eitaa logo
شیدای زینب (سلام الله علیها)
263 دنبال‌کننده
323 عکس
239 ویدیو
8 فایل
اشعار آئینی #زینت_کریمی_نیا @sheydaye_zeynab ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره وقت ملاقات ساکن قفسی نفس کنار نفس در کنار هم نفسی دوباره عشق به پاکرده کفش رویا را صدا صدای رحیل است و نغمه جرسی دو پا که داشت دو پای دگر گرفته و نه دو پا که خیر دو بال است حامی مگسی که آرزوی کبوتر شدن فقط دارد که رنج برده در این عشق سالها و بسی چه اتفاق بزرگی است با تلاش دلت به هر زمان که بخواهی به کربلا برسی چه نخل های کریمی به کربلا دیدم هزار به پایش شبیه خار و خسی زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab 📣کانال اطلاع رسانی دبیرخانه کانون‌های خدمت رضوی استان کرمان را در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇 eitaa.com/aqr_kerman_ir
خیال ، بال من است و چه بال بالایی دوباره فکر من و عالی معلایی به لطف بال خیالم پریده ام تا عشق رسیده ام سر گود بلند و والایی به آن فضا که پر از فیض های عرفانی است به فرش عرش نشستم به عرش اعلایی سری به سجده سپردم به گود این محراب که تا کنون نرسیده به آن مصلایی چرا به زیر طلا برده اند عرشت را چه پوششی چه طلایی عجب مطلایی دلم هوای حرم کرده زیر باران و هوای شانه گرم ضریح مولایی نگاه چشم گناهم به اشک می خواهد نگاه مهر و پناهی ز چشم شهلایی زینت کریمی نیا۱۴۰۱/۱۰/۲۹ http://eitaa.com/sheydayezeynab
مادر شده عازم و دل من هم نیز کفش هیجان به پای در بندم نیز من مادری ام درست مانند خودت هر جا که قدم گذارد او من هم نیز او مادر عالم است از این رو با او در تاب و تب افتد همه ی عالم نیز خوبان به وصال شمع او جمع شوند حتی بپذیرد همه را درهم نیز در شعر صفوف واژه سبقت گیرند گیرد کلمات با نگاهش دم نیز همراه صف ملائک و پیغمبر واریز شود عرش خدا نم نم نیز بر چشمه تو نشسته چشم تر من عمری است نشسته بین گود غم نیز زینت کریمی نیا ۱۴۰۲/۸/۱۱ http://eitaa.com/sheydayezeynab
۱۴۰۲/۸/۱۸ منم که باز غزلخوان و از تو چه پنهان از این مدار گریزان و از تو چه پنهان فدای آن دو سه روزی که پیش تو هستم شده ست سال من اینسان و از تو چه پنهان خیال ، خوب ، ولی فی المثل خود خورشید نمی شود که خراسان و از تو چه پنهان همین خیال هم از منظر دل شاعر نبوده هیچ هم آسان و از تو چه پنهان خیال بار کشیده به شانه ی زحمت رسانده پیش تو مهمان و از تو چه پنهان خیال بوسه اگر هم زند به ضریحت نمی شود که خود آن و از تو چه پنهان چه دارم از تو کنم مخفی ای که نباشد حقیقت از تو که پنهان و از تو چه پنهان....... خیلی دلتنگم😭 زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
پیشاپیش تولد بانو و سرورم حضرت زینب سلام الله علیها بر امام زمان روحی فداه و دوستداران ایشان مبارک باد ❤️ پشت سر زینب زیارت می روم امشب با دست پر از عرض حاجت می روم امشب می دانم آقا خواهرش را رد نخواهد کرد با این امید اینبار راحت می روم امشب بین برادرها برادرزاده ها از شوق داغ است بازار کرامت ، می روم امشب بعد از سلامی که به رسم روستایی هاست تا روی تل بر طبق عادت می روم امشب امشب زیارت خواندنم حالی دگر دارد در شعر هم غرق فصاحت می روم امشب شرمنده بودم حاجت خود را کنم عرضه آورده ام کم در حقيقت ، می روم امشب مضطر شدم ، با کشتی امن نجات تو با اذن زینب تا شفاعت می روم امشب زینت کریمی نیا( شیدای زینب ) http://eitaa.com/sheydayezeynab
این غزل را در ادامه ترجیع بند ۵ بندی (همسایه ها ناراحتند از گریه باشد) نوشتم به مناسبت پیشواز ایام فاطمیه که انشالله کل ترجیع بند در روزهای آینده در کانال شیدای زینب قرار خواهد گرفت همسایه ها در خواب و بیداری تو بانو امشب دل من هم نموده رو به آن سو باید اجازه گیرم از تو بر زیارت یا اذن فاطمیه را گیرم من از او می خواهم امسالم فقط وقف تو باشد خدمت کنم حتی اگر شد آب و جارو اذنم دهی چای شب این روضه با من در پای منبر می زنم با عشق زانو با این شرایط کربلایم با شما پس امشب دوباره می شوم مثل پرستو تا یک شب جمعه بنوشم از ضریحت تا ضامنم باشی و من هم مثل آهو همسایه ها ناراحتند از گریه ی تو اما ببین من دور نزدیکم به هر رو زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
۱۴۰۲/۹/۹ فاطمیه شب جمعه جمع خوبان همه جمعند بال در بال ملائک مثل پروانه و شمعند انبیا و صلحا و همه ی عالم بالا همه بر گرد شما ، من چه کنم مانده و تنها یک اشاره بکند مادرتان کار ندارد دل دیوانه ی من از عقلا عار ندارد چه کنم راضی ام آقا که فقط خواب ببینم ماه ممکن نشود ، جلوه ی مهتاب ببینم زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
۱۴۰۲/۴/۲۲ ساعت یک ظهر به وقت مکه مکرمه با توجه به شرایط شهر مکه این شعر تقدیم امام حسینم شده است آنها که تو را دوست ندارند چه دارند غیر از گل پژمرده لبخند چه دارند آنها که به عنوان علمداری توحید بر خویش تنیدند فقط بند چه دارند باران اذان باشد و آرامش قرآن بی شور شما شعر نبارند چه دارند آنها که ندارند حسینیه و هیئت باشد همه جا مسجد اگر چند چه دارند بی خستگی حنجره ی پیر غلامان بلبل بزند نغمه چه دارند چه دارند گیرم که همه گل همه دلبر همه دلدار گلهای نخورده به تو پیوند چه دارند دادند همه هر چه به دادار قبول است وقتی علی اکبر که ندادند چه دادند زینت کریمی نیا ردیف بیت آخر عمدا متفاوت است http://eitaa.com/sheydayezeynab
۱۴۰۲/۹/۲۳ رحمت پس از رحمت ،باران پس از باران ساقی پس از ساقی، مهمان پس از مهمان بوی گلاب عشق ،در هر محل هر شهر چاووش می خواند، در مقدم یاران با فاطمه همراه ،بر دامن مادر همراه با باران ، روی سر ایران آنقدر با خود حرف، آورده اند از عشق صدها غزل باید ، صد دفتر و دیوان این کربلایی ها، بوی حرم دارند با خون وضو کردند ، در محفل جانان جان است و جانانه، شمع است و پروانه آقا کمی جا نیست ؟ ما را کنی مهمان؟ زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
۱۴۰۲/۹/۳۰ کنار هم بنشینیم هر دوتا تنها سرم به شانه ی تو شانه تو هم دریا کمی اجازه بده خانواده ام تو شوی کنار شمع تو بر پا کنم شب به روی صحن تو باشم نیاز کرسی نیست به روی برف تو باشم چه بهتر از سرما اگر که شرط وصالت دل شکسته بود هزار ضربه کاری زنند من بر پا بمانم و به امید انار لبخندت هزار پسته خندان بسازم از غمها ببخش خواهش من قدری از سرم رد شد زبان شاعری ام فرق می کند آقا زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
۱۴۰۲/۱۰/۷ بانو اجازه اول خط یک سفارش بانو اجازه با خجالت یک سفارش بانو شنیدم شاعرید و کم نوشتم این شعر دارد عرض حاجت ، یک سفارش تو مادر مردان مردی خود که هستی ؟ من می نویسم اُمّ غیرت ، با اجازه حالا اجازه جابه جا شد با سفارش از توسفارش خواست زینت ،با اجازه نام تو را بردم به زیر نور مهتاب کردم زیارت خوب و راحت با اجازه زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
۱۴۰۲/۱۰/۱۴ دوباره خبر سوزناک است و داغ خبر باز هم از گلستان و باغ دوباره همان شمع و پروانه ها دوباره هوای تب خانه ها گل و شمع و پروانه جمعند باز پریشان به دامان شمعند باز قراری که کردند یادش بخیر نم اشک و لبخند یادش بخیر شب جمعه قصد زیارت ز دور بساط خوش چشم و دل جور جور نرفته یکی کربلایی شده هم آوای مرغ هوایی شده یکیشان همین اربعین رفته و یکیشان به نوبت نرفته جلو چنان دل به جام بلا داده اند که مهمان ساقی این باده اند خود ارباب آمد به دیدارشان بدون ضریح و نقاب و نشان شده قصه عشق آغاز باز دری از شهادت شده باز،باز چه طفلان هماورد مردان شدند زنان را ببین ،مرد میدان شدند ببین کودکان پرده خوانی کنند در این پرده خود پهلوانی کنند ببین پیرمردان که جامانده اند چگونه دوباره به وجد آمدند ازاین بین یک بلبل نغمه خوان نشان دارد از،مهر اربابمان چنان روضه ی حاج عادل دلی است که حقش در این عشق آب و گلی است همان روز که خواند شعری ز یار و زد روی سینه به دستش سه بار که ای حاج قاسم مرا پاک کن مرا در کنار خودت خاک کن* من آن روز،فهمیدم او رفتنی است گل یاس پرورده اش چیدنی است ولی وزن این شعر احساس نیست حماسی است مرثیه ی یاس نیست نه چون قصه ی شاهنامه دروغ که از واقعیت گرفته فروغ حسینی است این قاسمی نامه ام تمام انتظار است برنامه ام من از زینب آموختم غیرتی که بر صهیون انداختم حسرتی که یکبار از غم شکایت کنم غزل بی حماسه روایت کنم من ایرانی ام قوم سلمانی ام که کامل نباشد مسلمانی ام اگر سر بپیچم ز حکم ولی نباشم به فرمان سید علی علی یا علی یا علی یا علی کنون فاش گویم به صوت جلی حسین و حسین و حسین و حسین ندارد تفاوت به بدر و حنین ندارد تفاوت زمان و مکان به کرمان و یا کربلا هر زمان فدای حسین است جان ودلم که حاج قاسمی مثل حاج عادلم زینت کریمی نیا(شیدای زینب ) *اشاره به نوحه ای که شهیدحاج عادل رضایی برای حاج قاسم خواندند در این شعر یک بیت بود که خطاب به حاج قاسم( ازاشعار این حقیربود): می شود دفتر دیروز مرا پاک کنی گوشه ای در کف پاهات مرا خاک کنی که در این بیت حاج عادل سه بار به روی سینه اش زد http://eitaa.com/sheydayezeynab