eitaa logo
شیدای زینب (سلام الله علیها)
269 دنبال‌کننده
337 عکس
253 ویدیو
8 فایل
اشعار آئینی #زینت_کریمی_نیا @sheydaye_zeynab ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
به هر کجا بروم عاقبت تو هستی و بس دلیل زندگی و عافیت تو هستی و بس به هر کجا بروم کربلاست مقصودم شروع عقد نمازم نیت تو هستی و بس تو اولی و تو آخر تو متن و حاشیه ای به هر که رو بزنم ...نه.....فقط تو هستی و بس زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
به مناسبت سالگرد مادر شهیدان نامدار محمدی دایی های دوست عزیزمان اکرم توکلی عزیز
روحشان شاد انشالله ما رو شفاعت کنند
خیلی لطف کردین
چادر گل سنجاقی میگن دوباره اومدن یه دسته از کبوترا آره تمومی نداره داغ اونا و صبر ما بی بی سرش میندازه باز چادر گل سنجاقی شو یادگار عروسیشه داره هنوز براقی شو میگه چرا به مادرش تازگی سر نمیزنه مدتیه کبوترش تو کوچه پر نمی زنه با خنده میگم بی بی جون غیبت بابام و نکن می دونی که چشم منه صحبت چشمام و نکن این و میگم ولی دلم دوباره از غم می گیره چشمام و دور از نگاهش پنهونی شبنم می گیره حق داره اون یه مادره داغه و سردی نداره ولی همیشه سبزه اون تا وقتی بارون میباره سبزه هنوز دستای اون بار هزارم گل میده به نسل سوم می رسه تو نسل چارم گل میده لحظه به لحظه ، لحظه ی رهایی کبو تراست زمان فقط بهانه ی جدایی کبوتراست زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
سبزه هنوز دستای اون بار هزارم گل میده به نسل سوم میرسه تو نسل چارم گل میده 😭 بسیار عالی ممنونم ازتون
۱۴۰۰/۱۱/۷ آخر هفته از این لانه کبوتر بسیار می برد دل که برددل سوی دلبر بسیار عاقل از مسجد و سجاده بگیرد بوسه من دیوانه زنم بوسه به ساغر بسیار سر نهادند همه بر گل و گلزار ولی سر سپارد سر من بر گل بی سر بسیار در سکوتی که کند خلوت تعطیل ایجاد پر غوغاست سر و سینه سراسر بسیار از سر سرو فرستم سوی سرور صلوات تا رسد سوی من از ساغر سرور بسیار ساغر از دست لب تشنه سپس مستانه دل ساقی به کف آری شب آخر بسیار مست گویم درِ گوش گل نرگس پیغام این طالب به دم آن گل پرپر بسیار زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
عید فطر مبارک مثل هر ماجرای برد و باخت یک نفر برد و یک نفر پرداخت یک نفر در خودش فرو می ریخت یک نفر با تمام سختی ساخت بر درختی بهار گل می کرد بر گل دیگری خزان می تاخت بک نفر زیر سنگ شیطان بود دیگری آن که سنگ می انداخت رفت تا سال دیگری آید زنده ام تا بیاید او یا نه ؟ ماه نو نیز پشت خم دارد قاصد عید هم که غم دارد همه جا در میان شادی ها چشم ما اشک و گریه هم دارد بی جهت نیست هر چه دارایی مثل اینکه همیشه کم دارد این همان راز شعر و شاعرهاست غصه ای که به دل قلم دارد جشن عید است و من به این فکرم می رسم من به آرزو یا نه؟ کاش می ماند ماه با انسان مثل جانی که مانده در جانان برق چشمان کودکان می ماند مثل لطفی که مانده در باران همه شب های زندگی بودند سرخوش از عشق و آیه وعرفان بچه گنجشک ها نمی ماندند هیچ جایی بدون آب و نان هوس ماه واقعی کردم می شوم با تو روبرو یا نه؟ باز در عشق جستجو کردم سمت باب الجواد رو کردم چه کنم سالهاست اینگونه به هوایی لطیف خوکردم سالها از زلال کوثر او جان گرفتم و در سبو کردم هدیه عیدمن همین بس که سوی دیدار او وضو کردم آسمان هم قنوت می خواند می رسد او به آبرو یا نه؟ زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab