eitaa logo
تاریخ تشیع
178 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن، دوران كودكى حضرت موسى را، بسيار اسرارآميز تشريح مى كند و مى گويد: صدها طفل معصوم به منظور اين كه « » متولد نشود، به دستور حكومت وقت سر بريده شدند، چون اراده الهى بر اين تعلق گرفته بود كه موسى پا به عرصه وجود بگذارد؛ از اين لحاظ نه تنها دشمنان او نتوانستند آسيبى به او برسانند، بلكه بزرگ ترين دشمن او « » مربّى و حامى وى گشت.
سراسر زندگى نوابغ زمان، رهبران اجتماع و پيشروان قافله تمدن معمولا جالب و داراى نكات حساس و شگفت آور است. دفترچه حيات آنان، از روزى كه نطفه آنان در رحم مادران قرار مى گيرد، تا روزى كه آخرين دقايق عمر آن‌ها سپرى مى گردد؛ مملو از اسرار است.
دوران باردارى و تولّد و پرورش حضرت مسيح عليه السّلام شگفت انگيزتر از موسى بود.
خواهر موسى، به ديار فرعون رفت و گفت: من زنى را سراغ دارم كه مى تواند تربيت اين فرزند مورد علاقه شما را به عهده بگيرد؛ از اين لحاظ، مادر موسى از طرف حكومت وقت، موظّف شد كه از كودك مورد علاقه آنان سرپرستى كند.
قرآن مى گويد: ما به مادر موسى وحى كرديم كه فرزند خود را در ميان صندوقى بگذار و دست امواج آب او را به ساحل نجات مى رساند، دشمن من و او از وى حمايت مى كند، محبت عميق او را در دل دشمن مى افكنم و مجددا فرزند تو را به خودت بازمى گردانيم.
«مريم» در شگفت ماند و گفت: كسى با من نزديكى نكرده و زن بدكار نيز نيستم. فرستاده ما گفت: اين كار براى خدا آسان است؛ سرانجام به فرمان خدا، نور مسيح، در رحم مادر قرار گرفت و درد زايمان او را به سوى درخت خرما كشانيد، او از وضع خودغمگین بود 👇👇👇
قرآن، دوران رشد و نموّ مسيح را چنين تشريح مى كند: مريم، مادر مسيح از قوم خود كناره گرفت، روح (جبرئيل) به صورت بشرى متمثل شد و به وى نويد داد كه من مأمورم به تو فرزند پاكيزه اى ببخشم.
هرگاه پيروان قرآن و تورات و مسيح، درباره ولادت اين دو پيامبر اولو العزم به استوارى مطالب ياد شده گواهى مى دهند؛ در اين صورت نبايد درباره مطالب شگفت آورى كه درباره ميلاد مسعود وارد شده است، تعجب كنند و آن‌ها را سطحى بگيرند. ما در لابه لاى كتاب هاى تاريخى و حديث چنين مى خوانيم:👇👇
دستور داديم كه درخت خرما را تكان بدهد تا رطبى تازه فرو ريزد، فرزند او گام به جهان هستى گذاشت و مريم با نوزاد خود به سوى قوم خود آمد. دهان مردم از تعجب بازمانده و سيل اعتراض‌ها به جانب «مريم» سرازير شد. مريم دستور داشت كه به مردم برساند كه، سؤال هاى خود را از همين كودك بپرسند. آنان گفتند: مگر طفل شيرخوار كه در گهواره آرميده است، مى تواند سخن بگويد؟ در اين هنگام عيسى لب به سخن گشود و گفت: منم بنده خدا و داراى كتاب و در زمره پيامبران هستم
هنگام ولادت ، ايوان كسرى شكافت و چند كنگره آن فرو ريخت، آتش آتشكده فارس خاموش شد، درياچه ساوه خشك گرديد، بت هاى بتخانه مكّه سرنگون شد، نورى از وجود آن حضرت، به سوى آسمان بلند شد كه شعاع آن فرسنگ‌ها راه را روشن كرد،
با در نظر گرفتن مطالبى كه درباره حضرت موسى و عيسى نقل كرديم، ديگر جايى ندارد كه در قبول اين نوع جريان‌ها به خود ترديد راه دهيم.
همان طور كه يادآور شديم، اين نوع اتفاق هاى غير عادى مخصوص پيامبر گرامى نيست، بلكه تولّد پيامبران ديگر نيز با اين نوع حوادث مقارن و همراه بوده است.
منابع: تاريخ يعقوبى، جلد ۲، صفحه۵؛ بحار الانوار، جلد ۱۵، صفحه ۲۴۸ و سيره حلبى، جلد ۱، صفحه ۶۴
انوشيروان و موبدان خواب وحشتناكى ديدند، آن حضرت ختنه شده و ناف بريده به دنيا آمد و فرمود: اللّه أكبر و الحمد للّه كثيرا سبحان اللّه بكرة و أصيلا. همه اين مطالب، در منابع اصيل تواريخ و جوامع حديث موجود است👇👇
اكنون سؤال مى شود كه هدف از اين حوادث فوق العاده چه بوده است؟👇👇👇👇
گذشته از اين، اين نوع حوادث، حس كنجكاوى جباران و ستمگران را كه ملت‌ها را به بند كشيده اند، تحريك مى كند كه درباره اين حوادث بينديشند و از خود بپرسند:👇👇👇
علاوه بر قرآن، تاريخ امت‌ها و ملت هاى يهود و مسيح، اين نوع سرگذشت‌ها را درباره پيامبران خود نقل كرده اند.
چه شد كه خانه گلى پيرزنى شكاف برنداشت، امّا كنگره عظيم ايوان كسرى فرو ريخت؟ چرا آتش آتشكده فارس، با بودن همه نوع وسايل سوخت و خاموش گشت؟ چرا بت هاى دور كعبه سرنگون گشتند؟ در حالى كه همه چيز در جاى خود باقى بود؟
مردم عصر رسالت و يا كسانى كه پس از آن آمده اند؛ وقتى نداى مردى را مى شنوند كه با تمام قدرت به ضديّت با بت پرستى و ظلم و بيدادگرى برخاسته است، آن گاه كه سوابق زندگى او را مطالعه و بررسى مى كنند، ملاحظه مى كنند كه در شب ميلاد اين مرد، حوادثى رخ داده است كه با دعوت او كاملا هم آهنگ است.
اگر در علّت اين حوادث مى انديشيدند، مى فهميدند كه اين رويدادها از سپرى گشتن دوران بت پرستى بشارت مى دهد و اين كه به همين زودى مظاهر قدرت هاى اهريمنى به نابودى كشيده خواهد شد.
اصولا لازم نيست كه حوادث در همان روز وقوع مايه عبرت و وسيله پند و اندرز گردد؛ بلكه كافى است كه حادثه اى در سالى رخ دهد و پس از ساليان درازى از آن بهره بردارى شود. حوادث شب ميلاد آن حضرت مى تواند از اين مقوله باشد، زيرا هدف از آن‌ها ايجاد تكان و توجه در قلب هاى مردمى بود كه در بت پرستى و ظلم و بيدادگرى غرق شده بودند.
وقوع اين نوع حوادث، در ميلاد پيامبران مانند ابراهيم، موسى، مسيح و محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم، كمتر از بروز در دوران نبوّت آن‌ها نيست و همگى از لطف الهى سرچشمه گرفته و براى هدايت مردم و جذب آنان به دعوت برانگيختگان خود، صورت پذيرفته است.
سال و ماه و روز ولادت پيامبر👇👇👇
اكثر محدثان و مورخان بر اين قول اتفاق دارند كه تولد پيامبر، در ماه «ربيع الاول» بوده، ولى در روز تولد او اختلاف دارند.
عموم سيره نويسان اتفاق دارند كه تولّد پيامبر گرامى در عام الفيل، در سال ۵۷۰ ميلادى بوده است، زيرا آن حضرت به طور قطع، در سال ۶۳۲ ميلادى در گذشته است و سن مبارك او ۶۲ تا ۶۳ بوده است. بنابراين، ولادت او در حدود ۵۷۰ ميلادى خواهد بود.
معروف ميان محدثان شيعه اين است كه آن حضرت، در هفدهم ماه ربيع الاول روز جمعه، پس از طلوع فجر چشم به دنيا گشود و مشهور ميان اهل تسنن اين است كه ولادت آن حضرت، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است.
از اين دو قول كدام صحيح است؟👆👆
بسيار جاى تأسف است كه روز ميلاد و وفات رهبر عالى قدر اسلام، بلكه ولادت‌ها و وفات هاى بيشتر پيشوايان مذهبى ما، به طور تحقيق معين نيست. اين ابهام سبب شده كه بسيارى از روزهاى جشن و سوگوارى ما از نظر تاريخ قطعى نباشد، در صورتى كه دانشمندان اسلام، نوعا وقايع و حوادثى را كه در طى قرون اسلامى رخ داده است
با نظم مخصوصى ضبط كرده اند، ولى معلوم نيست چه عواملى در كار بوده كه ميلاد و وفات بسيارى از آنان به طور دقيق ضبط نگرديده است!؟!؟
چه طور اهل سنت در چنين موضوعى اختلاف نظر دارند. به او گفتم: اين موضوع تا حدودى قابل حلّ است. اگر شما بخواهيد زندگى نامه و شرح حال يكى از دانشمندان اين شهر را بررسى كنيد و فرض كنيم كه اين دانشمند پس از خود اولاد و كسان زيادى از خود به يادگار گذاشته باشد، آيا به خود اجازه مى دهيد كه با بودن فرزندان مطلع و فاميل بزرگ آن شخص، كه طبعا از خصوصيات زندگانى او آگاهند؛ شرح زندگانى او را از اجانب و بيگانگان يا از دوستان و علاقه مندان آن شخص بپرسيد؟👇👇👇