eitaa logo
پاتوق بچه شیعه ها
2.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
71 فایل
نکات ناب اخلاقی و اعتقادی ارتباط با مدیر کانال @alihasanvand
مشاهده در ایتا
دانلود
"من پسر زنی هستم که با دست هایش از بزها شیر می دوشید"؛ این را به عرب بیابانی گفت. عرب بیابانی از هیبت پیامبری که همة قبایل به او ایمان آورده بودند؛ لکنت گرفته بود. آمده بود جمله ای بگوید و نتوانسته بود و کلماتش بریده بریده شده بودند. رسول الله از جایش بلند شده بود؛ آمده بود نزدیک و ناگهان او را در آغوش گرفته بود؛ تنگ تنگ؛ آن طور که تنش تن او را لمس کند و در گوشش گفته بود: «من برادر توام؛ اَنَا اَخوکُ». گفته بود فکر می کنی من کی ام؟ فکر می کنی پادشاهم؟ نه، من از آن سلطان ها که خیال می کنی نیستم. «من اصلاً پادشاه نیستم؛ لَیسَ بَمَلکٍ». من محمدم؛ پسر همان بیابان هایی هستم که تو از آنها آمده ای. «من پسر زنی هستم که با دست هایش از بزها شیر می دوشید»؛ حتی نگفته بود که پسر عبدالله و آمنه است. حرف دایة صحرانشینش را پیش کشیده بود که مرد راحت باشد. آخرش هم دست گذاشته بود روی شانة او و گفته بود: «هَوِنٌ علیک؛ آسان بگیر»؛ من برادرتم. https://chat.whatsapp.com/BaNPw5VqKjGAP6TVGtNsnQ مرد بیابانی خندید و صورت او را بوسید؛ «عجب برادری دارم». راستی هم عجب برادری بود؛ یک برادر با کارهای عجیب و غریب؛ مثل دوست های خجالتی؛ از آنها که صداشان در نمی آید. داشت می رفت مسجد؛ تو کوچه یک یهودی جلویش را گرفت و گفت: «من از تو طلبکارم؛ همین الان باید طلبم را بدهی». رسول الله گفت: «اول این که از من طلبکار نیستی و همین طوری داری این را می گویی؛ دوم هم این که من پول همراهم نیست؛ بگذار رد شوم». یهودی گفت: «یک قدم هم نمی گذارم جلو بروی». رسول الله گفت: «درست نگاهم کن؛ تو از من طلبکار نیستی»؛ ولی یهودی همین طور یکی به دو کرد و بعد هم با حضرت گلاویز شد. کوچه خلوت بود و کسی رد نمی شد که بیاید کمک. مردم دیدند پیامبر برای نماز نرسید؛ آمدند پی اش؛ دیدند یهودی ردای پیغمبر را لوله کرده، دور گردن حضرت پیچانده و طوری می کشد که پوست گردن او قرمز شده، تا آمدند کاری کنند، از دور بهشان اشاره کرد که نیایید؛ گفت: «من خودم می دانم با رفیقم چه بکنم». رفیقش؛ منظورش همین رفیقی بود که با ردا او را می کشاند. چشمشان افتاد در چشم هم؛ یهودی گفت: «بهت ایمان آوردم؛ با این بزرگواری، تو بی تردید، پیغمبری». بعضی وقت ها یک جوری با مردم راه می آمد که مردم سر به سرش می گذاشتند. قرآن می گوید: مردم به او می گفتند: «زودباور» است؛ حالا حتی تعبیرشان یک ذره از این هم تندتر بود؛ فکر می کردند مثلاً خودشان زرنگ ترند؛ (وَ یَقوُلونَ هُو أُذُن، قُلْ اُذُنُ خَیْرٌ لَکُمْ).[1] این «اُذُن»، یک معنی این جوری می دهد. از آن طرف نامه می فرستاد به دربار خسرو پرویز و قیصر که بیایید تسلیم من شوید و آب هم تو دلش تکان نمی خورد و از این طرف مردم می آمدند خانة او؛ ناهار می ماندند و بعد از ناهار هم می نشستند برای خودشان گپ می زدند؛ اصلاً هم حواسشان نبود که این پیغمبر است و از حرف بیخودی اذیت می شود. آن وقت نمی گفت به اینها: «برید خونه تون». جوری شد که خدا دخالت کرد و آیه نازل شد؛ «مردم! این پیغمبر من، دارد اذیت می شود؛ خودش حیا می کند بگوید؛ من به شما می گویم» إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنْکُمْ وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ.[2] یک دوست عجیب غریب، از آنها که توی دوستی حساب کتاب هم نمی کنند. دیده یکی محتاج است؛ تنها ردایش را هم بخشیده، حالا نشسته توی خانه و نمی تواند آن طور بیاید مسجد. خداست که دوباره عتابش می کند (وَلا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْط)؛[3] «دیگر نگفتم که همة دستت را باز کن؛ طوری که برای خودت هیچی نماند». این چه جور دلی است که تو داری؟ دل رهبر جامعه، طاقت گریة کودکی را ندارد. سر نماز، صدای گریة بچه می آید؛ نماز را تند می کند و رکوع و سجود را کوتاه؛ سریع تمامش می کند؛ تا مادر بچه او را بغل کند. به مردم حیرت زده هم می گوید: «خوب، بچه گریه می کرد دیگر». یک دوست عجیب غریب که آن قدر برای دوست هایش دل می سوزاند که نزدیک است کار دست خودش بدهد؛ نزدیک است جان از تنش در بیاید. باز خداست که باید موعظه کند؛ «تو قرار بود به گمراهی این مردم دل بسوزانی؛ به راهشان بیاوری؛ ولی قرار نبود دیگر از فکر اینها خودت را هلاک کنی» (فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً)؛[4] تو قرار بود اینها را بیاوری توی راه؛ ولی از قرار هم رفتی آن طرف تر و داری حرص می زنی. پیغمبر و حرص؟ حرص می زنی گم شده ها را برگردانی به راه (حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ).[5] عتاب ها فایده ای نداشت؟ جنس دل که عوض نمی شود. وسط جنگ احد، همان جا که مردم گلوگاهی را که سپرده بود مراقبت کنند، رها کردند و تنهاش گذاشته بودند، پیشانی و دندانش را شکستند، همان جا توی همان حال، دلش شور می زند که نکند خدا اینها را نبخشد. همان جا دست بلند می کرد؛ خ
دایا! «قوم مرا هدایت کن؛ اینها نمی دانند» اَللّهُمَّ اهْدِ قوُمی فَاِنَّهُمْ لایَعْلَمُون». از همه قشنگ تر، حال و روز او را علی توصیف می کند. علی می گوید: «رسول الله، یک طبیب دوره گرد بود»؛ دلش نمی آمد که خیلی با ابهت بنشیند آن بالا و مریض ها شرفیاب حضور بشوند؛ لوازم معالجه اش را برمی داشت راه می افتاد دور شهر؛ پی مریض ها. (طَبیبٌ دَوّارٌ بِطّبِه).[6] چی با خودش برمی داشت؟ یک دستش «مرهم» می گرفت؛ یک دستش «وَسَم»؛ برای آنها که فقط زخم داشتند، مرهم می گذاشت؛ ولی بعضی ها، دمل های چرکی داشتند؛ باید جراحی هم می کرد؛ «وسم»، مال همین کار بود. وسم، یعنی داغ هایی که در قدیم برای شکافتن استفاده می کردند؛ جراحی سرپایی. علی می گوید: «مرهم هایش کاری بودند؛ اثر داشتند (أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ)[7]؛ وسم هایش هم حسابی بودند (وَ أَحْمَی مَوَاسِمَهُ).[8] اول فکر کردم از همه قشنگ تر را علی گفته؛ ولی الان یک جملة حتی قشنگ تر هم یادم آمد که درست همین حال را بگوید؛ آن هم توصیف خداست از او؛ «یک رسولی آمده سراغتان که تحمل رنج شما برایش سخت است» (لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ).[9] آخرش هم تقصیر همین دلش شد که در آن روایت گفت: «هیچ پیامبری به اندازة من سختی نکشید». حساب دو دو تایی اگر بخواهی بکنی، نسبت به بقیة پیغمبرها خیلی هم اوضاع برای او سخت نبود. در طائف، سنگش زدند. در اُحد هم پیشانی و دندانش را شکستند. بقیه هم از این جور مصیبت ها داشته اند؛ ولی از حساب دو دو تایی که بزنیم بیرون، اگر حواست به حرف خدا باشد که «رنج های شما، برای او گران تمام می شود، طاقتش را می برد». این جوری اگر چرتکه بیندازی، راستی هم چقدر سختی کشیده! اندازة نادانی و غل و زنجیرهایی که همة ما به خودمان بسته ایم اگر بخواهد رنج بکشد، اگر حرص بزند که ما را به راه بیاورد، واقعاً هم چه کارش سخت است. ** آخرش این که خدا داشت تماشایش می کرد و بعد گفت: «چه اخلاق شگرفی داری» (إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ).[10] انگار که از دست پخت خودش در شگفت مانده باشد... . پی نوشت: 1. توبه، آیة 61. 2. احزاب، آیة 53. 3. اسراء، آیة 29. 4. کهف، آیة 6. 5. توبه، آیة 128. 6. نهج البلاغه، خطبة 108. 7. همان. 8. همان. 9. توبه، آیة 128. 10. قلم، آیة 4. عیدتون مبارک اگر لذت برید برای دیگران هم بفرستید صلوات •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• دعوتید پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ https://chat.whatsapp.com/BaNPw5VqKjGAP6TVGtNsnQ
موعظه جاویدان مرحوم در از وجود مبارک صادق (ع) نقل می کند: وجود مبارک به (سلام الله عليهما) فرمود: مرا کن؛ چون انسان یک چیزی را که می داند، وقتی از دیگران بشنود یک اثر مضاعف دارد. جبرئیل به حضرت عرض کرد: هر چه می خواهی بکنی، بر فرض عمر شما ادامه داشته باشد؛ پایان آن است. هر که را می خواهید داشته باشید، ولی بدان که می رسد و این دیگر با شما نیست. هر کاری که می خواهی بکنی هستی، ولی بدان یک روزی همان عمل هستی و سرانجام آن را می بینی. بعد آخرین جمله این است که: در است و او در این است که با بازی نکند. عیدتون مبارک🌹🌹🪴 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
توصیه های پیامبر صل الله علیه و آله و سلم.mp3
8.87M
🎙توصیه های زیبا و کاربردی رسول الله به ابوذر عیدتون مبارک •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
آیت الله مشکینی: مبادا روز شهادت یا ولادت امامی بگذرد و شما آن امام را زیارت نکنید 🌹 ولادت مبارک باد •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
آیت الله مشکینی: مبادا روز شهادت یا ولادت امامی بگذرد و شما آن امام را زیارت نکنید ولادت امام صادق ع مبارک باد •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
گفت: فقیرم. گفتند:نیستی گفت: فقیرم! باور کنید. گفتند: نه! نیستی. گفت: شما از حال و روز من خبر ندارید. و حال و روزش را تعریف کرد. گفت که چقدر دستهایش خالی است و چه سختی هایی شب و روز می کشد. ولی امام هنوز فقط نگاهش می کردند. گفت: به خدا قسم که چیزی ندارم. گفتند: صد دینار اگر به تو بدهم حاضری بروی و همه جا بگویی که از ما متنفری؟ از ما فرزندان محمدصلی الله عليه و آله ؟ گفت: نه! به خدا قسم نه. امام فرمود: «هزار دینار؟». جواب داد: نه! به خدا قسم نه. امام پرسید: دهها هزار؟ جواب داد: نه! باز دوستتان خواهم داشت. امام گفتند: چطوری می گویی فقیری وقتی چیزی داری که به این قیمت گزاف هم نمی‌فروشی؟ چطور می گوئی فقیری وقتی کالای عشق به ما در دارایی تو هست؟» 🪴روایت مردی که به خدمت امام صادق علیه السلام رسید. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر شما جزء آن دسته افرادی هستید که به دین خود اهمیت می دهید چند دقیقه وقت بگذارید و این کلیپ کوتاه را ببینید و گوش کنید. آیا ما هم جزو این دسته افراد ریاکار در آخر الزمان هستیم؟ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
داستان مرتاض هندی در قم آیت الله شبیری زنجانی نقل میکند، هفتادسال پیش، مرتاضی از هند به قم آمده بود وادعاهای عجیبی داشت. از جمله اینکه میگفت میتوانم انسان ها را با نیروی روحم از زمین بلند کنم. تعدادی از مردم را بلند کرده بود. روزی امام موسی صدر به او گفت مرا بلند کن، ما با خود فکر کردیم سید موسی ذکری چیزی می گوید و جادوگری این مرتاض را باطل می کند. اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد. ما سید موسی صدر را که جوانی نو خط بود سرزنش کردیم که چرا آبروی ماها را بردی؟ سید گفت: می خواستم طلسمش را بشکنم. ولی هر چه تلاش کردم گویی مرا بسته بودند و نمی توانستم از روی سینی به زمین بپرم. مرتاض را نزد استاد خود علامه طباطبایی بردیم. برخی از ما که جمعی از شاگردان علامه بودیم، ناامید شده بودیم. وارد اتاق علامه شدیم. گفتیم که این مرتاض از هند آمده و کارهای خارق العاده می کند علامه فرمود: مثلا چه کارهایی؟ گفتیم مثلا انسان را روی هوا بلند می کند. هیچ تعجبی در علامه بر انگیخته نشد و فرمودند خب مرا بلند کند، من به نوشتن ادامه میدهم، او کار خودش را بکند. مرتاض مقداری دم و دستگاهش را درآورد و اورادی میخواند و مدتی کارهایش طول کشید. علامه هم مشغول نوشتن. مدتی گذشت یک دفعه علامه سر خود را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پایین انداخت. مرتاض در هم شد اما دوباره ادامه داد. اوراد و اذکاری خواند، اداها و اطواری هم در می‌آورد. مدتی گذشت دوباره علامه سرش را لحظه ای بالا آورده و نظری به چشمان مرتاض انداخت و دوباره مشغول نوشتن شد. مرتاض که آثار ناراحتی و عصبانیت در چهره‌اش موج می زد باز هم ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. علامه بار سوم نگاهش را به او دوخت و اندکی طول داد. مرتاض پا شد و وسایل خود را جمع کرد و سراسیمه باحالت فرار بیرون رفت. رفتیم و از وی پرسیدیم چه شد؟ نتوانستی؟ با عصبانیت گفت من تمام نیروی خود را بکار گرفتم تا روح وی را تسخیر کنم و بعد او را از زمین بلند کنم ولی ایشان نگاهی به من کردند و تمام اورادم باطل شد. به علاوه نفوذ نگاهشان جوری بود که کم مانده بود قبض روح شوم. دفعه دوم کم مانده بود جان مرا بگیرد. دفعه ی سوم هر چه بلد بودم بکار بردم تا تسخیرش کنم ولی این بار جوری نگاه کرد که انگار کسی میخواهد خفه ام کنداین بود که فهمیدم این روح را نمیتوان تسخیر کرد و خیلی عظمت دارد. مرتاض که قدرت روحی یکی از پروردگان مکتب امام صادق علیه السلام را دیده بود همان شب از قم رفت و تمام برنامه هایش به ریخت. منبع: زِمهر افروخته، تالیف سید علی تهرانی، چاپ ششم، ص 209-207. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
