دختری که نداری زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab

تا آخر محرم و صفر این سه ذکر کوتاه رو بگید ... دکتر#رفیعی #امام_حسین ع #محرم

☀️ رزق کربلای ما را شاه خراسان میدهد ✨ هم زمان با ایام دهه محرم، #مسابقه کتابخوانی با محوریت کتاب #در_پرتو_خورشید برگزار می‎شود 🟢 علاقه مندان برای شرکت در این #مسابقه می‎توانند به کانال شبکه کرمان در پیام رسان های داخلی به آدرس 👉 @kermanirib مراجعه کنند. 🗓 در ایام دهه محرم هر روز ساعت ۹ صبح، با پاسخ صحیح به سوال مطرح شده میتوانید در قرعه کشی روزانه شرکت کنید 🟣 به برندگان به قید قرعه #جوایز زیر اهدا می‎شود: 🔹تعداد هشت #تندیس_فرش_متبرک حرم امام رضا (علیه السلام) 🔸اهدای #سفر_زیارتی به #مشهد مقدس برای دونفر ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 💠 معاونت فضای مجازی صدا و سیمای کرمان 🆔 @kermanirib 💠 دبیرخانه کانون های خدمت رضوی استان کرمان 🆔 http://eitaa.com/aqr_kerman_ir

⁉️ میگن چطور ممکنه صدای حضرت رقیه سلام الله علیها از خرابه به کاخ یزید رسیده باشه؟ اونایی که می‌خوان منکر ماجرای کربلا بشن همچین شایعاتی رو‌ مطرح می کنن پاسخش رو ببینید و نشر بدین کا.منت یا رقیه خاتون بذارید🙏🏻 استاد راجی ✅ کانال ضد شبهات/عضو شوید👇 @zshobahat @zshobahat

#حضرت_زینب_ سلام الله علیها #ام_الشهدا #فرزندان_حضرت_زینب سلام الله علیها مادر که او باشد چه معراجی شود دامن خواهر که او باشدچنان لشکر شود شش تن مادر که او باشد پسرها شیر میدانند فرمانده خود باشد و خود می آوردجوشن زینب که او باشد پسر حتما شود حیدر زینت که باشد بر علی بر شیعه هم احسن عمری به جای مادرش پیغامبر باشد تا وحی را نازل کند در شکل بوسیدن یک عمر این راز نگو در سینه اش مانده رازی که مانده بین او با بقچه پیراهن مهتاب او باشد به زیر خیمه می ماند تا صورت خورشید باشد همچنان روشن ممنوع در قانون زینب باشد اصلا که پیش برادر نام فرزندان خود بردن دلبر که او باشد خودش دل می دهد بر یار بر هم زند قانون هر دلدادگی اصلا در نام خواهر کرده ای مخفی تو مادر را مردانه پنهان کرده ای احساس را ای زن بانو چه مظلومی میان مادران.... آیا شخصی خطابت کرده - ام الشهدا -جز من؟ زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab

ویژه برنامه ماه محرم ۱۴۴۶ ( سلوک عشق)شبکه کرمان ۱۴۰۳/۴/۱۸ http://eitaa.com/sheydayezeynab

نذر نگاه عبدالله بن حسن علیه السلام پیچیده عطر دلبرم ،باید که قربانش شوم عشق وصالش در سرم، باید که قربانش شوم شمع است او در چشم من ، نورش رسد بر چشم من پروانه ای شعله ورم ،باید که قربانش شوم سرشار عشق وغیرتم،محو جمال و صورتم او احمد و من حیدرم ،باید که قربانش شوم می بینم او را مست می، می بوسد او را تیر و نی با جرعه ای از ساغرم ،باید که قربانش شوم "او می رود دامن کشان، من زهر تنهایی چشان " هرگز نباشد باورم ،باید که قربانش شوم عمه نگیر این حال را ،آزاد کن این بال را اینبار جوری دیگرم ،باید که قربانش شوم امروز جوری دیگرم، با یاد زهرا مادرم انگار در پشت درم ، باید که قربانش شوم عمه منم ابن الحسن ، یاری ندارد غیر من حالا که تنها یاورم ،باید که قربانش شوم آورده او نام مرا ، در کنیه اش بعد از" ابا" یعنی که مثل اکبرم، باید که قربانش شوم آذین دامانش شوم ، حُسنی به پایانش شوم آخر من از کی کمترم، باید که قربانش شوم زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab

از میون خیمه اومدن نوگلای زینب پیشکشن به محضر حسین هدیه‌های زینب روح الله رحیمیان

