eitaa logo
تاریخ تشیع
177 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
*معنای دقیق کلمات عاشورا و تاسوعا چیست ؟* اکثر قریب به اتفاق اهل لغت این تصور را داشته‌اند که ، چون عشر و عاشر از یک ریشه‌اند و واقعه کربلا هم در دهم ماه محرم اتفاق افتاده است. پس ، عاشورا یعنی دهم محرم ؛ و بر همین قیاس تاسوعا را نیز که با تسع و تاسع شباهت ظاهری دارند روز نهم ماه محرم گفته‌اند . *اما* این معنا به دلایل زیر اشتباه است. *آیا* واژه عاشورا برای دهم ماه‌های دیگر نیز به کار می‌رود ؟ مثلاً ، آیا شنیده شده است که کسی به دهم ماه رجب هم عاشورا گفته باشد ؟ یا این مفهوم مختص دهم ماه محرم است ؟ *آیا* اگر امام حسین(ع) مثلاً ، در یازدهم محرم شهید می‌شدند ، آنگاه ، تاسوعا با عاشورا عوض می‌شد و عاشورا واژه دیگری داشت؟ در ریاضی اعداد قاعده خود را دارند و هر قاعده‌ای که بر شمارش اعداد حکم کند بر سلسله اعداد هم حاکم خواهد بود . اعداد بر خلاف کلمات استثنا پذیر نیستند. به طور مثال ، در کلام عرب اعداد این گونه شمارش می‌شوند: اول – ثانی - ثالث - رابع ... و یا اولاً – ثانیاً - ثالثاً - رابعاً و ... چنان چه تاسوعا و عاشورا در زمره اعداد باشند باید قاعده‌پذیر باشند ؛ یعنی باید بتوان بقیه اعداد را هم به همان سیاق تلفظ کرد؛ مثل تاسوعا – عاشورا – ثامونا – سابوعا .... *اما* می‌بینیم که بقیه اعداد از این قاعده پیروی نمی‌کنند ؛ لذا ، نمی‌توانیم دلیلی داشته باشیم که ، تاسوعا و عاشورا عدد هستند تا از قاعده شمارش پیروی کنند و این دو روز هیچ ربطی به اعداد ندارد ، بلکه معنای دیگری دارند. *عاشورا* روز معاشرت با امام(ع) عشر به کسر عین و عشرت ، به معنای معاشرت و مصاحبت است . معاشر به ضم میم، یعنی مصاحب و عاشر ، اسم فاعل عشر است که خودش ثلاثی مجرد اسم مصدر عشرت است. خداوند می‌فرماید: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/۱۹) با زنان آن گونه که شایسته آنان است معاشرت کنید . عشیر یعنی همدم و رفیق «وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر ُ» (حج/۱۳) چه بد دوستی انتخاب کرده‌اند و چه بد معاشر و رفیقی است . العاشور از ریشه عشر به کسی گفته می‌شود که ، معاشرت خصلت او باشد . پس *العاشوراء؛* جائی که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان می‌شود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه می‌کنند، و *عاشورا* مبالغه است از میل به معاشرت یعنی روزی که میل معاشرت و رفاقت با امام (ع) به شدت بالا می‌رود. *تاسوعا* روزی برای وسعت ظرفیت. با خارج شدن عاشورا از سلسله اعداد، عدد بودن تاسوعا نیز مورد تردید قرار می‌گیرد و معنی *نهم* را از دست می‌دهد. *اتسع* به فتح الف یعنی ، گروه‌های ۹ نفره شدند. اما *اتسع* به کسر الف یعنی، وسعت پیدا کرد(گشاد شد) و فراخ گردید. *اتساع* ، یعنی گسترده شدن و گشاد شدن وبالا رفتن ظرفیت . اتساع شرائین یعنی ، رگ‌ها گشاد شدند و ظرفیت شان برای عبور خون زیاد باشد. *التاسوع* یعنی چیزی که فراخی و گستردگی و ظرفیت اش زیاد باشد ؛ و بالاخره ، *التاسوعا* یعنی جائی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایجاد کرد؛ و *تاسوعا* این معنی را پیدا می‌کند؛ *روزی که ظرفیت بالا می‌رود و در سینه‌ها فراخی ایجاد می‌شود و به جای تنگی، وسعت می‌یابد* این دو نام از ابداعات *امام سجاد (علیه‌السلام) است* و اگر در بعضی از روایات از پیامبر اکرم (ص) از عاشورا گفته شده است ،اکثرا جعلیات بنی‌امیه، برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین (علیه السلام) است. اما ، در مورد تاسوعا تقریباً نداریم که قبلاً از امام سجاد (ع) لغت تاسوعا به کار برده شده باشد و این معنا از *عاشورا و تاسوعا* خیلی عاشقانه است... *برگرفته از کتاب «سفری از عاشورا تا اربعین» تألیف عبدالله مستحسن⬛️⬛️🖤 عزادارى وسوگوارى سالار شهيدان وياران با وفايش تسليت باد... 🍃☘️🍀🌿☘️🍀🌿
شب پنجم محرم: حضرت زهیر(ع) و... این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت سالة امام مجتبی(ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید. زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد. التماس دعا🙏🙏
𝓜𝓪𝓱𝓽𝓪𝓫.𝓢𝓪𝓭𝓪𝓽: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ التماس دعاااا هدیه به روح مطهر و منور کریم اهل بیت علیهم السلام، آقا امام حسن مجتبی علیه الصلاة و السلام و میوه دلشون وجود نازنین عبدالله بن الحسن علیهما السلام عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ‌ شب پنجم محرم: اطفال حضرت زینب کبری سلام الله علیها... 🔳 🌴روضه طفلان حضرت زینب(س) 🌴غربت نشینم و هوای آشنا داریم 🎤حاج ▪️دید زینب چون به دشت کربلا ▪️گشته بی یاور حسینش از جفا 😭 تا خانم زینب کبری سلام الله علیها دید برادر تنها مونده... صدای غربتش بلنده... حسینش دیگه یاری نداره... 😭💔 بچه هاش رو اماده کرد...😭 ▪️کرد بهر یاری آن ممتحن ▪️هر دوطفل خویش را در بر کفن 😭 قربان معرفتتون بی بی جانم... زینب... 😭💔 صدا زد... عزیزانم...😭 ببینید آقاتون حسین غریب و تنها شده... دیگه یاری نداره...😭💔 عزیزانم... من شما رو برا مثل یه همچین روزی تربیت کردم... برید جانتون رو فدای آقاتون کنید... 😭 ▪️بوسه زد از مهربانی رویشان ▪️زد گلاب و شانه بر گیسویشان خدا میدونه خیلی سخته برای یه مادر... 😭💔😭 میدونی بالاترین لذت دنیا چیه... بالاترین لذت دنیا اینه که خدا بهت فرزندی بده... مقابل چشمات قد بکشه... بزرگ بشه... جوون بشه... جلوت راه بره... به قد و بالاش نگاه کنی...😔 بو؎محرمش‌همہ‌جاراگرفتہ‌است مَحزوטּتَریـــטּ عَزایِ‌دودُنیـــاشُرو؏شُــــــد🖤 ❃ـحَۍَّعلۍَالعَـزآفِۍمـٰاتـَم‌ِالحُسَیـن‌ ❃ـمَظـلوم‌ِڪَربَلآ•🤍• •مُحَرَم‌شُد،مُحَرَم‌إمٰآم‌حُسِین‌عَلَیہِ‌السَلٰآم• •‌آجرک‌الله‌یا‌صـٰاحِب‌الـزّمـٰان اگه جوون داری بهتر میفهمی چی ميگم... اما خدا نکنه کسی داغ جوونش رو ببینه... الهی جوون مرده تو مجلسمون نباشه...😔 خدایا خیلی سخته برای زینب...😭 امالمصائب عمه جانم😭💔 صدا زد... عزیزان من...😔 برید از آقاتون ابی عبدالله اذن میدان بگیرید... بچه ها اومدن کنار ابی عبدالله...😭 آقا جان اذن میدان بده... هر کاری میکنن ابی عبدالله قبول نمیکنه... اصرار کردن... آقا... ما طاقت نداریم زنده باشیم عطش بچه ها رو ببینیم... طاقت نداریم اسارت اهل حرم رو ببینیم...😭 طاقت نداریم تازیانه خوردن مادرمون رو ببینیم...💔 ما طاقت نداریم صدای غربت شما رو بشنویم...😭😭 امان امان ... آقا بزار حانمون رو فدات کنیم حسین 😭 مکن نامهربانی ای برادر ...😭 حالا حرف دل زینب ....😭😭 خودم و بچه هام فدای تو حسین...😭 ▪️مکن نا مهربانی ای برادر ▪️مسوزان این چنین تو قلب خواهر 😭💔😭 ▪️پسرهای مرا از خود مرنجان ▪️غلام اکبرند و عبد اصغر انقدر اصرار کردن بلاخره... هر طوری بود اقا اجازه داد... گلهای زینب رفتن میدان...😔 جنگ نمایانی کردند... خیلی از این نانجیب ها رو به درک واصل کردند اما... امان از اون لحظه ای که صداشون به ناله بلند شد... بمیرم 😭 یا حسین... آقا به دادمون برس...😭💔 ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند... کنار بدن پاره پاره گلهای زینب...😭💔 اومد بچه ها رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... وقتی آقا زاده ها نگاه کردند... دیدند ابی عبدالله اومده بالاسرشون 😭 اما ساعتی بعد... گودی قتلگاه...💔 وقتی ابی عبدالله چشم ها رو باز کرد... ببینه... والشمر جالس علی صدره... شمر رو سینه اش نشسته...😭 ازسویدای‌دلت صدا بزن یا حسین ...😭 ▪️دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد ▪️آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست الا لعنت الله علی القوم الظالمین یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة ‌ خدای متعال ان شاءالله این قلیل توسلات، عرض ادب، عزاداریها و اشک ریختن ها رو از همه ما به کرمش قبول بفرماید ثواب و بهره ای از این مجلس و محفل به روح همه گذشتگان پدران، مادران، حقداران، مخصوصا عزیزانی که سالهای قبل در بین ما بودند ولی الان دستشون از این دنیا کوتاه است عائد و واصل بگرداند... به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم 💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم 💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران 💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان 💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی 💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی 💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو 💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو 💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب 💚♻️میکنی آقا قدم‌ها را حساب 💚♻️باتوعاشق‌ترشدن عشقِ منست 💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