ما درد نهانی و تو آن لطف عیانی ما کمتر از اینیم و تو بالاتر از آنی بدجور گِره خورده به گیسوی شماییم ما را زِ سَرَت وا نکنی زود نَرانی بر فرشِ حرم گرد و غباریم و نشستیم ما را نَتِکانی , نَتِکانی , نَتِکانی ما نیز سفارش شده ی فاطمه هستیم خواهی بِکُش اما درِ دیگر نَکِشانی ما را به نفسهای تو بخشیده خداوند ما را به سرِ سفره ی غیری نَنشانی •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
بسم الله الرحمن الرحیم گاهی گفته می‌شود که سیاست جمهوری اسلامی درباره رژیم غاصب صهیونیستی اشتباه بوده و باعث مظلوم نمایی و قدرت گرفتن آن شده است. و مدعی هستند سیاست دشمن سازی جمهوری اسلامی ایران است که عامل زیاد شدن حركات رژیم اسرائیل شده است. بیایید با منطقی نه چندان پیچیده و نه چندان محتاج اطلاعات فراوان بر روی خط زمان از ۱۹۴۸ سیاست رژیم اسرائیل را در غرب آسیا دنبال کنیم و ببینیم اگر مقاومت - که برخی دشمن سازی می نامند - در کار نمی بود ما با چه ژئوپلتیکی از منطقه روبرو بودیم. ۱۹۴۸ تولد نکبت بار این رژیم در فلسطین و بر خون هزاران فلسطینی و آواره و هزاران آبادی اشغال شده. ۱۹۵۶(یعنی هشت سال بعد) اشغال صحرای سینا و عقب نشینی به فشار کشورهای غربی. ۱۹۶۷ (یعنی یازده سال بعد) اشغال کامل صحرای سینا و بلندی های جولان و بیت المقدس و کرانه باختری و جزایر جنوب عربستان. ۱۹۷۳( یعنی شش سال بعد) تعادل قوا در صحرای سینا و زمینه سازی برای پیروزی های بزرگ سیاسی ۱۹۷۸(یعنی پنج سال بعد) توافق کمپ دیوید و به رسمیت شناخته شدن توسط مصر ۱۹۸۲ (یعنی پنج سال بعد) حمله به لبنان ۱۹۸۶ (یعنی چهار سال بعد) حمله رژیم اسرائیل به تاسیسات هسته ای عراق ۱۹۹۳ (یعنی هفت سال بعد)توافق اسلو و از دست رفتن دیگر بخش های کرانه باختری و به رسمیت شناخته شدن توسط اردن دوستان کم اطلاع ما شاید ندانند در تمام این سال ها دانشمندان کشورهای عربی از مصر گرفته تا عراق و فلسطین و تونس و سوریه توسط رژیم اسرائیل ترور می شدند. نه ایرانی در کار بود و نه آنچه ایشان دشمن سازی می نامند. این مقاومتی که از دل جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت و در منطقه توزیع و گسترش یافت، توانست برای اولین بار سر این منحنی فزاینده را در سال ۲۰۰۰ با خروج اشغال گران از جنوب لبنان، کج کند و پایین بکشد. این ۸ دهه فراز و فرود رژیم صهیونیستی را تحریف نکنیم و سلیقه های شخصی باعث نشود دست از انصاف و روشن بینی برداریم. الان هم رژیم صهیونیستی نزد مردم جهان بی آبروترین و منحوسترین رژیم دنیا شناخته می‌شود و ملتها به خوبی با ماهیت خونریز آن آشنا هستند هر چند که برخی سیاستمدارن و حکومت‌ها آن را به رسمیت شناخته باشند. برگرفته از متن سرباز روح الله رضوی •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
امیرالمؤمنین عليه السلام : العَملُ كُلُّهُ هَباءٌ إلاّ ما اُخْلِصَ فيهِ غرر الحكم ۱۴۰۰ اعمال، همه بر باد است، مگر آنچه از روى اخلاص باشد. مختصر مفید و تمام کننده ای امام و مولای غایب ما کمکمون کن... •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