#سفرنامه_حج خلاصه اعمال حج تمام شد که خداوند قبول کند . البته خیلی فاکتور گرفتم تا رسیدم به امروز و مثل امروز چهارم محرم باید عازم جده می شدیم که ساعت ساعت ۹ صبح پرواز به کرمان داشته باشیم. که حدود ظهر برسیم و شب مراسم ولیمه همراه با روضه خوانی داشته باشیم. نیمه راه جده گفتند که پرواز کنسل شده و به فارسی را پاس بداریم لغو شده اما دیگه راه برگشتی نبود چون کسی بدون تشریفات نمی تواند وا رد مکه شود بالاخره شهر خداست و قانون های سختی داره بنابراین رفتیم و قرار شد بعد از ظهر پرواز باشه که همه معطل تو فرودگاه موندیم اما پرواز عصر هم فقط حرفی بود مثل اینکه شرکت‌های هواپیمایی عربستان با ایران همکاری نکرده بودند .و این بود که باید به هتلی در جده می رفتیم .هتل جده مثل هتل مکه دلچسب نبود و غذاهای عربی و آفریقایی سرو می کرد که اصلا در ذائقه بنده نیست .ناهار و شام را در آن هتل صرف کردیم و برای خواب به اتاق هایی که زیاد مطلوب سلیقه ما نبود رفتیم .ساعت ۱۲ ناگهان اعلام ک دند که باید به فرودگاه بریم بعضی ها از خواب بیدار شدند. و توی اتوبوس ها نشستیم اما ....

#سفرنامه_حج و اما نیم ساعتی که توی اتوبوس ها نشستیم شروع به حرکت نکردند و کم کم اومدند و گفتند که باید پیاده شیم .که یک عده پیاده نمی شدند و می گفتند ما به عنوان اعتراض میریم تو فرودگاه تا جلوی چشمشون باشیم و ی فکری برامون بکنند . یک عده هم که بچه های خوبی بودن زود پیاده شدن و بالتبع ما هم که در دسته آخر بودیم بالاخره پیاده شدیم و دوباره به اتاق هامون رفتیم اما پاسی از شب گذشته در اتاق ها ندا دادند که باید بریم نماز صبح را تو فرودگاه خوندیم و حدود ساعت ۸ بالاخره وارد هواپیما شدیم .یعنی با ۲۶ ساعت تاخیر که همه برنامه هامون و تغییر داده بود. ولی به هر حال هر چه هم که سخت باشه شیرینه و به قول خودم وقتی از حرم امام رضا بیرون میام و خسته ام میگم چه خستگی شیرینی😍انشالله نصیب همه آرزومندان بشه

زبان حال ابا عبدالله الحسین علیه السلام خطاب به قاسم بن الحسن علیه السلام ماه امشب نشده ماه تر از ماه شما دلبری می کنی و معرکه دلخواه شما گرم ، شمشیر شده در اثر آه شما زرهی جور نشد بر قد کوتاه شما ترسم از رفتن تو قافله بر هم ریزد آسمان از غم این قائله بر هم ریزد گشته شیرین دهنم از اثر شهد لبت شده احلی غم امروز من از حرف شبت چقدر نخل حسد برده به طعم رطبت چه شبیه است به حیدر سخن و تاب و تبت شانه بر مو زنی و سلسله بر هم ریزد از کمان ابروی تو حرمله برهم ریزد بس که لبهای تو داغ است سرم می سوزد خم شدم موقع بوسه کمرم می سوزد بیشتر از همه بر تو جگرم می سوزد همچنان قلب حسن قلب حرم می سوزد نجمه از دیدن این ولوله بر هم ریزد خیمه دشمن از این زلزله برهم ریزد عمه پروانه صفت دور سرت می چرخد چون پدر کوچه فقط در نظرت می چرخد زرهی هست که دور کمرت می چرخد زیر سم ها همه ی دور و برت می چرخد کاش یک نعره زنی تا گله بر هم ریزد بین من با تو صف فاصله بر هم ریزد رو شده با تو همه نیمه پنهان حسن قاف سین میم شده سوره قرآن حسن شاعرت هم شده مهمان سر خوان حسن گوشه چشمی به جوانان بنما جان حسن حرف بسیار ولی حوصله بر هم ریزد شاعرت نیز در این مرحله برهم ریزد زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab

مداح:جناب حاج حمید اسدی نوحه شب چهارم فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها عمری دلم را بهت داده ام در بند شش گوشه‌ ات مانده ام عمری خریدی گناه من و من هم خریدم فقط از تو غم ای بهتر از مادر و بابای من ای همه ی هستی و دنیای من کاش که تو کشتی نجاتت آقا ی گوشه هم باز بشه جای من داداش من این دو سرو بلند* تقدیم تو گرچه ناقابلند* جان رقیه نکن ردشون اینها دو رزمنده ی کاملند به جان زینبت که آماده ان مثه خودم عاشق و دلداده ان چون اکبرت محمد و عون من باغیرتند و هاشمی زاده ان نگذار دل زینبت بشکنه این دل مگه سنگه و آهنه در دامنم سالها این دو رو پروردم و وقت گل چیدنه پوشیده ان اراده ای و جزمی ببین چه قدو قامتی و عزمی جعفر طیار اومده انگاری به یاری پیمبرش به رزمی چی میشه مادر که زینب باشه حتما که کارش مرتب باشه حتما پریشون کنن لشکر و با ان یکادی که بر لب باشه سرباز گمنام که میگن همینه مادرشون تو خیمه می نشینه* تا نبینه برادر اشک اون و به حسرت وداع آخرینه شاعر :زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab