✨﷽✨
🌼نماز شب
✍خداوند عزّوجل در روایتی که امام صادق علیهالسلام از قول پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم»نقل کردهاند، میفرماید:
«و هيچ بندهای بهچيزى به من تقرّب نجويد كه نزد من محبوبتر از آنچه بر او واجب كردهام باشد، و همانا او به وسيلۀ #نماز_نافله به من نزديك شود تا آنجا كه من او را دوست بدارم، و هنگامى كه او را دوست بدارم گوش او شوم، همان گوشى كه با آن میشنود و چشم او گردم، همان چشمى كه با آن ببيند و زبانش شوم همان زبانى كه با آن سخن گويد، و دست او گردم، همان دستى كه با آن بگيرد، اگر مرا بخواند اجابتش كنم و اگر از من چيزی بخواهد به او عطا میکنم.»*۱
نماز شب انسان را به نور خداوند متّصل میکند و او را نزد پروردگار محبوب مینماید. وقتی چنین شد، چشم و گوش و زبان و دست او خدائی میشود. افزون بر این، مستجابالدّعوه میگردد و هرچه از خدای سبحان طلب نماید به او عطا میفرماید.
📚۱.الکافی، ج 2، ص 352
@shahed_zolfaghari
🔹| #از_زبان_آنان
📢سخن ویل دورانت (فیلسوف، تاریخنگار و نویسنده آمریکایی) دربارۀ عفت زنان...
منبع: خبرگزاری بین المللی شفقنا
#پویش_حجاب_فاطمے
🔺نگران آقای خامنه ای نباش!
عزیزی نقل میکرد:
در بهشت زهرا تهران بودم، پیرمرد با صفایی دیدم که با ادب خاصی بالای این مزار ایستاده و دعا میخونه، نگاهم بهش بود و مدتها که دور زدم دیدم دست به سینه هنوز بالای مزار هست، بعد پایان دعا و ذکر متوجه من شد. صدام کرد و گفت: پسرم ازت میخوام هروقت اومدی برای این شهید فاتحه بخونی.
گفتم چشم، میشه خواهش کنم دلیلش رو بگید.
گفت من سالها بود بعد از فتنه۸۸ برای حضرت آقا و سلامتی جسمی و تعرض احتمالی به جانشان خیلی نگران بودم و اضطراب درونی داشتم، روزی شهیدی با همین شمایل به خوابم اومد و شماره ردیف و قطعه هم بهم گفت.
ازم پرسید چرا نگران آقای خامنهای هستی؟! نگران نباش من خودم محافظش هستم. بار اول توجهی به خواب نکردم تا اینکه دوباره همان خواب تکرار شد، همان هفته پنجشنبه با حفظ کردن شماره ردیف و قطعه اومدم بهشت زهرا و دقیقا همان چهره رو روی قبر دیدم، دیدم تو توضیحات شهید نوشته «محافظ رئیس جمهور محترم حجت الاسلام سید علی خامنهای».
از اون موقع به بعد دیگه خوفی از تعرض به جان آقا ندارم و در عوض مدام به این شهید سر میزنم و دعاگوش هستم، به هرکسی هم که بتونم میگم.
خب بعضیهاش مثل «آبوهوا» دست خودتون نیست، ولی سعی کنید به بقیهاش توجه کنید!
@shahed_zolfaghari
مکالمه شوهر روستایی با تلفن ثابت بیمارستان
حکایتی واقعی و بسیار آموزنده :
از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش میخواست او همان جا بماند. از حرفهای پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.
یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس میخواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانهشان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده میشد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمیکرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون میروید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درسها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر میشود. به زودی برمیگردیم...»
چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه میکرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچهها باش.»
مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.»
اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمیشناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شبهای گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بیهوش بود.
صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمیتوانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن میخواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد میخواست او همان جا بماند.
همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ میزد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار میشد. روزی در راهرو قدم میزدم. وقتی از کنار مرد میگذشتم، داشت میگفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب میشود و ما برمیگردیم.»
نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره میکرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد.
بعد آهسته به من گفت: «خواهش میکنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آیندهمان نشود، وانمود میکنم که دارم با تلفن حرف میزنم.»
در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود.
از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازیهای رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت" اما قلب دو نفر را گرم میکرد:
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷـﺪ، ﺑﺎ ﺷﮑﺴـﺘﻦ ﭘـﺎﯼ ﺩﯾـﮕﺮﺍﻥ، ﻣـﺎ ﺑﻬﺘـﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﺨـﻮﺍﻫﯿﻢ ﺭﻓــﺖ
ﮐﺎﺵ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﺎ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﺎ خوشبخت ﺗﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯾﻢ
ﮐﺎﺵ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﺍﮔﺮ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺷﮏ ﮐﺴﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻃﺮﻑ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﺑﺎﺧﺪﺍﯼ ﺍﻭ ﻃﺮﻓﯿﻢ
ﻭ این ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩن است که زیباست..