دوستی در قیامت پیوند رفاقتی مسئله خاص خود را دارد. در قیامت این پیوند تبدیل به پیوند دیگری می شود؛ اما گسسته نمی شود. این طور نیست که دو نفر رفیق روز قیامت بگویند: از تو بخیرو از ما به سلامت ! همه چیز تمام شد و رفت. نه خیر. در قیامت این طور نیست. پیوند حسبی، نسبی و خانوادگی قطع می شود: "يوم يفر المرء" ؛ آن روز از هم فرار می کنند؛ اما در پیوند رفاقتی، طبق آیه شریفه که می فرماید: "الاخلاء یومئذ بعضی لبعض عدو الا المتقین" دوستان در آن روز برخى شان دشمن برخى ديگرند مگر پرهيزگاران (رابطه رفاقت) مثل رابطه پدر و مادر نیست که از هم فرار کنند؛ بلکه جای دوستی دشمنی می آید(دوستی‌هایی که محور خدا نباشد). یعنی اینها به جان هم می افتند. وقتی پیوند رفاقتی را بر محور معنوی قرار ندادی، تبدیل به دشمنی می شود. چه بسا همدیگر را لعن هم بکنند. یک زمان می گویند: آنها از هم جدا شدند و دنبال کارشان رفتند؛ اما یک زمان می گویند که همدیگر را رها نمی کنند، بلکه رابطه آنان تبدیل به دشمنی هم می شود. این یک دسته از پیوند رفاقتی. اما دسته دیگر این طور نیست؛ بلکه دوستی هایشان باقی می ماند و ازهم دستگیری می کنند؛ به همین دلیل است که «اثرگذارترین پیوندها، پیوند رفاقتی است.» یک صفحه از کتاب"ادب الهی، تربیت فرزند" اثر مرحوم آقا مجتبی تهرانی •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
ای دوست! بدان که وضو نور است و دوام در طهارت(همیشه با وضو بودن) تو را به عالم قدس ارتقاء دهد. امام علی (ع) می فرمایند: مومن بی وضو نخوابد پس اگر آب نیابد با خاک تیمم کند زیرا در خواب روح مومن به سوی خداوند به بالا برده می شود. علامه حسن زاده آملی (رحمة الله علیه) •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
زن و شوهر در صراط حق و راه حق به همدیگر کمک کنید زن میتواند کمک کند به شوهرش برای اینکه در صراط حق ثابت‌قدم باشد و پیش برود. مرد میتواند همین کمک را به زن بکند مثل دو شریک، مثل دو هم‌سنگر با هم زندگی کنید عملاً، هم در شریعت، هم در واقعیّت خارجی، زن و شوهر نزدیک‌ترین افراد به هم هستند. هر چه میتوانید صمیمیّت را، صفا را، محبّت را بین خودتان افزایش بدهید محبّت مایه‌ی اصلیِ زندگیِ شیرین خانوادگی است؛ سعی کنید محبّت را روزبه‌روز افزایش بدهید که به دست خود انسان هم هست و انسان میتواند این کار را بکند •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
✳️ معنای صراط بودن امام 🔻 معنای سبیل در روایات واضح است. روایاتِ اهل‌بیت علیهم‌السلام مکرر سبیل را به وجود مقدس امام تفسیر کرده‌اند. امام، سبیل الله است. «انتم السبیل الاعظم و الصراط الاقوم»؛ سبیل اعظم به‌سوی خدای متعال، امام است. 