داشتم وصیتنامه #حاج_قاسم رو دوباره نگاه میکردم، دیدم با یه جور شکرگزاری خاص شروع شده، بخونیم؛
-------------------------
خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت #خمینی_کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بیبهره بودم از دوره مظلومیت علیبن ابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جانِ جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.
خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، #خامنهای_عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی.
-------------------------
داشتم اینها رو میخوندم که یاد یکی از دعاهای همیشگی حاج ماشاءالله عابدی، آخر هیأت افتادم؛
«خدایا نعمت وجود ولایت، نعمت وجود جمهوری اسلامی، نعمت وجود رهبری به ناسپاسی ازمون نگیر 🤲🤲»
خدا چه عنایتی به ما کرد که همعصر حاج قاسم بودیم. دوید و دوید تا جانش رو فدای اسلام و نظام و انقلاب و مردم کرد.
#جان_فدا