eitaa logo
شیدای زینب (سلام الله علیها)
255 دنبال‌کننده
317 عکس
229 ویدیو
8 فایل
اشعار آئینی #زینت_کریمی_نیا @sheydaye_zeynab ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تجمع مردم کرمان هم در گلزار شهدا هم اکنون انجام می شود
مداحی_آنلاین_شد_کرب_و_بلا_هر_کران.mp3
2.37M
✌️ 🇵🇸🇮🇷 ⏯ 👊شد کرب و بلا هر کران 👊نفرین بر کودک کشان 👊بر حرمله‌های زمان 🎙حاج 🇵🇸🇮🇷 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از رادیو زیارت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 لحظه تعویض پرچم گنبد حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام، در میان شعارهای «لبیک یاحسین» زوار ⚜در اقدامی بی سابقه و با دستور تولیت در واکنش به جنایات وحشیانه به‌ ویژه ، پرچم گنبد منور و مطهر رضوی بامداد چهارشنبه مشکی شد و نقاره خانه نواخته نخواهد شد. 🆔 @radioziyarat 🌐 Www.RadioZiyarat.ir
مشتِ گره کرده باید سوال کرد دقیقاً که چیستیم؟ امروز اگر که مشتِ گره کرده نیستیم شمر زمانه در دل میدان مشخص است در این نبرد، خوب ببینیم کیستیم در عمرمان دقیقه دقیقه حساب نیست آن لحظه‌ها که با مدد از عشق زیستیم ما ابرهای صاعقه باریم پس چرا در تنگنای قافیه تنها گریستیم ما پرچمیم دست علمدار و حاضریم حتی اگر که دست فدا شد، بایستیم ما در خط مقدّم عشقیم، عاشقیم ما عاشق مبارزه با صهیونیستیم ✍🏻
اگر از تو درباره ی غزه پرسیدند بگو: در آنجا شهیدی است که شهیدی آن را حمل می‌کند و شهیدی از وی عکس می‌گیرد و شهیدی او را بدرقه می‌کند و شهیدی بر وی نماز می‌خواند
جواب به آنها که این روزها یا سکوت کرده و یا فریاد سر داده اند برای جنگ فقط می گویند به راه و رسم غلط نه به جنگ می گویند هنوز خط شهیدان به نقطه هم نرسید که قاتلین سر خط نه به جنگ می گویند جواب فتنه فقط کشتن است در قرآن به این دلیل و جهت نه به جنگ می گویند برای مرگ نهنگی شوند جنگ افروز به قتل ماهی شط نه به جنگ می گویند شدند در صف دشمن به خط و هشتگ را ردیف کرده به خط نه به جنگ می گویند زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ نوع جارو كردنش كمى ناشيانه بود ؛ تا حالا ، در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست ؛ بنا بر شمّ پليسيم ، رفتم تو نخش ؛ كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مخم ، در كيوسک رو باز كردم و صداش كردم «عزيز ، خوبى ؟ يه لحظه تشريف بيار» ... خيلى شق و رق ، اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش ، خيلى شسته رفته جواب داد : «سلام ، در خدمتم سركار ، مشكلى پيش اومده ؟» از لحن و نوع برخوردش جا خوردم ، نفس هاش تو سرماى سحرگاه ابر مي شد ؛ به ذهنم رسيد دعوتش كنم داخل ... لحنمو كمى دوستانه تر كردم : «خسته نباشى ، بيا داخل يه چايى با هم بزنيم »... بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف ، اومد داخل و نشست ، اون يكى هدفون هم از گوشش درآورد . دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد . پرسيدم «چى گوش ميدى ؟» گفت : «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه» ... كنجكاوتر شدم : «انگليسى ؟! موضوعش چيه ؟» گردنشو كج كرد و گفت : «در زمينه اقتصادسنجى» ... شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد ! «فضولى نباشه ؛ واسه چى يه همچه چيزى رو مى خونى ؟». با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت : «چيه ؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه ؟ ... به خاطر شغلمه» ... استكانى رو كه داشتم بالا مى بردم وسط راه متوقف كردم و با حالت متعجب تر پرسيدم : «متوجه نميشم ، اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره ؟». نگاشو يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت : «من استاد هستم تو دانشگاه». قبل از اينكه بخوام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم و ادامه داد : «من پدرم پاكبان اين منطقه است . آقاى عزيزى ، در مورد شما و دو تا دختر باهوش شما هم براى ما خيلى تعريف كرده جناب حيدرى پور ... من دكتراى اقتصاد دارم و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره. هرچى بش ميگيم زير بار نمى ره بازخريد شه ؛ ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه ، هم كمكش كرده باشيم هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند ». چند لحظه سكوت فضاى كيوسك رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل بود. استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش ، بغلش كردم و گفتم درود به شرفت مرد ، قدر باباتم بدون ، خيلى آدم درست و مهربونيه ...✨ بر اساس داستانى واقعى ، به قلم على رضوى پور ، روانشناس و مربى زندگى❣
دوباره وقت ملاقات ساکن قفسی نفس کنار نفس در کنار هم نفسی دوباره عشق به پاکرده کفش رویا را صدا صدای رحیل است و نغمه جرسی دو پا که داشت دو پای دگر گرفته و نه دو پا که خیر دو بال است حامی مگسی که آرزوی کبوتر شدن فقط دارد که رنج برده در این عشق سالها و بسی چه اتفاق بزرگی است با تلاش دلت به هر زمان که بخواهی به کربلا برسی چه نخل های کریمی به کربلا دیدم هزار به پایش شبیه خار و خسی زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab 📣کانال اطلاع رسانی دبیرخانه کانون‌های خدمت رضوی استان کرمان را در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇 eitaa.com/aqr_kerman_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درخشش خبرنگار کرمانی در جشنواره رسانه‌ای بین المللی امام رضا (ع) http://goldashtkerman.ir/?p=44995 "حامد شجاعی باغینی" خبرنگار کرمانی در سومین جشنواره رسانه‌ای بین المللی امام رضا (ع) موفق به کسب رتبه سوم شد.
شیدای زینب (سلام الله علیها)
درخشش خبرنگار کرمانی در جشنواره رسانه‌ای بین المللی امام رضا (ع) http://goldashtkerman.ir/?p=44995
با عرض تبریک به برادر محترم جناب آقای شجاعی انشالله که در همه مراحل زندگی در راه خدمت به اهل بیت علیهم السلام موفق باشید
در سالروز میلاد حضرت عبدالعظیم علیه السلام باید برای درک بزرگان حکیم شد باید حسن شناخت که شاید کریم شد باید حسین را حرمش را شناخت بعد والفجر خواند و محو رضای رحیم شد باید که عطر و مزه سیب بهشت را با جان چشید و سایه به سایه ندیم شد یک عمر پای منبر هادی نشست و بعد در شهر ری مجاور یاری قدیم شد آن وقت می شود که بفهمی چگونه یک مرد بزرگ مالک صحن نعیم شد حتما شبیه تر به حسین است از همه وقتی شبیه کرب و بلا این حریم شد* گویم حسین و باز نویسم ولی حسن نام حسن به عطر حسینی مقیم شد عمری به هر بهانه نوشتم من از حسین اینبار هم بهانه ی عبدالعظیم شد زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab *امام هادی علیه السلام(خطاب به یکی از اهالی ری) بدان که اگر قبر عبد العظیم در شهر خودتان را زیارت کنى، همچون کسى باشى که حسین بن على (علیه السلام) را زیارت کرده باشد. (میزان الحکمه، ح ۷۹۸۴
این قضیه یعنی زیارت حضرت عبدالعظیم که به منزله زیارت امام حسین است خودم خواب دیدم و البته از قبل این حدیث و نمی دانستم وقتی برای اولین بار مشرف شدم همان صحن را که در خواب دیده بودم زیارت کردم
جمعه هایم ترانه می خواهد گریه هایم بهانه می خواهد عاشقم عیب نیست بر عاشق شعر را عاشقانه می خواهد دل تنگم فراتر از دریا وسعتی بیکرانه می خواهد کودک هم دلی دارد او فقط آشیانه می خواهد و خلاصه جهان بدون نشان مانده و یک نشانه می خواهد آخر خط به انتقام حسین دل شیعه بهانه می خواهد آتش انتقام شعله ور است که فقط یک زبانه می خواهد زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
شیدای زینب (سلام الله علیها)
صوت جناب آقای محمد کاظم عبداللهی از اعضای محترم کانال
🔸چرا جمله "مرد که گریه نمی‌کنه" به ضرر سلامته؟ @AkhbarMashhad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشمان تو مجال ندادند ساکت بمانم و نسرایم باید شبیه شعر عروسک امشب به خواب ناز تو آیم آیا رسیده هفته ی دختر معصومه های کوچک پرپر آنها فرشته های نجاتند پیغمبران مرثیه هایم قلبی که کوچک است و تپیده با کمترین علامت ترسی چشمی که صاف مثل همان قلب پیغام وحی داده برایم آی ای مترجمان زبانها قانون سازمان ملل هست در خط به خط متن نگاهش دیگر به جستجوی کجایم زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
🟢 روزی که امیر مان بیاید از راه چون شیر بر این شُغال‌ها می‌غرّیم... در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ نَزَعَ الْخَوْفَ مِنْ قُلُوبِ أَعْدَائِنَا وَ أَسْكَنَهُ فِي قُلُوبِ شِيعَتِنَا، 🔻خدای متعال، خوف را از دل دشمنان ما گرفته و آن را در دل شيعيان ما افكنده است. فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا نَزَعَ الْخَوْفَ مِنْ قُلُوبِ شِيعَتِنَا،وَ أَسْكَنَهُ فِي قُلُوبِ أَعْدَائِنَا، 🔹 و چون امر (قيام) ما فرا رسد، خدای متعال خوف را از دل‏هاى شيعيان ما می‌گیرد و آن را به دل دشمنان ما مى‏افكند. فَأَحَدُهُمْ أَمْضَى‏ مِنْ‏ سِنَانٍ‏،وَ أَجْرَى مِنْ لَيْثٍ،يَطْعُنُ عَدُوَّهُ بِرُمْحِهِ،وَ يَضْرِبُهُ بِسَيْفِهِ،وَ يَدُوسُهُ بِقَدَمِهِ. 🔻 و هر يك از شیعیان ما در آن روز، بُرّنده‏تر از نيزه و شجاع‏تر از شير خواهند شد و دشمنان خود را با نيزه، زخم و با شمشير، ضربه مى‏زنند و با پا لگدمال مى‏كنند. 📚بصائرالدرجات،ج۱ ص۷۰ 📚الخرائج والجرائج،ج۲ ص۸۴۰ 📚الاختصاص،ص۲۶(با اندکی تفاوت)