تشکر از خیر محترم
#ذبح_قربانی
#مبلغ_40_هزار تومان بابت قربانی واریز کردند
1400/9/24
قبول حق🙏
#خادم_الزینب
@shahed_zolfaghari
بسم االله الرحمن الرحیم
#یلدایمهربانی
مرا یلدا ترین یلداست آن شب 🍉
که در آن سینه ای را غم نباشد 💔
در آن یلدا حراج چشم یاران 🍉
محبت باشد و ماتم نباشد ❤️🍉
به بهانه شب یلدا 🍉و با کمک شما خیرین عزیز قصد داریم دل خانواده های نیازمند را شاد کنیم تا در آخرین شب پاییز 🍁خورشید امید 🌞باشیم در دل❤️ ایتام و نیازمندان
جهت شرکت در طرح یلدای مهربانی و شاد کردن دل نیازمندان ❤️❤️🍉🍉
✅ شماره حساب:
6037998157424051
به نام مریم زنگارکی فراهانی
لطفا پس از واریز به شماره زیر در پیام رسان واتس اپ اطلاع رسانی فرمایید .
📱09360999641
اجرکم عنداالله 🙏
🆔@shahed_zolfaghari
#گروه_جهادی_شهید_ذوالفقاری
#مسجد_جامع_پیغمبر_اکرم_ص
تشکر از خیر محترم
#هدیه_یلدایی
#مبلغ_پنجاه_هزار تومان بابت یلدا واریز کردند
1400/9/24
قبول حق🙏
#خادم_الزینب
@shahed_zolfaghari
🔴برای حمایت از پویش مردمی(( تصویب قانون شهدای جهادگر درمجلس شورای اسلامی )) از لینک زیر اقدام کنید:
https://farsnews.ir/my/c/106673
🆔️ @baseeratt
🔔
#مشاورهروانشناسی🍀
#مشاورهفردی
#حق_مشاوره_۴۵دقیقه_۶۰هزارتومان
⏰ زمان :
شنبه ها از ساعت ۱۴ الی ۲۰:۳۰
چهارشنبه ها از ساعت ۹ الی ۱۴
🔶انواع مشاوره های :
🔸فردی و خانوادگی
🔸قبل از ازدواج ؛ بعد از ازدواج
🔸زناشویی
🔸درمان افسردگی ؛ وسواس و ...
🔸 توسط ارشد مشاوره خانواده و زوج درمانگر : سرکار خانم سیده فاطمه قوام زاده
📍 مكان : میدان معلم ، خیابان تختی جنب کوچه کمانی مسجد جامع پیغمبر اکرم (ص)
📞 تلفن جهت نوبت دهی
📱09912041261
@Shahed_zolfaghari
🌹گرامی باد یاد بسیجی شهید رضا درجزینی🌹نام : رضا
نام خانوادگی : درجزینی
نام پدر : سر خوش
تاریخ تولد : ۱۳۴۷/۰۱/۰۱
محل تولد : تهران
سن : ۱۸ سال
دین و مذهب : اسلام شیعه
وضعیت تاهل : مجرد
شغل : بسیجی
ملیت : ایران
دسته اعزامی : بسیج
تحصیلات : دیپلم انسانی
🌹🖤جزئیات شهادت 🖤🌹
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۴/۱۷
کشور شهادت : ایران
محل شهادت : مهران
عملیات : کربلای ۱
نحوه شهادت : ترکش خمپاره
🌹🖤اطلاعات مزار 🖤🌹
محل مزار : بهشت زهرا(س)
وضعیت پیکر : مشخص
قطعه : ۵۳
ردیف : ۹۱
شماره : ۱۸
شادی روح شهدا صلوات 💚🕊
@shahed_zolfaghari
🔔
#مشاورهروانشناسی🍀
#مشاورهفردی
#حق_مشاوره_۴۵دقیقه_۶۰هزارتومان
⏰ زمان :
شنبه ها از ساعت ۱۴ الی ۲۰:۳۰
چهارشنبه ها از ساعت ۹ الی ۱۴
🔶انواع مشاوره های :
🔸فردی و خانوادگی
🔸قبل از ازدواج ؛ بعد از ازدواج
🔸زناشویی
🔸درمان افسردگی ؛ وسواس و ...
🔸 توسط ارشد مشاوره خانواده و زوج درمانگر : سرکار خانم سیده فاطمه قوام زاده
📍 مكان : میدان معلم ، خیابان تختی جنب کوچه کمانی مسجد جامع پیغمبر اکرم (ص)
📞 تلفن جهت نوبت دهی
📱09912041261
@Shahed_zolfaghari