eitaa logo
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
10.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
73 فایل
جهت همکاری در معرفی اساتید و برای معرفی کردن اساتید اخلاق و عرفان و ادرس و مکان جلساتشان ، جهت معرفی در کانال، میتوانید به آیدی زیر پیام بدهید: @montazar113113 ⛔️کپی بدون ذکر منبع ، مطالب کانال معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه ،حرام است.
مشاهده در ایتا
دانلود
30.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➖وظیفۀ ما در مقابل این مصیبت چیست؟ این حادثه، حادثه‌ای نیست که کسی مسلمان باشد و بتواند از او بگذرد.. 🎙بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی ◼️ ☑️ @Fatemyeh_Valiasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ما با کسی که عالما عامدا ، دشمن اهل بیت ع است ، در جنگیم ، چه سلامی با انها داریم؟ 🔸إنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ 👤حجت الاسلام حامد کاشانی : جواب سلام چه کسی واجب است؟ اهل بیت ع ، با کسی که با امیرالمومنین ع جنگیده بود ، اگر در تقیه خوفی شدید نبودند ، جواب سلامش را نمی دادند؛ دیگه آقا یاد ندیم به اهل بیت ع چیزی. اونجا اصلا سلام حرامه ، سلام یعنی چی اونجا؟ سلام دروغه اونجا. ما با کسی که عالما عامدا ، دشمن اهل بیت ع است ، در جنگیم ، چه سلامی با انها داریم؟ هر کاری کردند که صدیقه ی طاهره س ، به اون دو سه نفر ، وقتی سلام دادن به خانم ، به انها جواب سلام بدهد ، حضرت به انها جواب نداد. اخر سر با زور ، امیرالمومنین ع را واسطه کردند ، امدند خانه ی ایشان نشستند ، اخر سر صدیقه طاهر س با همان صدای خفیف فرمودند : یک چیزی بگویم که بلند شوید و بروید؟فرمودند : بعد از هر نمازم نفرینتان می کنم... @shia12t
▪️حضرت آیت الله بهجت قدس سره: 🏴 علت تأکید حضرت زهرا علیهاالسلام در این وصیت مهم خود به علی علیه‌السلام که: «إِدْفِنی لَیلاً ...؛ مرا شبانه دفن کن!»؛ برای اعلام جدایی و نارضایتی از دستگاه حاکمه و طبلِ مخالفتی بود که صدای آن تا روز قیامت، برای مسلمان و کافر ثابت و باقی است. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص ١٣١ ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله بهجت قدس سره ✅ @bahjat_ir
🏴 همزمان با ایّام شهادت حضرت صدّیقۀ کبری فاطمۀ زهرا سلام الله علیها ⚫️ بیستمین سالگرد ارتحال فقیه عارف آیت الحق حاج شیخ علی آقا سعادت پرور -پهلوانی طهرانی - (قدس‌سرّه). 📆 زمان: جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳ 🕤 ساعت: ۸:۳۰ 🌎مکان: تبریز، خیابان ورزش، مسجد فاطمة الزهراء سلام الله علیها ( لوکیشن ) 🎙سخنران مراسم: حاج آقای علیپور @nedayefetrat110
▪️انالله و انا الیه راجعون▪️ آیت الله حاج شیخ یحیی عابدی زنجانی، از علما تهران به رحمت الهی پیوستند. این عالم ۹۳ ساله از شاگردان حضرات آیات : بروجردی ، خوانساری و سید عبدالهادی شیرازی بود و از مرحوم شیرازی اجازه اجتهاد گرفت. ایشان مدتی با آیت‌الله شبیری زنجانی و امام موسی صدر هم‌درس بود. ایشان با علامه طباطبایی ارتباط نزدیکی داشت و در تاسیس و اداره مدرسه علوی با مرحوم کرباسچیان همکاری کرد. مرحوم عابدی سالیانی در حوزه‌های علمیۀ زنجان، قم، تهران و مدتی در نجف به تحصیل پرداخت. تحقیق ۱۸ جلد اول بحار الانوار، تدریس در دبیرستان علوی و تولیت مسجد مجدالدوله از جمله خدمات آن مرحوم بود. 📸از راست : مرحوم شیخ یحیی عابدی زنجانی و مرحوم علامه طهرانی در محضر مرحوم علّامه طباطبایی @shia12t
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
▪️انالله و انا الیه راجعون▪️ آیت الله حاج شیخ یحیی عابدی زنجانی، از علما تهران به رحمت الهی پیوستن
✳️ گزیده‌هایی از خاطرات جالب حاج شیخ یحیی عابدی زنجانی (متولّد ۱۳۱۰ ه‍ ش) 🔹 «عموی بنده، حاج شیخ زین العابدین - [که] عابدی انتساب به ایشان است - ، ایشان ۱۳۴۸ ق درگذشت (مادّه‌تاریخ = مغفور ایزد)، و یکی از مجتهدان بزرگ زنجان بود. 🔸 دو شاگرد عمو را من دیدم: یکی سیّد احمد زنجانی - پدر آقای شبیری زنجانی - و دیگری میرزا باقر زنجانی که در نجف بود و به من گفت: من از زنجان که به نجف آمدم، دو دوره درس مرحوم نائینی رفتم و فقط در دو مورد، رأی من عوض شد؛ هرچه داشتم از زنجان آوردم و علم من از عموی شما بود! 🔹 آقای شبیری می‌گفت: سه نفر در نجف هم‌حجره بودند. شیخ زین‌العابدین زنجانی، میرزا ابوالقاسم قمی و حاج‌آقا حسین قمی. هر سه روی هم تأثیر گذاشتند. هر سه، در طهارت وسواسی و در فتوا خیلی الأحوط الأحوط دارند. 🔸 ... وقتی من به قم آمدم، آقای بروجردی به قم آمده بود و قیافهٔ لری داشت. ریش حنایی‌رنگ با عمامهٔ کبودرنگِ کرباس، که ناخن‌ها را هم حنا می‌بست. بعد از فوت سیّد ابوالحسن، چهرهٔ ایشان عوض شد. 🔹 ... آقای واعظ‌زاده درس آقای بروجردی را نوشته بود و به آقای بروجردی داد، که ایشان روی منبر یاد کرد و تشویق کرد. من هم نوشته بودم و دادم که ایشان نگاه کرد. ایشان روی منبر بدون ذکر نام گفت: یکی از آقایان درس ما را با خطّ خوب نوشته، البته در مطالب اشتباهاتی دارد! من به وسیلهٔ ایشان معمم شدم. پول عمامه و لباس را هم داد. 🔸 ... پنج سال درس آقای بروجردی رفتم و ایشان زنده بود که من به نجف رفتم. آقایان خوانساری و حجّت و صدر به تدریج درگذشتند و با درگذشت آن‌ها، آقای بروجردی مرجع مطلق شد. اگر آقای حجّت زنده بود، بسیاری ایشان را به آقای بروجردی ترجیح می‌دادند. 🔹 ... من اجازهٔ اجتهاد از سیّد عبدالهادی شیرازی داشتم. در تهران آن را آقایان بهبهانی (با تأیید اجازهٔ سیّد عبدالهادی با تعبیرِ: ذلک الکتاب لا ریب فیه!) و کاشانی (اجازهٔ مستقل نوشت) تأیید کردند و اجازهٔ تصدیق مدرّسی گرفتم ... .» 📚 (به نقل از: رسول جعفریان؛ عاشقی در سیر طریق (گزارش سفر عمرهٔ شعبان ۱۴۳۰- ۱۳۸۸)، در: historylib.com) برگرفته از چراغ مطالعه 📸از راست : مرحوم شیخ یحیی عابدی زنجانی در محضر مرحوم علّامه طباطبایی @shia12t
🔹چسبیده به ضریح اشک‌شان جاری بود! 👤 آیت الله یحیی عابدی : در سال ۱۳۳۳ بنده اولین باری بود که به عتبات مشرف می‌شدم، در معیت امام موسی صدر که همان مقدمه رفتن ایشان به بیروت و ماندن‌شان در لبنان شد. به سامرا که مشرف شدم، در همان شب اول در حرم، آیت‌الله حاج شیخ محمد تقی آملی را دیدم. در آن موقع زُوّار در سامرا خیلی کم می‌ماندند. اما من تصمیم گرفتم که مدتی در آن جا بمانم. آقای آملی نیز پیش از ما اقامت کرده بودند. در آن جا غیر از بنده، فرد طلبه‌ای که به مقامات آقای آملی معرفت داشته باشد، نبود و بنده نیز با ایشان بسیار مأنوس بودم. برای من حالات ایشان در حرم بسیار جالب بود، علی‌الخصوص در سرداب مطهر که به سرداب غیبت نیز معروف است، بدون کمترین صدایی اشک‌شان جاری بود و آن قدر آهسته زیارتنامه می‌خواندند که تشخیص نمی‌دادم چه می‌خوانند. چسبیده به ضریح گریه می‌کردند. اشک‌شان به وضوح جاری بود. ایشان عمامه کوچکی می‌گذاشتند و محاسن نسبتاً متوسطی داشتند، خیلی قیافه کذایی که بعضی از شخصیت‌ها به خودشان می‌گیرند، نداشتند! 📚ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات برگرفته از سیره فرزانگان @shia12t
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
🔹چسبیده به ضریح اشک‌شان جاری بود! 👤 آیت الله یحیی عابدی : در سال ۱۳۳۳ بنده اولین باری بود که به عت
🔹قطار متوقف شد، حتی عقب آمد تا ما سوار شویم! سه‌ چهار روزی در سامرا در خدمت مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد تقی آملی بودیم، بعد قصد کردیم به کاظمین مشرف شویم. در آن زمان از سامرا به کاظمین، قطار رفت و آمد می‌کرد. با قطار رفته بودیم و با قطار هم می‌خواستیم برگردیم، و در وسط راه هم در بلده پیاده شویم تا حضرت سید محمد را زیارت کنیم. هنوز به حرکت قطار نیم‌ ساعتی مانده بود. ما در ایستگاه راه‌ آهن سامرا بودیم، وقت نماز ظهر و عصر بود. ایشان خواستند نماز بخوانند. همان جا قبله را تشخیص دادند و عبایشان را زمین انداختند. من هم به ایشان اقتدا کردم. در این بین قطار، سوت کشید و ما نماز را تمام کردیم. من جوان بودم، قدری اسائه ادب کردم، دویدم، ولی دیدم ایشان جا مانده‌اند. لاجرم برگشتم. چه عاملی موجب شد که ناگهان قطار متوقف شد، نمی‌دانم. وقتی قطار حرکت کرده بود، قاعدتاً ما نمی‌بایست بتوانیم خودمان را به آن برسانیم. چون قطار سرعت گرفته بود، ولی ناگهان دیدیم قطار ایستاد، حتی قدری عقب آمد تا این که ایشان با آرامش و با همان طمأنینه مثال‌ زدنی‌شان، سوار قطار شدند و بعد من هم سوار قطار شدم و به طرف کاظمین حرکت کردیم! 📚ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات برگرفته از سیره فرزانگان @shia12t