eitaa logo
تاریخ تشیع🇮🇷
163 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
5.9هزار ویدیو
32 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
👳‍♂عبدالله چون دید وضع موجود و عمل خود سرانه  و اغراض خصوصی و دلخواه او در مورد بیت المال کم کم او را در هلاکت و زبان‌های اخروی معنوی قرار میدهد ⛔️ از پست خزینه داری استعفا داد ⛔️ 🗝🔑و کلیدهای  را برداشت و به منبر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آویزان کرد ////
🔸 هم چون میدانست  صددرصد گوش به فرمان و غلام حلقه بگوش نیست ♦️ از استعفای او و تحویل کلیدها 🔑خیلی خوشحال شد و کلیدهارا به غلام خصوصی خویش داد و او را خزینه دار بیت المال کرد.////
🔷  چون از استعفای  از قم بسیار مسرور شده بود مبلغ سیصدهزار درهم 💰💰💰💰 به عنوان قدردانی از  و برای تحویل دادن بیت المال، برای وی فرستاد. ❌  هم چون مردی با ایمان بود و حقی برای خود در آن پول‌ها نمی دانست پول‌ها را رد کرد و گفت: «من احتیاجی به این پولها ندارم من استعفا ندادم که عثمان پاداشی به من بدهد. » 📗سفینة البحار صفحه۱۲۲.
⚠️به راستی لا به لای مردمان  و بی دین و یا لااقل ضعیف الایمان چه افراد با ایمانی پیدا می‌شوند: 💰 پول و ریاستی که گاهی برای بدست آوردن آن سرو دست می‌شکنند و حاضرند همه چیز را زیر پا بگذارند ❌ که شاید دستشان به پاره تخته ای بند بشود  و اگر چیزی از آن را بدست آوردند برای نگهداری آن همه گونه فعالیت را می‌کنند،
💠جای شگفت است که مانند  با اینکه هردو را در دست داشت از همه گذشت و کنار کشید. ❇️ ناگفته نماند که این مطلب از نظر آنان که معتقد به خداوند عالم و پاداش و کیفر او هستند چندان تعجبی ندارد 👈👈زیرا پول دریاست اگر چه مهم اند ولی نیروی عقیده و ایمان از این بالاتراند. سود دنیوی خوب است ولی سود الهی بالاتر از آن است.✅✅✅
دوستان خسته نباشید
🔷پایان نشست🔷
تاریخ تشیع🇮🇷
دوستان خسته نباشید
سلام استاد عالی بود ممنونم
❇️بسم الله الرحمن الرحیم❇️ 📚 قصه شب ✍این داستان:  اخلاق اسلامی 👇👇👇
🔺شخصی پیش امام  علیه السلام آمد 🔶 و هر چه به دهنش آمد به آن بزرگوار ناسزا گفت. ✅ولی آن حضرت  در جوابش چیزی نفرمود
♦️موقعی که آن شخص رفت، امام  علیه السلام متوجه اهل مجلس شد و فرمود: شنیدید که این مرد به من چه گفت؛ اکنون من دوست دارم که همه با هم نزد او رویم و من جواب ناسزاهای او را بگویم. 💠حضار مجلس جواب دادند: مانعی ندارد، ما هم مایل بودیم که شما جواب او را می‌دادید.