✍سنّ مبارك حضرت رقيّه«س» هنگام شهادت، طبق پاره اى از روايتها #سه_سال
📚و مطابق پاره اى ديگر #چهار_سال بود.
🔰🔰🔰🔰🔰
💢برخى نيز #پنج_سال و #هفت_سال نقل كرده اند.
💫💫💫💫💫
📗 در كتاب وقايع الشّهور و الايام نوشته ي علّامه ي بيرجندى آمده است كه،
👈👈دختر كوچك امام حسين«ع» در روز #پنجم ماه صفرالمظفر سال ۶۱ به شهادت رسید
✨✨✨✨✨
📙چنان كه همين مطلب در كتاب #رياض_القدس نيز نقل شده است.
📜در روايت مرحوم صدوق از آن خرابه، تعبير به محبس (زندان و بازداشتگاه) شده است،...
🔺 زيرا آنها در آنجا محصور بودند و اجازه نداشتند به جاى ديگر بروند.
💫💫💫💫
✍ وى مى نويسد:
« إِنَّ يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أَمَرَ بِنِسَاءِ الْحُسَيْنِ: فحبس [فَحُبِسْنَ] مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي مَحْبِسٍ لا يَكُنُّهُمْ مِنْ حَرٍّ وَ لا قَرٍّ حَتَّى تَقَشَّرَتْ وُجُوهُهُم».
معنیش میشه👆👆
✍همانا #يزيد دستور داد كه اهل بيت امام حسين: را همراه امام سجّاد(ع) در محلّى حبس كردند.
🔰🔰🔰🔰
🖊 آنها در آن جا نه از #گرما در امان بودند و نه از #سرما،
تا آن كه بر اثر آن صورت هايشان پوست انداخت.
💢💢💢💢💢
🔸چون اولاد رسول و ذرارى فاطمه ي بتول«س» را در خرابه ي شام منزل دادند،💎💎
آن غريبانِ ستمديده و آن اسيرانِ داغديده، صبح و شام براى جوانان شهيد خود در ناله و نوحه بودند.
👈عصرها كه مى شد آن #اطفال خردسال درب خرابه صف مى كشيدند،
🔰🔰🔰
✍ مى ديدند كه مردم شام خرّم و خوشحال هستند اطفال خود را گرفته آب و نان تهيه كرده به خانه هاى خود مى روند....
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
💎 آن طفلان خسته مانند مرغان پر شكسته دامن #عمّه را مى گرفتند كه اى عمّه! مگر ما خانه نداريم؟ مگر بابا نداريم؟⁉️
✨✨✨✨✨
👈عمه مى فرمود: چرا نور ديدگان، خانه هاى شما در #مدينه و باباى شما به #سفر رفته است.
🔶 #طاهر_ابن_عبدالله دمشقى گويد:
👈من نَديم #يزيد_ملعون بودم و اكثر شبها براى او صحبت مى كردم و او را مشغول مى نمودم.
💢💢💢💢
🌙شبى نزد آن #ملعون بودم و قدرى هم از شب گذشته بود، پس به من گفت:🔰🔰🔰
اى طاهر! امشب وحشت بر من غالب است و قلبم در تپش افتاده و دلم از غصه و حزن پر شده، بسيار اندوه و غصّه دارم كه حالت نشستن و صحبت كردن ندارم.
🌕بيا سر من را در دامن گير و از افعال ناشايسته و گذشته من صحبت مكن.
🔷طاهر گويد:
✍من سر نحس #یزید را در دامن گرفتم. آن لعين به خواب رفت،
💥💥💥💥💥
🟩و سر نورانى #سيّدالشّهدا«ع» در آن وقت در طشت طلا در مقابل ما بود. 💫💫💫💫💫
🌙چون ساعتى گذشت ديدم كه ناله ي پردگيان حرم محترم امام حسين«ع» از خرابه بلند شد.
🌀🌀🌀🌀🌀
🔻 #یزید_لعين در خواب و من در اندوه بودم، كه اين چه ظلم و ستم بود كه يزيد به اولاد اميرالمؤمنين«ع» نمود؟!
🔰🔰🔰
✳️به طرف طشت نظر كرده ديدم كه از چشم هاى امام حسين«ع» اشك جارى شده است، تعجّب كردم!
✍طاهر میگه: پس ديدم آن سر انور به قدر چهار ذراع گويا بلند شد و لب هاى مباركش به حركت آمده،
✨✨✨⚡️⚡️⚡️
آواز اندوهناك و ضعيفى از آن دهان معجز بيان بلند گرديد كه مى فرمود:
👈👈« اللَّهُمَّ هَؤُلاءِ اَوْلادنا و اَكْبَادنا وَ هَوُلاءِ اَصْحابنا».
🔰🔰🔰🔰
یعنی✍ خداوندا! اينان اولاد و جگر گوشه ي من و اينها اصحاب من هستند
طاهر میگوید،به گوش خود شنیدم که دخترک میگفت:
« يَا عَمَّتِى وَ يَا اُخْت اَبِى اَيْنَ أبِى، أيْنَ أبِى».
🔰🔰🔰
👈👈اى عمّه! اى خواهر پدر بزرگوار من، كجاست پدر من؟! كجاست پدر من؟! ⁉️
💎آنها را صدا زدم و از ايشان پرسيدم كه چه پيش آمده كه باعث اين همه ناله و گريه شده است؟!⁉️
🟦 گفتند: اى مرد، #طفل_صغير سيّدالشّهداء«ع» پدرش را در خواب ديده، و اينك بيدار شده و از ما پدر خود را مى خواهد،
↩️ هر چه به وى تسلّى مى دهيم آرام نمى گيرد.
✍طاهر گويد:
چون اين حال را از آن حضرت مشاهده كردم وحشت و دهشت بر من غلبه كرد.
✨✨✨
👈👈شروع به گريه كردم.
🟦به بالاى عمارت #يزيد آمدم كه خرابه در پشت آن عمارت بود،
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
✳️ خيال مى كردم شايد يكى از اهل بيت رسول خدا«ع» فوت شده،
كه مرگ او باعث اين همه ناله و ندبه شده است.
🔰🔰🔰🔰
🔶وقتى بالاى قصر رسيدم ديدم تمامى اهل بيت اطهار«ع» #طفل_صغيرى را در ميان گرفته اند و آن دختر، خاك بر سر مى ريزد و با ناله و فغان میکند
🔳🔳🔳🔳
طاهر میگوید،به گوش خود شنیدم که دخترک میگفت:
« يَا عَمَّتِى وَ يَا اُخْت اَبِى اَيْنَ أبِى، أيْنَ أبِى».
🔰🔰🔰
👈👈اى عمّه! اى خواهر پدر بزرگوار من، كجاست پدر من؟! كجاست پدر من؟! ⁉️
💎آنها را صدا زدم و از ايشان پرسيدم كه چه پيش آمده كه باعث اين همه ناله و گريه شده است؟!⁉️
🟦 گفتند: اى مرد، #طفل_صغير سيّدالشّهداء«ع» پدرش را در خواب ديده، و اينك بيدار شده و از ما پدر خود را مى خواهد،
↩️ هر چه به وى تسلّى مى دهيم آرام نمى گيرد.