۲۵ ربيع الأول سال پنجم هجرت بود که رسول خدا صلي الله عليه و آله خبر يافت كه گروهي عظيم در «دومة الجندل» فراهم آمده اند و بر مسافران و رهگذران ستم مي‌كنند و قصد حمله به مدينه را دارند،

رسول اکرم(ص)براي دفع ايشان با ۱۰۰۰ نفر از مسلمانان عازم این منطقه شد، اما با نزديك شدن آنان معلوم شد كه دشمن به طرف مغرب كوچ کرده است و جز بر مواشي و شبانان ايشان دست نيافت زیرا که اهالی «دومة الجندل» خبر يافتندکه پیغمبر به سوی آنان می آید پراكنده شدند و‌گریختند،

رسول خدا به همراه نیروهای خود به مدينه بازگشت و اين نخستين جنگ با روميان بود، زيرا که زمامدار دومة الجندل شخصی به نام #اكيدر_ابن_عبدالملک_كِندي كيش مسيحي داشت و زير فرمان «هرقل» پادشاه روم بود

دومةالجَنْدَل در حدود هشتاد فرسنگي شمال مدينه قرار دارد. در صدر اسلام در آن جا بازارتجاري بزرگي بوده است.

عبدالرحمن ابن ابى ليلى مى گويد: 👈 من با ابوموسى اشعرى از دومة الجندل عبور مى كرديم. ابوموسى به من گفت: زمانى كه با پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به دومة الجندل رسيديم آن حضرت به من فرمود: «در اين مكان دو تن از بنى اسرائيل حكم به جور كردند، و به زودى در ميان امت من دو تن در اين مكان به جور حكم مى نمايند». 👇👇👇

عبدالرحمن ابن ابی لیلی مى گويد: ابوموسى اشعری و عمروعاص براى حكميت در صفين به دومة الجندل رفتند و ميان على ابن ابو طالب عليه السّلام و معاويه حكم كردند. بعد از ماجراى حكمين ابوموسى را ملاقات كردم و به او گفتم: «مگر تو نبودى كه از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله چنين حديثى را نقل كردى؟! ابوموسی گفت: «واللَّه المستعان»!!

از دیگر حوادث امروز ،۲۵ ربیع الاول صلح امام حسن(ع) با معاویه لعنت الله هست 👇👇

وقتی که معاویه به نُخیله رسید جمعه روزی بود و در آنجا اردو زد، برخی از سران خائن کوفه چون ابوموسی اشعری به نزد او رفتند و به او تبریک گفتند، و نماز جمعه را پشت سر او اقتدا کردند

معاویه لعنت الله در خطبه نماز هم عنوان کرد: من با شما نجنگیدم تا شما را وادارم که به حج روید و نماز بخوانید و روزه بگیرید و زکات دهید ،اینها رو خودتون هم انجام میدادید! من با شما جنگیدم تا بر شما مسلط شوم و قدرت به دست بگیرم و کسی که سر از فرمان من بردارد را از میان بردارم

معاویه لعنت الله با کمال بی شرمی گفت: به هیچکدام از موارد صلح نامه با امام حسن پایبند نخواهم بود و همه را زیر پا خواهم گذاشت

پس از آن وارد کوفه شدو با کمال بی شرمی وارد مسجد کوفه شد و بر منبر علی(ع) تکیه زد ، اولین کاری که کرد شروع کرد به سب و ناسزای مولای متقیان علی(ع)

امام حسین(ع) از میان جمع برخاست و جواب آن ملعون را با تندی داد، امام حسن(ع،) برخاست و برادر رابه آرامش دعوت کرد / رو به مردم کرد و فرمود: من اجداد خود و معاویه را معرفی میکنم،هر کدام که سزاوار لعن هستن تا روز قیامت مورد لعن خدای متعال قرار بگیرند،شما هم آمین بگویید