🔸 به‌عنوان مثال، ما به یک معنا برای طعامی که می‌خوریم، صراط هستیم؛ طعام از جهاز هاضمه‌ی ما عبور می‌کند و بعد به نورِ نافله‌ شب تبدیل می‌شود و وارد عالم ملکوت و بهشت می‌شود. این طعام مسیری را طی می‌کند و از جهاز هاضمه می‌گذرد و بعد، قوای ما می‌شود، اگر ما با آن قوا عبادت کنیم، آن طعام به نورِ بهشت تبدیل می‌شود و اگر معصیت کنیم، آن طعام به جهنم تبدیل می‌شود. بنابراین، طعامی که می‌خوریم از اراده ما عبور می‌کند. بلاتشبیه، وجود مقدس امام همین‌طور است؛ امام، صراط ماست؛ همه‌ی قوای ما اگر از بستر اراده‌ی امام عبور کند، به ملکوت نورانی عالم، عالم بهشت و بالاتر از آن می‌رسد. کتاب ج۳ ص۱۰۴ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر قامتی که سرو لب جو نمی شود هر صورتی که وجه هوالهو نمی شود هر پادشه که ضامن آهو نمی شود هر کس که نام اوست رضا، او نمی شود در طوس پارة تن احمد بود یکی آری رئوف آل محمد بود یکی ای خلق خاک پای تو یا ثامن الحجج جان جهان فدای تو یا ثامن الحجج قرآن پر از ثنای تو یا ثامن الحجج ایمان بود ولای تو یا ثامن الحجج دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست تهلیل بی ولای تو هرگز قبول نیست گردون هماره دور زند در طریق تو خورشید خشت گوشة صحن عتیق تو با آن همه کرامت و لطف دقیق تو خود را شمرده اند گدایان رفیق تو دستی که دست لطف خدا می شود تویی شاهی که خود رفیق گدا می شود تویی یکسان بود به وقت عطای تو خاص و عام فرقی نمی کند به درت شاه یا غلام سلطان ندیده ام ز گدا گیرد احترام پیش از سلام زائر خود را کند سلام پیوسته دست بر سر زوار می کشی تو کیستی که ناز گنه کار می کشی پاییز بوستان دل ما بهار توست در شهر طوسی و همه عالم دیار توست •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
امروز روز جهانی زنان خانه‌داره، تنها شغلی که در کنار مادری،نه حقوق داره نه تعطیلی و نه حتی قدردانی به اندازه کافی. این فقط یه یادآوریه که اگر مادر یا همسرتون خانه‌داره، تو کار ها کمکش کنین، از زحماتش تشکر کنین و حتما به حال روحیش توجه کنین. میتونید با ارسال این پست روز زنان خانه دار رو بهشون تبریک بگید🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ https://chat.whatsapp.com/BaNPw5VqKjGAP6TVGtNsnQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تصاویری از عملیات برخورد نیروی دریایی سپاه با ناوهای آمریکایی همراه با توضیح مراحل عملیات •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ https://chat.whatsapp.com/BaNPw5VqKjGAP6TVGtNsnQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای از یک نفوذی , به مناسبت سیزدهم آبان سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بدست دانشجویان پیرو خط امام آن روز در مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی، ما دیدیم یک کسی* در کمیسیون مشترک نه صحن علنی، یک وقتی برای سخن گفتن گرفت. وقتی آمد و شروع کرد، از علماء خواست شما چون جزو زعمای قم هستید، به عرض امام برسانید که این جوانها را نصیحت بکنند که دست از این بردارند. هیچ کس فکر نمی کرد که او در آنجا پرونده دارد؛ وقتی این دانشجویان عزیز پرونده او را خواندند، بعد از اینکه آن رشته شده ها را هماهنگ کردند و این شخص هم سر از در آورد؛ طولی نکشید که فرار کرد و از ایران گریخت و خدا به این رحم کرده بود؛ در زمان ، او جزو استانداران رسمی این کشور بود.😱 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
