✅کسب رتبه برتر خادمیاران رسانه ای استان کرمان در کنگره شعر آئینی جنوب شرق کشور
🔻به دنبال تجلیل از شاعران برگزیده استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان خادمیاران رسانه ای استان کرمان به عنوان برگزیده کنگره شعر آیینی جنوب شرق کشور مورد تقدیر و تجلیل قرار گرفتند.
به گزارش آستان نیوز از کرمان ، این همایش با شعرخوانی شاعران برتر و با حضور مردم کرمان و مسئولین کشوری و استانی از جمله امام جمعه کرمان، استاندار، مدیرکل سازمان تبلیغات اسلامی استان، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در مسجد جامع این شهر برگزار شد.
محمدعلی عرب نژاد دبیر این کنگره و رئیس کانون شاعران آیینی استان نیز گفت: حضور هفتاد و هشت شاعر و ارسال بیش از یکصدوچهل اثر به دبیرخانه گنگره یک ارزش و استقبال فراموش نشدنیست و هماکنون با سپاس به درگاه ربوبی، لازم میدانم که اعتماد مدیریت محترم سازمان تبلیغات اسلامی استان و استقبال دوستان شاعرم در کرمان و سایر استانها را بر دیده منت نهاده و قدردان این عزیزان باشم.
شایان ذکر است که در این همایش از خادمیاران رسانه ای استان کرمان آقای عبدالرحیم عبدالکریمی در بخش شعر سپید و سرکار خانم زینت کریمی نیا در بخش کلاسیک به عنوان رتبه های اول و سوم کنگره شعر آئینی جنوب شرق کشور تجلیل شد.
📣کانال اطلاع رسانی دبیرخانه کانونهای خدمت رضوی استان کرمان را در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇
eitaa.com/aqr_kerman_ir
شیدای زینب (سلام الله علیها)
✅کسب رتبه برتر خادمیاران رسانه ای استان کرمان در کنگره شعر آئینی جنوب شرق کشور 🔻به دنبال تجلیل از
البته رتبه سوم بنده جای تعجب داره ابتدا خبری بود من اولم بعد کم کم شدم دوم که من تا اینجاش اعتراضی ندارم ولی دیشب بر خلاف انتظارم رتبه سوم و به من دادند که این یکم😳 ولی خب دستشون درد نکنه زحمت کشیده بودن به ویژه جناب آقای عرب نژاد دبیر کنگره ازشون بینهایت ممنون
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام خامنهای:
«بیطرفی در دعوای حق و باطل معنی ندارد... باید طرف حق بود، مقابل باطل ایستاد...شاعر نمیتواند در جنگ حق و باطل بیطرف باشد. اگرچنانچه شاعر، هنرمند بیطرف بود، تضییع نعمت خدا را کرده؛ اگر خدای نکرده طرف باطل را گرفت،آنوقت خیانت کرده
http://eitaa.com/sheydayezeynab
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطرۀ آبم که در اندیشۀ دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد، چه جای نگرانیست
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروختهام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
#فاضل_نظری
#چهارشنبه_امام_رضا_جان
#زیارت_جامعه
خَلَقَكُمُ اللّهُ أنْوارا فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقينَ حَتّى مَنَّ عَلَيْنا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ في بُيُوتٍ أذِنَ اللّهُ أنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ .خداوند ، شما را [ به صورت ] نورهايى آفريد و گِرداگِرد عرش خود ، قرارتان داد تا اين كه به واسطه شما ، بر ما نعمت بزرگى عطا فرمود . پس شما را در خانه هايى قرار داد كه خداوند ، رخصت داده است كه بزرگ داشته شوند و نام وى در آن ها ياد شود .
باید آرام بگیرم "في بُيُوتٍ أذِنَ اللّهُ"
که سرانجام بگیرم في بُيُوتٍ أذِنَ اللّهُ
رفته ام تا بن دشت و سر کوه و خبری نیست
فقط آرام بگیرم في بُيُوتٍ أذِنَ اللّهُ
قلمم شور ندارد کاغذم شعر ندارد
باید الهام بگیرم في بُيُوتٍ أذِنَ اللّهُ
باید از عشق بپرسم که کجا خانه گرفته
بعد فرجام بگیرم في بُيُوتٍ أذِنَ اللّهُ
جرعه ای جامعه نوشم صله ای وصل بسازم
اذن از جام بگیرم في بُيُوتٍ أذِنَ اللّهُ
بارها را بگذارم بال پرواز درآرم
گوشه ای بام بگیرم في بُيُوتٍ أذِنَ اللّهُ
حرم الله شوم تا محرم ماه شوم تا
تابشی تام بگیرم في بُيُوتٍ أذِنَ اللّهُ
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
اقدامی بیسابقه در حرم رضوی
🔹در اقدامی بی سابقه و با دستور تولیت آستان قدس رضوی، فردا در واکنش به جنایات وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستی به ویژه بمباران بیمارستان المعمدانی بود، پرچم گنبد منور و مطهر رضوی مشکی خواهد شد و نقاره خانه نواخته نمیشود.
#این_نیز_بگذرد – #ضرب_المثل ۳۶
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
این نیز بگذرد
در زمانهای قدیم پادشاهی قدرتمند زندگی میکرد که وزیران خردمند زیادی را در خدمت داشت.
روزی این پادشاه با نارضایتی وزیران خود را فرا خواند و به آنها گفت:
«احساس بسیار عجیبی دارم. دوست دارم انگشتری داشته باشم که حال مرا همواره یکسان نگاه دارد.
روی نگین این انگشتر باید شعاری حک شده باشد که وقتی ناراحت هستم مرا خوشحال کند و
در عین حال هنگامی که خوشحال هستم و به این شعار نگاه میکنم مرا غمگین سازد.»
وزیران خردمند همگی به فکر فرو رفتند و شروع به مشورت با یکدیگر کردند.
آنها پس از مشورت با هم نتوانستند به نتیجه برسند و نزد عارفی رفتند و از او درباره چنین انگشتری درخواست کمک کردند.
او از قبل چنین انگشتری را همراه خود داشت.
وی تنها انگشتر را از انگشت خویش بیرون آورد و آن را به وزیران داد و به آنها گفت:
«انگشتر را به پادشاه بدهید اما به او بگوئید که تنها در شرایطی که احساس میکند دیگر نمیتواند هیچ چیز را تحمل کند میتواند انگشتر را باز کند و از شعار آن آگاه شود.
به هیچوجه نباید از سر کنجکاوی به این شعار نگاه کند زیرا در این صورت پیام نهفته در این شعار را از دست خواهد داد.
این شعار همیشه در انگشتر هست ولی برای درک کامل آن به لحظهای بسیار مناسب نیاز است.»
وزیران انگشتر را به پادشاه دادند و او از این دستور اطاعت کرد.
کشور همسایه به قلمرو پادشاه حمله کرد و بر ارتش او پیروز شد.
لحظات بسیاری از ناامیدی اتفاق افتاد که پادشاه دوست داشت انگشتر را باز کند و پیام حک شده بر آن را بخواند ولی چنین کاری نکرد
زیرا احساس کرد که اگر چه در حال از دست دادن مملکت خویش است ولی هنوز زنده است.
دشمن تا نزدیکی قصر او پیش رفت و او برای نجات جان خویش از قصر خارج شد و با چند نفر از نزدیکانش فرار کرد.
دشمن در حال تعقیب کردن او بود و او میتوانست صدای پای اسبهای دشمن را بشنود که هر لحظه نزدیک میشدند.
ناگهان متوجه شد جادهای که در آن در حال فرار است به یک دره منتهی میشود.
دشمن پشت سر او بود و هر لحظه به او نزدیکتر میشد.
او نه میتوانست به عقب بازگردد و نه در پیش رویش جایی برای فرار کردن کردن داشت.
پادشاه به آخر راه رسیده بود و مرگش حتمی بود. ناگهان بیاد انگشتر خویش افتاد.
انگشتر را از انگشتش بیرون آورد. آن را باز کرد و شعار روی آن را خواند:
«این نیز بگذرد…»
ناگهان آرامشی عمیق وجود پادشاه را فرا گرفت. «این نیز بگذرد» و البته چنین هم شد.
دشمن که در تعقیب پادشاه بود و به او خیلی هم نزدیک شده بود راهش را عوض کرد و به سوی دیگری رفت.
پادشاه که پشت تخته سنگی پنهان شده بود حالا صدای پای اسبها را میشنید که از او دور میشدند.
او از خستگی مفرط به خواب رفت و در طی ده روز توانست دوباره ارتش شکست خوردهاش را گرد آورد.
به دشمن حمله کند. کشورش را پس بگیرد و به قصر خویش بازگردد.
حالا مردم کشورش از این فتح مجدد شاد بودند و جشن گرفته بودند.
همه جا پایکوبی میآمد. پادشاه بسیار خوشحال و مسرور بود و از شادی در پوست خود نمیگنجید
ناگهان دوباره انگشتر را به خاطر آورد آن را باز کرد و شعار حک شده را خواند:
«این نیز بگذرد»
همچنین
از شیخ بهایی پرسیدند:
“سخت می گذرد”، چه باید کرد؟
گفت: خودت که می گویی
سخت “می گذرد”
سخت که “نمی ماند”!
پس خدارو شکر که “می گذرد” و “نمی ماند”.
دیروزت خوب یا بد “گذشت”
و امروز روز دیگری است…
قدری شادی با خود به خانه ببر…
راه خانه ات را که یاد گرفت،
فردا با پای خودش می آید.
@adabkhane
#خبرفوری
تجمع خودجوش امشب مردم مشهد
🔹ساعت ۲۴ امشب - میدان بیت المقدس(فلکه آب) در محکومیت حمله به بیمارستان معمدانی
@Akhbarmashhad