▪️سیزدهم بهمن سالروز رحلت عبد صالح خدا مرحوم شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی قزوینی ، تسلیت باد.
@shia5t
معرفی شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی قزوینی ، استان #مازندران شهر #رامسر :
قسمت اول :
🔻ایشان از اولیا الهی بودند.
🔻شیخ علی اکبر الهیان از شاگردان عبد صالح خدا سید موسی زرآبادی و دایی علامه قزوینی است.
🔻شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی قزوینی (۱۳۸۰–۱۳۰۵ق) متولد رامسر و فرزند شیخ محمد تقی تنکابنی (از علمای و فقهای زمان خود و از شاگردان میرزای شیرازی) است.
مقدمات تحصیل را در رامسر گذراند و به قزوین عزیمت کرد و مدتی در آن شهر به کسب علم پرداخت و از آنجا به عراق رفت و مدتی در کربلا و نجف تحصیل نمود.
شیخ علیاکبر پس از بهرهگیری از حوزه نجف اشرف و علمای آن سامان و درک مقام اجتهاد در حدود سال ۱۳۳۵ قمری به قزوین مراجعت نمود و در آنجا به تدریس و تربیت طلاب علوم دینی پرداخت. در همین زمان با حضور نزد سیدموسی زرآبادی (متوفی ۱۳۵۳ قمری) به تهذیب و تزکیه نفس مشغول گردید. شیخ علیاکبر الهیان در سال ۱۳۴۵ قمری به رامسر مهاجرت و چندی در آنجا رحل اقامت انداخت. وی پس از مدتی درنگ در آن شهر به قزوین بازگشت و از آن پس همیشه در سفر بسر میبرد.
شیخ علی اکبر الهیان علوم غربیه را نزد سید موسی زرآبادی فرا گرفت.
🔻اقای محمدرضا حکیمی در مورد شیخ علی اکبر الهیان نقل می کنند :
«شیخ علیاکبر الهیان از علمای بزرگ بود، اهل علوم باطنی و مشاهدات و کرامات، با عمری در حدود ۷۰ سال و دارای پیکری نحیف و تحلیل رفته از عبادات و ریاضات بود»
🍃عبادت و شب زنده داری
سید علی اکبر حسینی از شاگردان آیت الله شیخ علی اکبر الهیان :
استاد از نیمه شب شرعی به تهجد و عبادت مشغول می شد و تا طلوع آفتاب پیوسته مشغول نماز و دعا و قرائت قرآن بود. بعد از طلوع آفتاب، دو سه ساعت استراحت می کرد و می خوابید و بعد از اذان ظهر در اول وقت نماز ظهر و عصر را با تعقیبات آن می خواند؛ و باز یکی دو ساعت استراحت می کرد و می خوابید.
هنگام نماز شب به اتاق ما که با محل زندگی ایشان فاصله چندانی نداشت، می آمد و ما را برای ادای نماز شب بیدار می کرد. تابستان و زمستان و پاییز و بهار هرگز بیش از چهار یا پنج ساعت خواب و استراحت نداشت و بقیه اوقات یا جواب مراجعین را می داد و یا مطالعه می کرد و یا به تدریس طلبه ها مشغول بود. تعداد طلبه هایی که در محضرشان به تحصیل مشغول بودیم، هفت و یا هشت نفر بود. ایشان به طلبه هایی که پیش از دیگران مشغول تحصیل شده بودیم درس می دادند و تدریس طلبه های تازه وارد را به ما واگذار می کردند.
🌾اهمیت استخاره
سید علی اکبر حسینی از شاگردان آیت الله شیخ علی اکبر الهیان :
استاد هیچ کاری را بدون استخاره اقدام نمی کرد و حتی اگر به مهمانی دعوت می شد و غذاهای متنوع تهیه دیده بودند، استاد با استخاره فقط از یک نوع خورشت استفاده می کرد. اگر می خواستند به مسافرت بروند استخاره می کردند. حتی اگر مریض بودند و اراتمندانش می خواستند او را به بیمارستان انتقال دهند، استخاره می کردند. همه استخاره ها با تسبیح انجام می گرفت. من با چشم خود دیدم که بعضی افراد از راه های دور مانند لاهیجان ، رشت و قزوین برای استخاره به خدمت ایشان می آمدند. روزی خدمت ایشان عرض کردم که چرا با قرآن استخاره نمی کنید تا از آیات شریفه قرآن بتوانید به صواب و ناصواب بودن نیت استخاره خواه حکم کنید؟
ایشان لبخندی زدند و فرمودند: در قزوین وقتی برای استخاره پیش من می آمدند ، من با قرآن استخاره می کردم. وقتی قرآن را باز می کردم و چشمم به آیات اولیه آن می افتاد از نیت استخاره خواه و حتی به کجا خواهید انجامید مطلع می شدم و شمه ای از آن را برایش توضیح می دادم؛ اما چیزی نگذشت که مردم شهر با خبر شدند و گروه گروه برای استخاره به در حجره ام در مدرسه جمع می شدند؛ به حدی که تمام اوقات من برای استخاره کردن تلف می شد و من فرصت کارهای خودم و یا تدریس طلاب را پیدا نمی کردم ، ناچار قرآن را بستم و گفتم بعد از این برای خودم هم با قرآن استخاره نمی کنم. این است که خود را ملزم می دانم تا با تسبیح استخاره کنم.
🌿تقوا و پرهیزگاری
از غیبت و پشت سر کسی صحبت کردن بسیار پرهیز داشت. من در طول پنج سال که خدمت ایشان بودم ، هرگز نشنیدم پشت سر کسی حرفی زده باشد و یا به کسی اجازه بدهد که پشت سر کسی حرفی بزند.
روزی در محضرش نشسته بودم که یکی از بزرگان شهر به خدمتش رسید و از واعظ سرشناس شهر نقل کرد که شما را به رهبانیت متهم می کند و می گوید: از وجوهات شرعی خوردن و عبادت خدا کردن ارزشی ندارد. باید مثل من به منبر برود و مردم را موعظه کند تا برای خود درآمدی کسب کند.
ایشان در جواب گفتند: فقط امیدوارم که خداوند همه ما را به راه صواب و صلاح هدایت کند!
@shia5t
معرفی شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی قزوینی ، استان #مازندران شهر #رامسر :
قسمت دوم :
🌴ثروت شیخ
تمام مایملک شیخ را اگر تقویم می کردند به پول امروزی به ۵۰ هزار تومان امروز نمی رسید. می فرمود: این مایملک را از محل وجوهات شرعی تهیه کرده ام و بعد از مرگم به محضر آیت الله بروجردی ببرید و به ایشان تحویل بدهید. من از مال دنیا هیچ چیزی ندارم. آن چه از استاد باقی مانده بود به غیر از دو دست لباس مستعمل و دو عبا و یک پوستین که به منزله لحاف زمستانی ایشان بود و یک تخته پوست سخت که به منزله تشکچه بود و روی آن می نشست و یک تخته نمد کهنه و چند تخته حصیر محلی چیز دیگری نبود.
🍀امتحان از درس اخلاق عملی
حاج شیخ ابوالقاسم شرقیان که از علمای رامسر است و در آن زمان پدرش در آن سامان مشهور و جزو متمکنین سادات محله رامسر بود، نقل می کرد که از آیت الله شیخ علی اکبر الهیان خواستیم تا برای ما کتاب معراج السعاده را درس بگوید و ایشان هم پذیرفت.
چند روز پس از تدریس، در معیت وی قصد رفتن به حمام عمومی را کردیم. ایشان اثاثیه حمام خود را به دستم داد تا بیاورم. من از این کار ابا داشتم. گفتم: آقا! من این ها را بیاورم؟ مرا می شناسید کیستم؟
فرمود: شما و پدرتان را کاملا می شناسم و نیازی به کار تو هم نداشتم، بلکه می خواستم ببنیم درس اخلاق چقدر در تو اثر کرده و منیت را به چه میزان کم کرده است. معلوم شد که فقط لقلقه زبان بوده است.
🍁طی الارض آیت الله الهیان
مرحوم آیت الله حاج شیخ علی اکبر الهیان که دست پرورده ممتاز مرحوم آیت الله سید موسی زرآبادی است قدرت روحی بسیار و تبحر در امور غیر عادی را از وی فرا گرفته بود.
مرحوم آقا سید علی اکبر حاج سید جوادی معروف به عموجان، نقل می کرد: در ایام دهه اول محرم که طبق معمول سنواتی در حسینیه دیوان خانه مجلس عزاداری حضرت اباعبدالله امام حسین(ع) را صبح ها برقرار می داشتیم، روز عاشورا که معمولا شلوغ ترین روز مراسم است، در کنار درب ورودی ایستاده بودم و به عزاداران خوشامد می گفتم. ناگهان دیدم مرحوم الهیان در هیبتی روستایی و با کلاه نمدی بر سر وارد شد. من از آمدن ایشان متعجب شدم؛ زیرا می دانستم که وی در روستای حسن جون طالقان است و امروز هم وسیله رفت و آمد به آن جا فراهم نیست ولی آن روز سکوت کردم و مدت ها بعد پرسیدم:
آقا! شما در روز عاشورا و با آن لباس دهاتی چگونه در حسینیه حاضر شدید؟
ایشان پاسخ داد: جان! شما با این مطالب کاری نداشته باشید!!
و وقتی اصرار مرا دید گفت: اصلا اصرارنکن!
مرحوم آقا سید علی محمد احتمال می داد ایشان با طی الارض از طالقان به قزوین آمده است؛ زیرا خیلی به شرکت در مجلس عزاداری حسینیه دیوانخانه مقید بودند. البته آقای الهیان موضوع طی الارض را چیز مهمی نمی دانست؛
پس از رحلت ایشان دوستانش دیدند که این اشیای بی ارزش را به خدمت حضرت آیت الله بروجردی ببرند لذا با قیمت بالا تقویم کرده و آن را به مستحقان دادند و پول آن را که در آن موقع کم تر از دو یا سه هزار تومان شده بود به خدمت آیت الله بروجردی بردند و ما وقع را گزارش کردند. ایشان هم دستور داد تا آن پول مختصر را به آقازادگان ایشان بدهند.(برگرفته از مجموعه کتاب سیمرغ قاف عشق، بزرگداشت آیت الله سید موسی زرآبادی، مقاله دکتر سید علی اکبر میر حسینی)
🌱کرامت امتحانی
آقای خلج اعتقادی به مرحوم آیت الله الهیان نداشت و خود را برتر از ایشان می دانست؛ اما وقتی بیش تر با او آشنا شد پی برد که وی شخصی بسیار قوی و مهم است.
آقای خلج می گوید: یک بار در عالم رویا دعای به من الهام شده بود که اگر یک بار بر سر هر مریضی بخوانند بهبود می یابد و من هم این را یاد گرفتم و اولین بار هم آن را بر مادرم که مریض شده بود خواندم که بهبود یافت و بر چند نفر دیگر هم خواندم که بهبود یافتند.
روزی خدمت آیت الله الهیان رسیدم که وی بدون مقدمه فرمود: جان! آن دعا که در خواب الهام شد که برای بهبودی مریض خوب است برای امتحان دادند و نباید از آن استفاده کرد حتی اگر برای مادرتان باشد.
ایشان این مطلب را گفت در حالی که من اصلا با کسی در این باره سخن نگفته بودم.
@shia5t
معرفی شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی قزوینی ، استان #مازندران شهر #رامسر :
قسمت سوم :
🍃آب بر آتش عشق
سید جلیل زرآبادی فرزند سید موسی زرآبادی نقل می کرد: در زمان حیات آیت الله العظمی بروجردی، من در آستانه اشرفیه کار تبلیغ و نظارت بر طلاب را انجام می دادم. در همان ایام آقای الهیان که مدیر مدرسه آستانه بود، سکته کرده بودند به حدی که یک طرف بدنش بی حس شده بود. من وی را به حجره ام آوردم و برایشان تختی مهیا کردم و از او پذیرایی می کردم.
هر روز خانمی که پرستار بیمارستان بود به منزل ما می آمد و به آیت الله الهیان آمپول تزریق می کرد و بر اثر مرور این رفت و آمد من نسبت به آن خانم علاقه ای پیدا کرده بودم.
یک روز جمعه خبر آوردند که منزل آن خانم آتش گرفته و در اثر این حادثه خودش هم صدمه دیده است. من از این واقعه خیلی ناراحت بودم و گویا کوه غمی بر دوشم قرار گرفته است و مرتب در فکراو بودم.
در این موقع که آقای الهیان سکته کرده بود و قدرت تحرک هم نداشت ناگهان یکباره ازجا برخاست و دو زانو نشست و فرمود: آقا جلیل! اگر مقدر باشد که آن خانم خوب شود می شود؛ و اگر مقدر باشد که بمیرد می میرد و دستش را بلند کرد و پایین آورد و فرمود: این که غصه ندارد!
همین که ایشان این جمله را گفت گویا این علاقه من به این خانم به یکباره قطع شد و دیگر هیچ احساس تعلقی به او نداشتم.
🍀تصرف در منبری
سید جلیل زرآبادی نقل می کردند: زمانی همراه حضرت آقای الهیان به مجلس روضه ای رفتیم و خطیبی بر فراز منبر مشغول صحبت بود وداشت مقدمه چینی می کرد تا به نتیجه مطلوبش برسد. من دیدم ناگهان این منبری در حرف هایش دچار لکنت و اختلال شد و نتوانست حرفهایش را جمع بندی کند فلذا به هر صورتی که بود منبر را تمام کرد و پایین آمد.
من عرض کردم: آقا دایی ، چرا این منبری در صحبت هایش دچار لکنت شد؟
ایشان فرمودند: حرف هایش درست نبود و می خواست نتیجه ای ناحق بگیرد لذا نگذاشتم در این کارش موفق شود.
🌿راه بهشت
استاد مهدی توکل از کسانی که با حضرت آیت الله محشور بوده نقل می کند یک بار خدمت آیت الله الهیان بودیم که پسرش حسن آقا آمد و گفت: می خواهم طلبه شوم.
حسن آقای الهیان در تهران کارگاه جوراب بافی داشت. آقای الهیان فرمود: شغل شما خوب است؛ چرا می خواهی بروی طلبه شوی؟
حسن آقا عرض کرد: می خواهم با طلبگی به بهشت بروم.
پدر فرمود: مگر بهشت رفتن منوط به طلبگی است و این همه مردم که به بهشت می روند، طلبه شده اند؟
اما پسر همچنان اصرار می کرد و آقای الهیان نمی پذیرفت. وقتی حسن الهیان رفت ما پرسیدیم: آقا! طلبگی خیلی خوب است؛ چرا نهی می کنید؟
فرمودند: ایشان جوراب بافی را رها می کند و به قم می رود و معمم می شود و بعد از دو سال دوباره رها می کند و به شغل جوراب بافی بر می گردد. خب! این چه کاری است؟
اتفاقا همین طور هم شد و حسن آقا به قم رفت و طلبه شد و معمم گردید و بعد از دو سال هم دوباره مکلا شد و بر سر شغل اولیه اش باز گشت.
🍂بند آمدن باران
حاج مهدی توکل نقل می کند که: روزی باران می بارید. شیخ علی اکبر در حال وضو گرفتن بود. موقع مسح، متوجه شد که باران مانع می شود. شیخ اشاره ای به آسمان کرد. برای لحظه ای باران بند آمد. او که مسح کشید، باران دوباره شروع به باریدن کرد.
🍁انگشتری سلیمانی آیت الله سید موسی زرآبادی
آیت الله شیخ علی اکبر الهیان نقل می کند که با استادش سید موسی زرآبادی از جایی می گذشتند. به رودی رسیدند. حضرت استاد سید موسی، انگشتری خویش به آب زدند و کف رود نمایان شد و آنان از آن بستر رودخانه گذشتند و سپس دوباره انگشتری را به آب زده، رود به حالت عادی بازگشت.
درباره این انگشتری باید گفت چنان که آقای میرزایی سال ۱۳۸۰ نقل می کند ایشان آن را از طریق علوم غریبه در یک سفر به خزینه ارض به دست آورده بودند و هماره با ایشان بوده است. وی انگشتر را به دست می کرد و خفا حاصل می شد و غالب غیر مغلوب می شد. انگشتری دارای نقش اسم خاص بود.
@shia5t
معرفی شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی قزوینی ، استان #مازندران شهر #رامسر :
قسمت چهارم :
🍃گروه کولی
گروهی کولی و آوازه خوان با تار و چنگ، طبل و کرنا، با آیت الله الهیان در یک ماشینی به قصد رشت نشسته بودند و به هدف آزردنش شروع به نواختن نمودند وی با ملایمت و ملاطفت ابزار نواختن آنها را گرفت و دستی بر آنها کشیده و به آنها بازگردانید. کولیان هر چه خواستند چیزی بنوازند از هیچ یک صدایی در نیامد. واقف الاسرار الهی، صفحه 143
🍂طی الارض
در طی الارض و معراج و اسراء آیت الله الهیان قصه ها و حکایات بسیاری گفته شده است. ایشان نیز همانند استادش آیت الله سید موسی زرآبادی دارای چنین کراماتی بوده است. دوستان ایشان از جمله سید معصومی اشکوری نیز دارای کراماتی از این دست بود که در کتب و افواه مردم مشهور و معروف است.
سید محمد میراحمدی می گوید: در افواه مردم از گذشته بود که آقای الهیان را در یک زمان افرادی در شهر های مشهد و قزوین و جورده رامسر دیده اند. یعنی یکی گفت در فلان روز من آیت الله را در مشهد دیدم و ملاقات کردم و آن دیگری گفت در قزوین بود و آن دیگر گفته در جورده در فلان منزل بود.
🍀به کک ها بگویید ، بروند
شیخ عبدالحسین لاهیجی ساکن لاهیجان نقل میکند: از مرحوم الهیان شنیدم که فرمود: تمام هوی و هوسها را از خود دور کردم و هیچ آمالی در من وجود ندارد. و نیز نقل نمود: حدود سال ۱۳۷۰ قمری نامبرده یک شب تابستان با عدهای از ارادتمندان آن جناب در منزل ما بودند. آن شب در اتاق کک زیاد بود به حدّی که همه را ناراحت میکرد. یکی از دوستان ککی را با دست کشت. مرحوم الهیان متغیّر شد و فرمود: چرا این حیوان را میکشید؟ بگویید. برود - لحظاتی نگذشت که تمام ککها از اتاق خارج شدند، و مدتها در آن اتاق کک مشاهده نگردید
🍃شیر سگ خورده
سید محمد میر احمدی نقل می کند: یکی از بزرگان به شیخ علی اکبر الهیان ارادتی خاص داشت. ایشان را به همراهی گروهی از دوستان و علاقه مند ایشان برای مهمانی و ضیافتی دعوت می کند.
وقتی سفره را انداختند و خورشت و برنج را آوردند، دیدند آقای الهیان با نانی خودش را مشغول کرده است. میزبان پیش آمد و گفت: این مهمانی برای شما است، ولی شما چیزی از این غذا تناول نمی کنید.
ایشان سکوت می کنند و ضمن تشکر به خوردن نان خویش بر سفره رنگارنگ میزبان ادامه می دهد. میزبان می گوید: جناب شیخ! ما خمس خودمان را به خود شما حساب می کنیم و مشکلی از نظر شرعی ندارد و شما می توانید از این گوشت گوسفند تناول کنید که از مال مخمس است.
آقای الهیان طفره می رود و می گوید شما بخورید ما به همین نان خالی هم قانع هستیم.
میزبان که آقای الهیان را به خوبی می شناخت به زیرکی دانست که در این غذا باید یک مشکلی باشد؛ زیرا از غذا حرام و گناه و مانند آن ها بوی گندی به مشام مومن می رسد و آنان متوجه حقیقت می شوند. با خود گفت نکند گوسفند مرده بود یا ذبح به درستی انجام نشد. با اصرار از آقا می خواهد تا موضوع را بگوید: ایشان می گوید این گوسفند مشکل دارد بروید بپرسید به شما می گویند.
میزبان پرس و جو کرد. دید از نظر شرعی ذبح به درستی انجام شده و مشکلی ندارد. از چوپان و گالش می پرسد و گالش می گوید: این گوسفند در بچگی مادرش را از دست داد و از شیر سگ تغذیه کرده است.
گفتنی است که در گیلان و به ویژه لاهیجان و املش و لنگرود این داستان به نحوه دیگری نیز گفته شده است. گویا در مهمانی یکی از خاندان بزرگ صوفی های املش برای آیت الله الهیان یک گوسفند خفه شده سربریده بود. پس می تواند نقلی دیگر از همان واقعه و کرامت الهیان باشد و یا این که این در مجلسی دیگر اتفاق افتاده باشد و این دو داستان و دو کرامت جدا از هم باشد.
این داستان را سپس از خود سید احمد میراحمدی شنیدم.
@shia5t
معرفی شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی قزوینی ، استان #مازندران شهر #رامسر :
قسمت پنجم :
🍃ابطال شعبده با اراده آیت الله شیخ علی اکبر الهیان
دکتر سید علی اکبر میرحسینی تنکابنی از شاگردان آیت الله العظمی شیخ علی اکبر الهیان نقل می کند: استادم فرمود: وقتی ما چند از دوستان از جایی می گذشتیم دیدیم که معرکه گیری معرکه گرفته است. او جامی را بالای یک تکه چوب به گردش در آورده بود. آن جام به سرعت بالای آن قطعه چوب می رقصید؛( درحقیقت تردستی و شعبده ای داشت)
یکی از ما نگاه تندی به آن جام کرد و آن جام فورا سرنگون شد. معرکه گیر دانست که به خاطر نگاه نافذ یکی از اولیا الهی ست که این چنین جام سرنگون شده است. به اطراف نگاه کرد که صاحب نظر را بشناسد ولی ما سر خود را پایین انداخته و به سرعت رد شدیم.(به نقل از خاطرات من از استاد از مجموعه سیمرغ قاف عشق ؛ صفحه ۲۰۴)
🌿سینی را گرفت و آن را مثل کاغذ پاره کرد
مرحوم شیخ مجتبی قزوینی ادر مورد داییشان مرحوم شیخ علی اکبر الهیان نقل می کردند : من به داییام حاج شیخ علی اکبر الهیان گفتم: دایی، این آیه أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ که درباره حضرت داوود است. یعنی ایشان بی کوره و بی آتش آهن را ذوب میکرد، چگونه است؟ ایشان میخواست دایی را تحریک کند که موفق شد و دایی گفت نرم شدن آهن برای حضرت داوود چیزی نیست! حضرت داوود مقامش بالاتر است. خداوند متعال آهن را برای طلبه ای نرم میکند! سپس فرمود سینی مسی کنار دیوار (که بسیار بزرگ بود) را بیاور و من آوردم. سینی را گرفت و آن را مثل کاغذ پاره کرد!! این آن که من به چشم خود دیدم!
🍂وفات
مرحوم الهیان همانطور که گذشت همیشه در سفر بود و در سال اخیر بیشتر اوقات را در طالقان میگذرانید تا در اوایل زمستان ۱۳۳۹ خورشیدی بیمار شد و بیماری ایشان شدت یافت و در بیمارستان دکتر هشترودی تهران بستری گردید و در روز سهشنبه سیزدهم بهمن ماه ۱۳۳۹ خورشیدی سال ۱۳۸۰ قمری بهدرود حیات گفت .جنازهاش به قم حمل شد و مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی بر ایشان نماز گذارد (و گویا این آخرین نماز میّت ایشان بود که بجا آورد) و ایت الله بروجردی در مورد ایشان گفت: مردی که دنیا نتوانست او را بفریبد؛ و ایشان سرانجام در قبرستان «وادیالسلام قم» به خاک سپرده شد.
🍃وصیت عمل نشده آیت الله الهیان
آیت الله الهیان دوست نداشت در بیمارستان فوت کند اما تقدیر چنین نبود. او به آقایان سید حسن دبیر حاج سید جوادی و مرحوم سید محمد علی موسوی گرمارودی وصیت کرده بود: مرا نزد قبر استادم آقا سید موسی زرآبادی دفن کنید.
فرزندان ایشان چون آقا در تهران فوت کرده بود وی را به قم برده و در قبرستان وادی السلام خاکفرج دفن کردند.
🍁رفت و آمد به دنیا
آقای مهدی توکل نقل می کند: من پس از رحلت مرحوم آیت الله الهیان شبی در عالم رویا دیدم که وی در مدرسه التفاتیه است و در حال جمع کردن اثاثیه مختصرش است و قصد دارد به طالقان برود.
عرض کردم: آقا! شما که از دنیا رفته اید دیگر به طالقان رفتن چه معنا دارد؟
ایشان خندید و گفت: شما خیال می کنی من نمی توانم به دنیا بیایم؟! چرا می توانم!
توضیح : همین رفت و آمدش به دنیا را می توان در سلامت جسم و پیکر آن مرحوم دید که اکنون پس از پنجاه سال قبر بزرگوارش آشکار و پیکر سالم و جسد سالم ایشان پیدا شده و آستانه ای را برای می سازند که در خور ایشان باشد.
@shia5t
معرفی شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی قزوینی ، استان #مازندران شهر #رامسر :
قسمت ششم :
🍁سالم ماندن کفن و جسم مطهر مرحوم حاج شیخ علی اکبر الهیان بعد از گذشت بیش از پنجاه سال از ارتحال ایشان
مزار ایشان در یکی از اتاقهای این قبرسـتان وادی السلام قم بوده است که چندین سـال پیش در طرح بهسـازی شـهرداری، کلیه اتاقهای این قبرستان تخریب میشود. اقای محمدرضا حکیمی که از ارادتمندان این مرد روحانی و الهی بوده و حتی گاهی بر مزار ایشان وقوف کرده و شبها در آن مکان به عبادت بیتوته میکرده است، خواستار ایجاد بقعه ای بر مزار منور ایشان میگردد و تمهیدات لازم از حیث مجوزهای لازم از مسئولان شهری برای انجام این مهم فراهم میگردد.
عملیات ساختمانی به منظور احداث این بنا در حدود چند سال پیش آغاز میشود و طبق نقشه مهندسین، حفرههایی به عمق هشت متر جهت ایجاد ستونهای لازم برای این بقعه حفر میگردد. حجت الاسلام عبداللهیان متولی ساخت این بقعه میگوید روزی در هنگام تخلیه یکی از حفرهها، دیواره قبر مطهر این عالم ربانی فرو میریزد و جسد مطهر ایشان سالم مشاهده میگردد!
حجتالاسلام عبداللهیان بلافاصله در محل بقعه حاضر میشود و با همیاری کارگران دو طرف کفن که کاملاً سالم بوده را گرفته و پیکر مطهر ایشان را به قسمت دیگری منتقل میکنند و در عرض چندین ساعت، قبر جدیدی حفر میکنند و جسد مطهر را بعد از گذشت چندین سال از ارتحال وی مجدداً تشییع و به خاک میسپارند!
البته تمامی این مراحل فیلمبرداری شده است و جای هیچ شک و شبهه ای نیست و حتی علامه محمدرضا حکیمی قبل از احداث این بقعه به برخی خواص اظهار داشته بودند که من مطمئنم پیکر مطهر ایشان همچنان سالم مثل روز اول است!
برای ساخت این بقعه آبرومند و مهندسی شده بر مزار مطهر این عالم ربانی، چند تن از بزرگان علما ضمن زیارت مزار ایشان، مبالغی اختصاص دادند ولیکن کار نیمه تمام مانده بود تا اینکه قبل از ماه محرم یکی از مراجع و علمای بزرگ که از مفسران قرآن کریم هستند، از مزار این عالم ربانی زیارت کرده و توجهی خاص برای تکمیل این بنا فرموده و دارالقرآن حضرت علامه طباطبایی (رض) نیز مؤسسه معارف اسلامی امام رضا (ع) را در اتمام این بقعه منوره یاری مینماید.
📚معرفی کتاب در مورد ایشان
در کتاب "آیت عرفان" بخشی از سرگذشتٰ دیدگاهها و کرامات شیخ علی اکبر الهیان گرد آوری شدهاست. نویسنده خلیل منصوری این مطالب را از گواهان و کسانی که خود به دست وی شفا یافتهاند گرد آوری کردهاست؛ برای اشنایی بیشتر با شیخ ، میتوانید به این کتاب مراجعه فرمایید.
@shia5t
📚آیت عرفان: کرامات و سرگذشت شیخ علی اکبر الهیان
مؤلف: خلیل منصوری
ناشر: لاهیجی
@kotob113
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
📚آیت عرفان: کرامات و سرگذشت شیخ علی اکبر الهیان مؤلف: خلیل منصوری ناشر: لاهیجی @kotob113
📌برای دسترسی به این کتاب به صورت پی دی اف ، میتوانید به لینک زیر مراجعه فرمایید :
b2n.ir/476522
@shia5t
مزار شیخ علی اکبر الهیان در آرامستان وادی السلام قم
@shia5t
توضیحاتی در مورد شیخ علی اکبر الهیان در کنار مزارشان
@shia5t
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
▪️سیزدهم بهمن سالروز رحلت عبد صالح خدا مرحوم شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی قزوینی ، تسلیت باد. @shi
🔻برای دسترسی به ابتدای مطالبِ مربوط به معرفی زندگینامه ی عبد صالح خدا مرحوم شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی قزوینی در کانال ، به لینک زیر مراجعه فرمایید :
eitaa.com/shia5t/790
@shia5t