راههای درمان اقتصاد بیمار و باید با تمام توان، جلو و گرفته شود که یکی از مهم ترین اقدامات در این زمینه، اصلاح نظام بانکداری کشور است. اقدام مهم دیگری که باید صورت گیرد این است که خلق بدون پشتوانه هرگز صورت نگیرد. یعنی ! (دروغ یعنی دروغ)؛ چه بسا اگر شخص پول بدون پشتوانه چاپ کند، اش باطل می شود. چرا که دروغ تنها قول نیست، بلکه فعل را هم شامل می شود. ۱۳۹۸/۱۰/۲۹ # آیت_الله_جوادی_آملی •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
آیت الله بهجت قدس سره: آن چه در همه این رؤسای ضلالت و فساد، بالفعل است، در هر کدام از ما که خدا معصومش نکند و خدا او را حفظ نکند، بالقوه است. و الا آیا می توان گفت: «آنها از جهنم آمده اند و ما از بهشت»؟! همه چیز ممکن است ؛ غیر از کسی که در مرتبه اول از شر خودش به خدا پناه ببرد و در مرتبه بعد از شر سایر اشرار. گوهرهای حکیمانه، ص ۲۵ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
OstadAbedi_MadrseyeJanbazan_1400_08_10.mp3
8.86M
صوت | بیانات استاد عابدی به مناسبت آغاز سال تحصیلی در حوزه علمیه حضرت ابوالفضل علیه السلام(جانبازان) 🔹 مسیر حرکت و‌چگونگی آمدن حضرت معصومه(سلام الله علیها) به قم 🔹 توطئه مداوم یهود برای ترور و شهادت حضرت معصومه(س) 🔹 حضرت معصومه علیها سلام از روات حدیث. 🔹 خدمات و تلاشهای علمی و تألیفی ائمه معصومین علیهم السلام و حضرت معصومه(س) 🔹 زحمات و رنج و سختی هایی که علمای راستین در راه کسب علم متحمل شدند. ۱۴۰۰/۰۸/۱۰ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام عليه السلام به محبینش در سفارش به حسنی با تامل در کلام نورانی (ع) می توان فهمید که برای هر یک از ما بستن راه های نفوذ شیطان بر نفس چقدر ضروری است. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
علت تفاوت رفتار خداوند با جوامع ایمانی و غیرایمانی آیت الله حائری شیرازی # گناه، روزی را کم می کند لذا خداوند به ما یاد داده است که استغفار کنید تا باران برای شما بفرستیم: (استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارا) . ممکن است این سؤال برای شما پیش آید که چطور آنها که نه اهل نماز و نه اهل عبادت هستند، باران مفصل و مرتب دارند، اما ما که اهل نمازیم و به خدا اعتقاد داریم، با یک گناه یا چند گناه گرفتار کم بارانی می شویم؟ علتش آن است که بین شما و خداوند متعال برقرار است. شما در حوزہ تربیتی خدایید، و کسانی که در حوزه تربیتی خداوند قرار دارند، و دارند. رفتار خدا با کسانی که از حوزہ تربیتی خارج شده و به خود واگذار شده اند، به گونه ای دیگر است. بچه ای که مدرسه می رود با بچه ای که کوچه نشین است و سرپرستی ندارد، فرق می کند. کسی از نمی پرسد که مشق و تکلیف تو چطور شد؛ اما بچه پدردار، وقتی تکالیفش را انجام ندهد، پدر پول توجیبی اش را کم یا قطع می کند. شما ولگردهای عالم و به خودرهاشدگان نیستید! شما در نعمت تربیت دین و قرآن هستید و هر کار شما زیر نظر خدا و اهل بیت است. امام زمان (ع) اعمال و رفتار ما را هفته ای دو بار مرور می کنند. شما چنین وضعی دارید. وقتی که می دهید، خداوند بر باران شما می افزاید، و سیل و آفت را برمی گرداند. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh