eitaa logo
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
1.8هزار دنبال‌کننده
496 عکس
88 ویدیو
42 فایل
برای معرفی عرفا و اولیا الهی گمنام ، میتوانید ، به آیدی زیر پیام بدهید: @montazar113113 ⛔️کپی بدون ذکر منبع ، مطالب کانال معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند ،حرام است.
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی آیت الله سید عباس کاشانی معروف به ایوب العلما ، شهر : قسمت دوم : 🔹شفای خانمی که فلج شده بود زمانیکه ایت الله کاشانی در بیمارستان در بخش آی سی یو بستری بودند در راهروی منتهی به آی سی یو در یکی از اتاقها ی بیمارستان خانمی که بستری بودند جویای احوال آقا می شود و این چنین نقل میکند که مدتی دچار فلج پا شده بودم تا حدی که دکتر ها گفتند دیگر کاری نمیشود کردشبی در خواب مرد سیدی را دیدم که اندام بزرگی داشت و در حال ذکر گفتن بود دستی به عبای او کشیده و بر پاهای فلج خود کشیدم صبح که از خواب بلند شدم دیدم که میتوانم پاهایم را حرکت دهم اینجا که آمدم شنیدم سید بزرگواری در آی سی یو بستری می باشد خواستار این شدم که از پشت شیشه ایشان را ببینم وقتی ایشان را دیدم متوجه شدم همان سید بزرگواری هستند که در خواب دیده بودم در حالیکه ایشان را نمیشناختم پی بردم این همان آقایی است که شفای مرا از خدا گرفته است 🔻در هنگام عصر یکی از روزهای ماه محرم که دوستان ویکی از فرزندان ایت الله کاشانی برای شرکت در مجلس روضه خوانی یکی از آشنایان، حضرت آقا را با ویلچر آماده رفتن می نمودند خانم وآقایی برای ملاقات با ایشان مراجعه نمودند و همراهان به جهت زودتر رسیدن به مجلس عزاداری حضرت سیدالشهدا علیه الصلات والسلام از قبول آنان خودداری کردند لکن فرزند ایشان میگویند آنان در کوچه با آقا صحبت خواهند کرد پس بهتر است بیایند و حرفشان را بزنند آن مرد و زن با نگرانی و استرس فراوان از فرار دخترشان از منزل برای ایشان می گویند و ایشان پس از توسل، فرمودند نگران نباشید هفته آینده در فلان روز دخترتان با ندامت و پشیمانی فراوان به خانه باز خواهد گشت .هفته بعد پدر و مادر آن دختر خبر باز گشت او را با همان شرایط در همان روزی که ایشان فرموده بودند به معظم له میدهند. 🔸از کرامات آیت الله سید عباس کاشانی ره تهران⬅️بیمارستان خاتم النبیاء⬇️ راوی؛ شفا یافته ⬅️برگزیده از کانال پزشکان➡️ بیماری قلب شدیدا رنجم میداد مدتی بیمارستان خاتم النبیاء تهران بستری بودم. تا روز عمل ام ،پس از عمل پزشکها متفق القول گفته بودند امیدی نیست علائم رضایت بخشی در حالات من یافت نمیشود،حتی نای ناله زدن نداشتم! برای معاینهء مجدد دکتر به اتاقم آمدند از بهت دکتر میشد فهمید حال درستی ندارم.در همین حین بود که خطاب به من گفتند خانم ... من تجویزی برای شما دارم که اگر انجامش دهید بی برو برگرد سلامتی مطلقی بدست خواهید آورد. پیش از اینکه با همان ناتوانی بگویم چه پیشنهادی؟؟؟!!! جناب دکتر گفتند؛ در این بیمارستان بیماری بستری شده اند که فقط کافیست از ایشان التماس دعا بخواهید خداوند به برکت وجود این عالم ایوب چنان نظری بر شما خواهند کرد که خودتان حیران بمانید. من، توانایی آمدن پایین از تخت ام را نداشتم با بلانکارد بردندم اتاق ایت الله کاشانی، دیدم یک شخصیت با ابهت و عجیب نورانی در اتاق آی سی و هستند اینقدر در دهانشان دستگاه های جور واجوری بود که نمیشد حرف زد من پشت در بودم که از تخت ام ناخودآگاه آمدم پایین رفتم وارد اتاق شوم که پرستار صدایم کرد که شما حالتان خوش نیست من گفتم باید این آقای نورانی رو از نزدیک ببینم. رفتم داخل و فقط به ملافه ای که روی آن بزرگوار بود دستی کشیدم و در دلم نجواگونه با خود گفتم آقا اگر التماس دعا گفتن به شما جواب دهنده است نشانم بدهید! من از این وضع خسته شده ام، واز هوش رفتم. زمانی به هوش آمدم که آقای دکتر بالای سرم بودند،به من گفتند دیدی گفتم یه گنج در بیمارستان ما بستری است که به رنج رفتن و ایشان را از نزدیک زیارت کردن می ارزد! این آقا ایوب العلماء هستند اینقدری در برابر ناملایمات روزگار و بیماریهای گوناگون بردباری کرده اند که خداوند به ایشان نفسی سرشار از تزکیه عنایت فرموده اند! من خودم هر وقت می روم که ایشان را معاینه کنم پیش از ورود وضو می گیرم چون بنده های خاص خدا از نظر من ما را ملتزم میکنند که با نهایت درایت و پاکی خدمت شان برسیم و برهمین اساس ایت الله کاشانی نمونهء بارزی بودند از بی آلایشی و سلوکی خارق العاده ومن پس مدتی کوتاه با سلامت از دعای خیر آقا از بیمارستان با سلامتی مرخص شدم! ایت الله کاشانی خدایی بودن شان هر آدمی را غرق در عالمی میکردند که به معنای واقعی سیر الی الله میشد پی برد! @shia5t
معرفی آیت الله سید عباس کاشانی معروف به ایوب العلما ، شهر : قسمت سوم : 🔻توصیه ایت الله کاشانی در مورد مسافرت : آیت الله سید عباس کاشانی رحمت الله علیه فرمودند : هنگام مسافرت با اتومبیل به شیشه جلوبا انگشت شست یک یا علی ع نوشته شودالبته هنگام مسافرت با وسائط نقلیه دیگر هم میتوان بر روی صندلی جلو چنین کرد. یکی از ایشان میگوید هنگام سفر به مشهد این کار را انجام دادم در بین راه تصادفی کردم و ماشین من پس از سه بار چرخیدن بر روی سقف ماشین روی چرخها ایستاد و من و همسرم و فرزندم بدون کوچکترین جراحت و ناراحتی از اتومبیل پیاده شدیم و به اذن خدا و کرامت مولا حضرت علی علیه الصلات والسلام از حادثه جان سالم بدر بردیم. 📌برای اشنایی بیشتر با ایشان ، میتوانید به سایت و کانال های زیر مراجعه فرمایید : al-kashani.com/ t.me/alkashani t.me/ayyobololama 📚معرفی کتابی در مورد ایشان : کتاب "در محضر ایوب العلماء: سیری در زندگی، خاطرات و کرامات آیت‌الله حاج سیدعباس حسینی کاشانی (ره)" ، در مورد شرح احوالات ایشان می باشد ، که توسط انتشارات به آیین، منتشر شده است ، علاقمندان به اشنایی بیشتر با ایشان ، میتوانند به این کتاب مراجعه کنند... @shia5t
♦️نکات مهمی که پیرامون ایت الله سید عباس کاشانی و شاگردی ایشان در محضر سید علی آقای قاضی مطرح است 🔹 من اعاجیب الاکاذیب 🔸 مرحوم سید عباس کاشانی فرزند سید علی اکبر حسینی و سبط میر محمد صادق دولت آبادی (که به اشتباه یا عمد به خاتون آبادی تبدیل شده و با علامه میر محمد صادق خاتون آبادی جدّ مادری شهید بهشتی یکی دانسته شده) پس از رحلت مرحوم آیة الله العظمی بهجت به عنوان آخرین بازمانده از شاگردان مرحوم آیة الله قاضی مطرح شد. 🔹در کتاب در محضر ایوب العلماء (سیری در زندگی... سید عباس حسینی کاشانی) آمده: این مرحوم از شاگردان مبرّز و مهم مرحوم آیة الله قاضی طباطبائی بودند! 🔸در همین کتاب آمده که ایشان در حالی که تنها 18 سال داشتند (به همراه پدر بزرگوارشان) به حلقه نورانی درس اخلاق آیة الله قاضی وارد شدند. 🔹و در همین کتاب و در کتاب عطش ضمن مصاحبات آخر کتاب آمده: ایشان حدود سه سال شاگرد مرحوم قاضی بوده است. (در این مصاحبه سنّ ایشان هنگامی که خدمت مرحوم قاضی رسیده اند حدود بیست سال ذکر شده). 🔸 در این مصاحبه ادعا شده که مرحوم قاضی درس خارج می گفته و کتاب مصباح الفقیه را تدریس می کرده است! 🔹و ادعا شده که در کلاس صبح مرحوم قاضی 200 نفر شرکت می کرده اند و هنگام تدریس تمام شاگردان گریه می کرده اند! 🔸و در هر دو کتاب آمده که مرحوم قاضی معمولا محتهدین را به شاگردی قبول می کرده اند و مرحوم کاشانی در 18 سالگی اجازه اجتهاد مطلق گرفته و در درس مرحوم قاضی شرکت کرده است. 🔸🔹 متأسفانه تمام موارد فوق مخدوش، بلکه مقطوع الکذب است؛ 🔹سال تولد سید عباس حسینی کاشانی در کتاب ایوب العلماء و در مصاحبه ایشان 1350ق ذکر شده و سال شروع طلبگی ایشان 10 سالگی. و ار آنجا که سال وفات مرحوم قاضی 1366ق است ایشان هنگام وفات مرحوم قاضی 16 ساله بوده و سه سال قبل از آن 13 ساله. 🔸پس اگر هم در درس اخلاق شرکت نموده باشد در 13 سالگی و حین اشتغال به مقدمات دروس طلبگی بوده و در آن سن نه مجتهد بوده و نه از شاگردان مبرّز محسوب می شده. 🔹اما ظاهرا ایشان حتی در 13 سالگی هم به درس مرحوم قاضی نرفته اند؛ چرا که در مصاحبه ایشان (پایگاه اطلاع‌رسانی معظم‌له) آمده: حد فاصل 10 تا 12 سالگی در کربلا تحصیل می کردم که والد ماجد ما آیة الله سید علی اکبر حسینی کاشانی در اثر سکته فوت کردند ومن هم به والده اصرار کردم که اجازه بدهید بروم نجف، اما ایشان قبول نمی کرد و زمان را مناسب نمی دانست بالاخره با اصرار والحاح زیاد در 13 سالگی به سامرا رفتم ... دوسال در سامره بودم . 🔸پس ایشان تا 15 سالگی در سامرا بوده اند و تا زمان وفات آیة الله قاضی یک سال بیشتر فرصت حضور در درس ایشان را نداشته اند، آن هم تنها (نه به همراه والد مرحومشان، چنانچه در ایوب العلماء ادعا شده) و نه مجتهداً (چرا که علی الفرض در 18 سالگی مجتهد شده است). 🔹از آنچه گذشت اهمیت و لزوم دقت کامل در پذیرش و نقل مطالب در شرح احوال علما به دست می آید. برگرفته از کانال تلگرامی بزم قدسیان @shia5t
آیت الله سید عباس کاشانی معروف به ایوب العلما @shia5t
در محضر ایوب العلماء: سیری در زندگی، خاطرات و کرامات آیت‌الله حاج سیدعباس حسینی کاشانی (ره) مؤلف: ابوالفضل علی‌بخشی ناشر: به‌آیین @kotob113
🔻‌ آیت الله بهجت : قبور علما ، حکم کیمیا را دارد ؛ اگر مردم می دانستند چه می گذرد ، سینه خیز به آنجا می رفتند منبع : t.me/sokhen110 @shia5t
🔻 اجازه اجتهاد را پاره می کنم❗️ مرحوم آیت الله سید عباس کاشانی: ▫️روزی استادم آیت الله خویی فرمودند: پس از اتمام درس با شما کاری دارم ▫️بعد از درس اطراف ایشان خلوت شد آیت الله خویی رو به من فرمود: اجازه ی اجتهادی که به شما دادم همراه دارید؟ ▫️گفتم: آری و آن را از جیب خود بیرون می آوردن و به ایشان دادم ▫️پرسیدند: بقیه چیست؟ گفتم: اجازه ی اجتهاد حضرات آیات عبدالهادی شیرازی و سیدباقر حکیم و میلانی است. ▫️آیت الله خویی پرسید: چرا به همه نشان می دهی؟ ▫️گفتم: چون از افتخارات من است که در سن هیجده سالگی مجتهد شدم ▫️آیت الله خوبی در مقابل منبر ، طلبه ای نوجوان که حدود چهارده سال (ظاهرا ایت الله سید صادق روحانی) سن دارد به من نشان می دهد و می پرسد: او را می شناسی؟ ▫️گفتم: بله! پدرشان را هم می شناسم ▫️آیت الله خویی می فرمایند: این نوجوان با چهارده سال سن ، اجازه ی اجتهاد گرفته و هیچ کجا عنوان نمی کند ▫️بنده در این هنگام بسیار خجالت زده می شوم ▫️آیت الله خویی می فرمایند: اگر بار دیگر ببینم اجازه نامه را همراه داری و به دیگران نشان می دهی آن را گرفته و پاره می کنم❗️ @mazaroliya @shia12t
معرفی دکتر غلامرضا مدبر عزیزی ، استان شهر : 🔻ایشان استاد اخلاق ، اهل عرفان و سیر و سلوک و از افراد پاک و درستکار در منطقه ی فردوس بودند. دکتر مدبر از چهره های علمی و فرهنگی تاثیر گذار چند دهه ی اخیر شهر فردوس بودند ، ایشان همچنین دکترای تخصصی در رشته عرفان و معارف اسلامی داشتند. 🔹خاطره ای در مورد دکتر مدبر؛شما گم نمی‌شوید... دو سه سال قبل از فوت‌شان یک روز بنده یک کتابی را به ایشان داده بودم و به ایشان گفتم مطالبش را تایید می‌فرمایید؟ این یک مدتی دست ایشان بود تا اینکه یک شب در مسجد میرزا بعد از نماز که تمام شد ایشان این کتاب را آورده بودند و از داخل ماشین‌شان که در کوچه کنار مسجد پارک بود آن را به من دادند؛ کتاب را که گرفتم به ایشان گفتم آقای دکتر شما واقعا چیزی هم دیدید بعینه، نه مثل خواب و ...، بعد ایشان گفتند مطلبی هست که به شما می‌گویم ولی پیش خودتان بماند؛ گفتند عنایاتی بوده است. گفتم اینکه نشد!، عنایاتی بوده، خب باید باشد، شما بگویید چه عنایاتی؟ بعد ایشان دیگر اصرار کردند و قبول نمی‌کردند. گفتم آقای دکتر به حق چهل، پنجاه سال دوستی و رفاقتی که داریم و شما را به اسم جلاله قسم می‌دهم، اگر چیزی بوده که دستگیری از شما کرده به من بگویید. بعد گفتند یکی را برایت می‌گویم. معلوم می‌شود وقتی می‌گویند یکی را می‌گویم یعنی فقط یکی نبوده بلکه بیشتر بوده. 🔻 ایشان گفتند این سالی که من مشرف شدم حج تمتع _ نمی‌دانم دکتر مدبر گفتند در عرفات یا جای دیگر _ که من بیرون بودم یک دفعه متوجه شدم که گم شده‌ام، اضطراب عجیبی به من دست داد، ناراحت بودم و می‌گفتم حالا چطور چادر را پیدا کنم، همینطور نگاه می‌کردم که دیدم دو تا عرب که چهره‌های خیلی نورانی و قد رشیدی داشتند، لباس سفیدی هم داشتند، به من نزدیک شدند، بعد که‌ نزدیک من ایستادند، به من نگاه می‌کردند و من به آنها گفتم که گم شدم، بعد یکی از آن دو دستش را روی شانه من گذاشت و گفت «شما گم نمی‌شوید»، بعد می‌خواستم تشکر کنم که دیدم خبری نیست، و در یک لحظه دیدم دم در چادرم هستم، آن وقت فهمیدم چه خبر بوده است. گفتم آقای دکتر شما از این جمله که گفتند «شما گم نمی‌شوید» چه استنباطی دارید؟ گفتند من فکر می‌کنم این راهی که انتخاب کردم، این مسیری که ۳۰، ۴۰ سال دنبالش هستم منظور بوده است. 🔹حل شدن مشکل پسر اخوی ما ایشان تقریبا هشت یا ده ساله بود که یک شکم درد خیلی شدیدی گرفته بود و شمال رفته بودند و آنجا او را پیش دکتر بردند، دکتر شکم را باز کرده بود و فکر کرده بود مشکل آپاندیس دارد ولی آنجا به نتیجه نرسیده و شکم را بست؛ و نرسیده به مشهد به شدت بچه درد شدیدی گرفته و تقریبا دیگر به حالت کما رفته بود، و‌ آوردند او را به بیمارستان دکتر شیخ، و آن جراح آنجا شکم‌ را باز کرد و گفت: این که دیگر کاری از دست من ساخته نیست چون روده‌ها در حقیقت حیاتش از دست رفته، یعنی آن‌ رنگ حیات را ندارد دیگر و تقریبا از بین رفته و در حقیقت بچه دارد از دست می‌رود. خب آنجا ما زنگ زدیم به ایشان [دکتر مدبر] ؛ وقتی دیگر ناامیدی کامل بر همه‌ حاکم‌ شده بود، زنگ زدیم به ایشان [حضرت استاد] و گفتند: «نگران نباشید‌ من دعا می‌کنم»، و بلافاصله، بلافاصله این مساله جواب داد که اصلا همه آنجا تعجب کردیم، خود دکتر تعجب کرده بود که مگر می‌شود یک چنین چیزی! 🔹خاطره یکی از دوستان اقای مدبر ، از سفارشات دکتر مدبر : من بازنشسته هستم و یک باغی هست که بعضا آنجا می‌رویم و این روزهای آخر [استاد] آمدند زنگ زدند و من داخل باغ بودم، درب را برایشان بازکردم، ایشان می‌خواستند زود بروند، به ایشان گفتم حالا که می‌خواهی زود بروی قبلش یک چیزی به ما بگو، ما را یاد بده. [استاد مدبر] فرمودند: «وقتی داخل باغ می‌آیی، این رادیوی تو یک ضبطی هم دارد، ضبطش را بیاور و از این نوارهای قرآن داخل آن بگذار و خیال کن الآن بر تو نازل شده است.» این را آخر عمرشان فرمودند. 🔹برای اشنایی بیشتر با ایشان میتوانید به لینک های زیر مراجعه فرمایید : 📌اینستاگرام : http://www.instagram.com/modabberazizi_ir 📌تلگرام : http://t.me/BinesheModabber 📌ایتا : http://eitaa.com/BinesheModabber @shia5t
السلام علیک ، یا غریب سامرا 🏴شهادت جانسوز امام حسن عسکری علیه السلام ، بر تمامی شیعیان جهان ، تسلیت باد. @shia5t
معرفی مرحوم آیت‌ﷲ شیخ محمدباقر محسنی ملایری ، شهر : قسمت اول : 🔻عبد صالح خدا مرحوم آیت الله محسنی ملایری از اولیا الهی معاصر بودند؛ ایشان از مراودین عارف کامل آیت الله سید علی قاضی و از شاگردان آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی و وصی آیت الله آخوند ملا علی همدانی بوده اند. 🔻ایشان استخاره های بسیار عجیبی داشتند و در دوره مرجعیت آیت‌ﷲ بروجردی در قم، شهرت استخاره‌های آیت‌ﷲ شیخ محمدباقر محسنی ملایری عالم‌گیر شده بود... 🔹استخاره های معروف ایت الله محسنی ملایری آیت‌الله محسنی از صاحبان استخاره‌های مشهور است؛ عالمی که در این راه دُکّان نگشود؛ بلکه همگان را به توکّل به درگاه احدیّت و توسل به حضرات معصومین(ع) تشویق می‌کرد و استخاره را در صورت نیاز مُبرم انجام می‌داد. او یکی از کسانی است که با تقیّد به صفت "ادب"، دانش استخاره‌های معجزه گونه به وی اعطا شد که خود حکایت جالبی دارد. ♦️ راز استخاره های ناب آیت الله حسین کریمی قمی مدیر گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه قم ، در کتاب خویش " آئینه ی اسرار" خاطره ای را چنین نقل کرده اند: « یکی از علمایی که محضر او را درک کردم مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد باقر محسنی ملایری بود که چند سال قبل در قم وفات یافت. او از اصحاب مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی) بود و از ایشان قضایای متعدد در خاطر داشت. آن مرحوم(محسنی ملایری) در استخاره با قرآن در عصر خود بی نظیر بود و مردم حتی از آمریکا و اروپا به وسیله تلفن یا نامه از ایشان استخاره می خواستند. این امتیاز برای ایشان در اثر ادبی بود که درباره مرقد مطهر حضرت رضا(علیه السلام) اِعمال کرده بود. جریان را در شبی از شب های ماه مبارک رمضان که به دیدار ایشان رفته بودم چنین شرح داد: حدود دو سال در مدرسه ی بالا سر مشهد مقدس ــ این مدرسه تخریب و جزء یکی از رواق های حرم رضوی شده است ـ حجره ای داشتم مشرف به بالا سر قبر مطهر و معروف بود که حاج ملا هادی سبزواری سال ها در آن سکونت داشته است. در مدتی که اقامت داشتم به احترام قبر مطهر پایم را دراز نمی کردم، خوابم به صورت نشسته بود. بعد از دو سال که طبق معمول سحرها به حرم می رفتم از طرف پشت سر قبر مطهر وارد حرم شدم، مکاشفه ای رخ داد. مشاهد کردم که وجود مقدس امام علیه السلام به استقبالم آمدند، آن حضرت یک بشقاب خوراکی شبیه نقل های برنجی شکل در دست داشتند به من تعارف کردند، مقداری برداشتم و خوردم از آن تاریخ علم استخاره به من داده شد. ایشان فرمود: این قسمت مکاشفه را برای کسی جز شما( آیت الله کریمی قمی) نگفته ام.[آئینه اسرار ص 101 ـ 102]117 آیت الله محمدباقر محسنی ملایری در اواخر عمر چنان استخاره‌های مشهوری داشت که حتی برخی از مسلمانان ساکن در کشورهای اروپایی و آمریکایی هم برای استخاره با وی تماس می‌گرفتند و درخواست استخاره داشتند؛ درخواست‌های انبوهی که البته سبب نشد تا وی از زی طلبگی و ساده زیستی خارج شود و خدای ناکرده به فکر راه انداختن دُکان باشد. و البته این سیره وی و بسیاری از بزرگان دینی ماست که در مواجهه با تقاضای استخاره از سوی برخی از مؤمنین، آنان را به تفکر و تعقل تشویق می‌کردند و تنها در صورتی تقاضای استخاره را می‌پذیرفتند که متوجه می‌شدند فرد متقاضی استخاره، واقعا در انتخاب راه برتر، دُچار تردید است و راه چاره دیگری ندارد. @shia12t