حضرت_عبدالله_بن_الحسن روز_پنجم_محرم صبر کردم، کشته ها دیدم ز تو، در این زمین هیچ تاب زنده ماندن را ندارم بعد از این رفت یک یک از برم، حتی گل شش ماهه ات شد پس از اکبر، عمو عباس هم نقش زمین قاسمم رفت و نمانده یادگاری از حسن جز من و دست و سرم، یابن امیرالمومنین تا کجا بینم غریبی تو را در کارزار طاقت ماندن ندارم تا تو هستی بی معین آه ای عمه، ببین شمشیرها را گرد او زود خود را میرسانم بر عموی نازنین هیچ شمشیری نگردد مانع جنگیدنم نیزه ای، منعم نسازد، یا کمانی در کمین هیچ نیرویی به گرد پای من، نتوان رسید میرسانم خویش را تا مقتل سلطان دین ** آی فرزند زنا، داری عمویم میگشی؟! میکشی تیغ رذالت، بر امام المسلمين؟! تا که من هستم به دستم می‌شوم او را سپر چون عمو عباس دستم را دهم در راه دین ای فدای غربتت این جان ناقابل، عمو دستم افتاد و ندارم با کی از خون جبین بهترین جای جهان شد قتلگاهم، ای دریغ کیست چون من در تمسک بر تو ای حبل المتین در دل دریای خون، بوسه به دستت میزنم تا کنون قومی ندیده، دستبوسی اینچنین شد ز تیر حرمله، جسمم به جسمت دوخته خون من با خون تو آمیخت، تا خلد برین یازده سال است بابایی برایم کرده ای حق فرزندی ادا کردم، وفایم را ببین آمده بابا به دیدارم که تحسینم کند شد شهادتنامه اَم امضاء در این سرزمین تا که یا اماه گفتم، مادرم زهرا رسید الوداع ای عمه جان، روحم به کوثر شد قرین من نبینم بر تنت رخت اسیری بهتر است بعد از این گویا، حجابت می‌شود با آستین! میروی منزل به منزل، باز میگردی ولی وعده دیدار ما، اینجاست روز اربعین 😭😭😭
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم 💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم 💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران 💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان 💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی 💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی 💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو 💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو 💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب 💚♻️میکنی آقا قدم‌ها را حساب 💚♻️باتوعاشق‌ترشدن عشقِ منست 💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
سیدعلی ⚫️: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ التماس دعاااا (شب ششم: روضه حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام) هدیه به ساحت مقدس و ملکوتی، قهرمان کربلا، شاهزاده حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام، و خشنودی پدر بزرگوارشون، کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی، علیه الصلاة و السلام هر چقدر به این خاندان ارادت دارید عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ‌ ▪️الا ای صاحب قلبم کجایی ▪️محرم شد نمی خواهی بیایی؟ ▪️کنار علقمه یا خیمه گاهی؟ ▪️نمی دانم کجای کربلایی... 😭 اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. ▪️ای حرمت خانۀ معمور دل ▪️ای شجر عشق تو در طور دل ▪️نجل علی درّ یتیم حسن ▪️باب همه خلق زمین و زمن امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن...🤲😭 ▪️همچو عمو ماه بنی هاشمی ▪️چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا...😭 خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر...🤲😭 امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... 😭💔 التماس دعاااا مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی...😭 برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... 🤲 آماده ای بریم کربلا بسم الله...😭 شاید 13 سال بیشتر نداره...💔 اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: ▪️من هوای جبهه دارم ای عمو ▪️غصه های خیمه دارم ای عمو 😭 شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه...😭 آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 😭💔 ▪️این دلم احساس غمگینی کند ▪️غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره...😭 فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند...😭 الله اکبر... امان از بلای عظیم...💔 امان امان روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم...💔 الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... 😭 ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم...💔 عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... 😭💔 اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان...😔 راوی میگه: وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه...😭💔 تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن...🥺 چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی‌نا نجیبا... اگه منو نمی‌شناسید بدانید... أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى‏ من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم...😭 ▪️آیینه ی مرد جمل آمد به میدان ▪️یک شیردل مانند یل آمد به میدان الله اکبر... جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند...😭 یه ظالمی صدا زد... بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگذارم... یا صاحب الزمان...😔 تا این نانجیب رسید... لعنت الله علی قوم الظالمین ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف💔 ِ آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ قاسم با صورت به زمین افتاد... 😭😭 همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه😭💔 عموجان حسین به دادم برس... ▪️افتادم از پشت فرس ▪️عمو به فریادم برس 😭😭 ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند...💔 بگم یا نه...😭💔 نگاه کرد... دید یه قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین...😭 ابی عبدالله این نانجیبارو کنارزد.. نشست کناریتیم برادر...😭 دید شمشیر به سرش زدند...😭 بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند...💔 داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه.. 😭 چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند...💔😭 وای عزیز برادرم قاسم...😭 یادگار حسنم قاسم....😭 (صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ) ▪️اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم ▪️جان كَندَنت روي زمين نيست باورم...😭 ▪️وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رس
يد ▪️هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم ▪️پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو ▪️عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم...😭😭 یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة ‌
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم 💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم 💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران 💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان 💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی 💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی 💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو 💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو 💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب 💚♻️میکنی آقا قدم‌ها را حساب 💚♻️باتوعاشق‌ترشدن عشقِ منست 💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم 💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم 💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران 💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان 💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی 💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی 💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو 💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو 💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب 💚♻️میکنی آقا قدم‌ها را حساب 💚♻️باتوعاشق‌ترشدن عشقِ منست 💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
سیدعلی ⚫️: خدای سبحان ان شاء الله قلوب ما را به نور ایمان و معارف اهل بیت علیهم السلام روشن بگرداند و توفیق درک و بهره مندی از فیوضات این شبهای با عظمت رو به همه ما عنایت فرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ‌ (شب هفتم محرم: روضه حضرت علی اصغر علیه السلام)....🕊🥀 ▪️کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم ▪️خود به تنهایی صراط مستقیم امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین... علی اصغر...😭😭 ✿࿐༅࿇༅سلام‌برحسین༅࿇༅࿐✿ خدا میدونه میدونه یک سال منتظرامشب نشستیم... بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم...😭💔 جان عالم به فداش...😭 ▪️اختری برشانه ی خون خدا ▪️آبروی روی گلگون خدا ✿࿐༅࿇༅سلام‌برحسین༅࿇༅࿐✿ این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا...😭💔 ▪️دست های کوچکش، دست حسین ▪️روز عاشورا همه هست حسین... 😭 ابی عبدالله هم عنایت خاصی به حضرت علی اصغر ش داره...😭 فقط همینو بگم.... قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه...😭🤲 ▪️صورتش پژمرده اما دلگشا ▪️دستهای بسته اش مشکل گشا... آی مادری که سالهاست... خدا بهت فرزند نداده...🥺 امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده...😔 خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن...🤲 ان‌شاءالله.... 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند...😭 حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد... گریه کردند...💔 مبادا آروم باشی...😭😭 ▪️شیرخواری با پدر هم‌درد بود ▪️آخرین سرباز و اول‌مرد بود.. 😔😔 لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش... دید تنهای تنها مونده...💔😭 حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن... عباسشو به شهادت رسوندن... علی اکبرشو قطعه قطعه کردند..😭 دیگه یاری نداره‌...😭 ✿࿐༅࿇༅سلام‌برحسین༅࿇༅࿐✿ یکدفعه از داخل خیمه... صدای گریه علی اصغرش بلند شد... با زبان کودکی...💔 میگه بابا... 😭 مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا... بابا..هنوز من زنده ام... بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا... 😭😭 ▪️من به باغِ سرخِ خون، یاس توام ▪️با دو دست بسته عباس توام چه خوب خودش رو فدا کرد... آماده ای گریه کنی بسم الله... خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند...😭💔 آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو...😭😭 ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت...💔 اومد در مقابل دشمن ایستاد... علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد...😭😭😭 صدا زد... ✿࿐༅࿇༅سلام‌برحسین༅࿇༅࿐✿ «یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ»😭💔 ای نانجیبها... شما با من سر جنگ دارید... اگه به من حسین رحم نمیکنید... این طفل شش ماهه که کاری نکرده 😭💔😭 یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید... ببینید...😭💔 اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا اگه بهش آب بدید میمیره... اگه آب هم ندید میمیره... 😭😭 اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید...💔 دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... 💔😭 ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه...😭😭 یکدفعه دیدند...😭 حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد...💔 «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» ▪️از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان ▪️آغوش گرم مادرتان نوش جانتان... 💔😭😭 مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه...😔 اگه بچه شش ماه دارین... الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه...😭😭 خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم...😭😭 جواب رباب رو چی بگم... خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه...🤲😔 دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده...😭 ▪️تو رفتی مادرت حیران شد ای وای ▪️تمام خیمه ها ویران شد ای وای ▪️مگر تیرسه شعبه خنجری بود ▪️سرت بر پوست آویزان شد ای وای 💔😭😭 یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة ‌ خدای منان ان شاء الله به حق ششماهه امام حسین علیه السلام کسانی که بچه دار نمیشن، مشکلشون رو حل کنه، فرزندان صالح، با محبت اهل بیت علیهم السلام بهشون عنایت بفرماید نسل ما رو هم جزء یاوران واقعی امام زمان علیه السلام قرار دهد به حرمت صلوات بر محمد و آل محمد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
سیدعلی ⚫️: شب هشتم ماه محرم الحرام است ان شاءالله لحظه به لحظه زندگی ما خرج اهلبیت علیهم السلام قرار بگیرد و هنگام مرگ و جان دادن هم آن معصومین علیهم السلام به فریادمون برسند در آن لحظات وانفسا چشمان ما به جمال دلربای اهل بیت الحسین روشن بگردد عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ‌ 🍂 چشمِ شورے بہ علـے اڪبرتان خیرهـ شدهـ صحبت از مرگِ جوان است... بیا برگردیم 😔 ...🥀 🍂 روز هشتم محرم،به روز علی اکبر نام گذاری شده است که تشنگی امان این طفل بی گناه و معصوم را بریده بود. روزی که تشنگی بیداد میکرد. روز هشتم محرم سال ۶۱هجری قمری قطحی آب سراسری شد و کودکان بی گناه وتحمل تشنگی را نداشتند هلاک قطره ای آب بودند....🍂🥀 🍂 درهشتمین روز از دهه محرم سال۶۱هجری قمری آب مانند طلای نایابی در خیمه های سید الشهداء(ع) شد.خوارزمی"در مقتل الحسین"و خیابانی"در وقایع الایام"نوشته اند که در روز هشتم محرم امام حسین علیهاسلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛بنابراین امام(ع)کلنگی برداشت و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله زمین را کند،آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند،سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد....🍂🥀 🍂 هنگامی که خبر این ماجرا عبیدالله بن زیاد رسید، پیکی نزد عمربن سعد فرستاد که:به من خبر رسیده است که حسین چاه میکند و آب بدست میاورد،مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد کار را بر حسین (ع)و یارانش سخت بگیر...🍂🥀 🍂 علی اکبر علیه السلام به دشمن حمله کرد و جنگ سختی نمود تا حدی که نوشته اند صدو بیست نفر را به هلاکت رساند و خود جراحات بسیاری برداشت و تشنگی بر او فشار آورد. ✨لذا نزد پدر برگشت و عرض کرد: پدر تشنگی مرا کشت و سنگینی شمشیر مرا به زحمت افکند، 💦آیا میشود شربت آبی به من برسانی تا با آن در جنگ با دشمن نیرو بگیرم؟ 🍂 حسین علیه السلام از ناراحتی پسرش گریان شد و فرمود: بر جدت محمد مصطفی و و علی ابن ابیطالب و من دشوار است که نتوانیم خواسته ات را برآوریم. ✨ پسرم صبر پیشه کن و اندکی دیگر بجنگ که نزدیک است رسول خدارا ملاقات کنی و با کاسه لبریز چنان سیرابت کند که هرگز تشنه نشوی... ✨سپس زبان حضرت علی اکبر علیه السلام را در دهان گرفت،علی اکبر فهمید کام حسین علیه السلام از او خشک تر است.. ✨ سپس امام حسین انگشتر خود را به او داد و گفت: انگشتر را در دهان نگه دار...🥀 🔴نکته: مگر حضرت علی اکبر نمیدانست که در خیمه گاه آبی وجود ندارد چرا از پدر تقاضای آب کرد؟ 🥀گویا میخواسته به بهانه ی آب تجدید دیدار دوباره ای با پدر داشته باشد... 🥀علی اکبر علیه السلام دوباره به میدان بازگشت و به دشمن حمله کرد،همانند جدش و پدرش میجنگید. ✨حمید بن مسلم میگوید:ایستاده بودم و نبرد علی اکبر را نگاه میکردم که به یمین و یسار حمله میکرد و همه از او میگریختند. 🔥مره بن منقذ در کنار من بود گفت: گناه همه عرب برگردن من باشد اگر این جوان از کنار من عبور کند و پدرش را عزادار نکنم. ⚡️گفتم مره چنین مگو،این جمعیت او را کفایت میکنند،علی اکبر علیه السلام به ما نزدیک شد، مره از پشت سرش با نیزه به او حمله کرد که علی اکبر روی قوس زین افتاد. سپس مره با با شمشیر بر فرق علی زد و سرش را شکافت...🥀 زبان حال آقامون ابی عبدالله ...😭 ▪️من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم ▪️صبحم زستاره‌ی سحرم دست کشیدم ▪️از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست ▪️با داغ علی از جگرم دست کشیدم شاعر: سید رضا موید 😭😭💔 اما سخت ترین لحظه هم.. برا پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند..😭 قربان غریبیت برم حسین.. داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد..💔 اومد کنار ابی عبدالله صدا زد: بابا اجازه میدان بده.. حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم.. میخوای بری برو بابا..💔 اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم..😭 ▪️من نگویم مرو ای ماه برو ▪️لیک قدری ببرم راه برو بذار برای بار آخر. قد و بالات رو نگاه کنم علی جان..😭 ▪️برو میدان ولی آهسته برو ▪️دیدن عمه ی دل خسته برو.. 😭😭 تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان.. همه از خیمه بیرون اومدند.. دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن..😭😭💔 لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه... هی صدا میزدنند... إرحَم غُربَتَنا به غربت ما رحم کن علی وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک انقده برا جنگیدن عجله نکن.. آخه ما طاقت دوریت رو نداریم..💔 دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان....😭 بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد: رهاش کنید... فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست
.. هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان.. اما چه رفتنی..😭 دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه..😭💔 تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش.. ▪️گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم جوانم علی...💔 ▪️نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم... صدا زد: خدایا تو شاهد باش.. فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم...😭 رفت به سمت میدان.. یا صاحب الزمان..😔 جنگ نمایانی کرد.. خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد.. برگشت صدا زد بابا.. يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي بابا دارم از تشنگی میمیرم..💔😭 فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام ابی عبدالله به گریه افتاد.. فرمود عزیز دلم..💔 علی جان طاقت بیار بابا.. خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی...😭 برگشت به سمت میدان... طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه.. بابا به دادم برس..💔😭 افتاد روی اسب.. بعضی مقاتل نوشتند.. مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط قلب لشگر دشمن.. چه کردند با علی اکبر..😭😭 حالا میخوای ناله بزنی بسم الله ...😔 دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. تصور کن... یکی با شمشیر میزنه... یکی با نیزه میزنه... یکی با سنگ میزنه... فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً😭💔 بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند 😭😭 🍂 علی اکبر که بر زمین افتاد آسمان،،، آفتاب را گم کرد آن چنان زخم روی زخم آمد که عدو هم حساب را گم کرد السلام علیک یا علی بن الحسین 🥀 ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره..💔 بمیرمم (فجلس علی التراب) روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند... 😭💔 ▪️نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی ▪️زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم خدایا حالا حسین چکار کنه...😭😭 سر جوانش رو به دامن گرفته.. هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی..💔 علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد...😭😭 یدفعه دیدند..💔 وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه ِ ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی...😭😭 ▪️سپه كوفه و شام استاده ▪️به تماشاى شه و شهزاده ▪️شه روی نعش پسر افتاده ▪️همه گفتند حسین جان داده 😭😭 حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..💔 هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها..😭 ▪️جوانان بنی هاشم بیاید ▪️علی را بر در خیمه رسانید...😭 ▪️خدا داند که من طاقت ندارم ▪️علی را بر در خیمه رسانم 💔😭 🍂 هے قِطعه پیش قِطعه میزارَم اما نمیشه این قِطعه آخَریشه نَه این ڪه تَن نِمیشه...💔😭 🥀 یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة ‌✿࿐༅࿇༅سلام‌برحسین༅࿇༅࿐✿ خدای متعال ان شاء الله به حق جوان رعنای سیدالشهداء جوانهای ما رو از گزند تهاجمات فرهنگی مصون و محفوظ بدارد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ‌ 🍂 شب هشتم استغفار و عاشقی توسل به جوان اباعبدالله‌ حضرت علی‌اکبر (علیه السلام) به‌ نیت‌ سلامتی‌ و فرج‌ مولاصاحب‌الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به امید شنیدن بانگ ظهور... ▪️به ارباََ اربا شدن بدن علی‌اکبر ▫️اللهم عجل لولیک الفرج 🥀 🍂 شهزاده‌یِ رعنایِ حسین امشب با هر تکه از بلندیِ نامت نامِ منتقمت را می‌خوانیم که به دلِ سوخته‌ی پدرت به لحظه‌یِ سختِ جان کندن مولا بالایِ سرت و به زانوهایی که یارایِ آن همه سنگینی و داغ نبود برساند فرج منتقمِ غریبِ عاشورا را...🍂🥀
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم 💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم 💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران 💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان 💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی 💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی 💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو 💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو 💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب 💚♻️میکنی آقا قدم‌ها را حساب 💚♻️باتوعاشق‌ترشدن عشقِ منست 💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
🎪 ⚫️وقایع روز هشتم محرم سال61 هجری! در روز هشتم محرم امام حسین علیه السلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛ بنابراین امام علیه السلام كلنگی برداشت و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را كَند. آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشكها را پر كردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد. هنگامی كه خبر این ماجرا به عبیداللّه بن زیاد رسید، پیكی نزد عمر بن سعد فرستاد كه: به من خبر رسیده است كه حسین چاه ميكَند و آب بدست ميآورد. به محض اینكه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت كن كه دست آنها به آب نرسد و كار را بر حسین علیه السلام و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود. در این روز "یزید بن حصین همدانی" از امام علیه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند. حضرت اجازه داد و او بدون آنكه سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟مگر من مسلمان نیستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان ميپنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به كشتن آنها گرفته ای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن مينوشند از آنان مضایقه ميكنی؟ عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من ميدانم كه آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفته ام و نميدانم باید چه كنم؛ آیا حكومت ری را رها كنم، حكومتی كه در اشتیاقش ميسوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی كه ميدانم كیفر این كار، آتش است؟ ای مرد همدانی! حكومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نميبینم كه بتوانم از آن گذشت كنم. یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیه السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ری به قتل برساند. امام علیه السلام مردی از یاران خود را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند. شب هنگام امام حسین علیه السلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند. امام حسین علیهالسلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود "عباس" و فرزندش "علي اكبر" را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز فرزندش "حفص" و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص كرد. در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیه السلام كه فرمود: آیا ميخواهی با من مقاتله كنی؟ عذری آورد. یك بار گفت: ميترسم خانه ام را خراب كنند! امام علیه السلام فرمود: من خانه ات را ميسازم. ابن سعد گفت: ميترسم اموال و املاكم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی كه در حجاز دارم. عمر بن سعد گفت: من در كوفه بر جان افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناكم و ميترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند. حضرت هنگامی كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نميگردد، از جای برخاست در حالی كه ميفرمود: تو را چه ميشود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد. به خدا سوگند! من ميدانم كه از گندم عراق نخواهی خورد! ✍ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است پس از این ماجرا، عمر بن سعد نامه ای به عبیداللّه نوشت و ضمن آن پیشنهاد كرد كه حسین علیه السلام را رها كنند؛ چرا كه خودش گفته است كه یا به حجاز برميگردم یا به مملكت دیگری ميروم. عبیداللّه در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند، "شمر بن ذی الجوشن" سخت برآشفت و نگذاشت عبیداللّه با پیشنهاد عمر بن سعد موافقت كند.. ✍ادامه دارد.. 📒کشف الغمه،ج2،ص47 📘بحارالانوار،ج44،ص388 📕ارشاد،شیخ مفید،ج2،ص82
┄┅═✧❁🌺﷽🌺❁✧═┅┄ *🔳پرسمان محرم🔳* *❓با وجود اينکه امام حسين(عليه السلام) حدود ده سال در زمان معاويه امامت کردند،چرا در همان زمان اقدام به قيام نكرد؟* ✍️ اما اينكه چرا امام(عليه السلام) در مقابل معاويه اقدام به قيام نكرد، ريشه در اموري دارد: *1️⃣🔹 وجود صلحنامه:‏* امام(عليه السلام) در يكي از جواب‏هاي خود به نامه‏هاي معاويه، خود را پايبند به صلح نامه معاويه با امام حسن(عليه السلام) معرفي كرده و اتهام نقض آن را از خود به دور دانسته است. *«و معاذ اللَّه ان انقض عهداً عهده اليك اخي الحسن (عليه السلام) به خدا پناه مي برم از اين که پيمان برادر خود امام حسن عليه السلام را با تو بشکنم »(1).* 🔹اما سؤال اينجا است كه مگر معاويه پس از ورود به كوفه و در حالي‏كه هنوز جوهر صلح‏نامه خشكيده نشده بود، آن را زير پا نگذاشت و خود را غير ملتزم به آن معرفي نكرد؟(2): *_«الا و اني كنت منيّت الحسن أشياء و اعطيته اشياء و جميعها تحت قدميَّ لا أفي بشي‏ء منها له : من حسن را آرزومند كردم و وعده‌هائي به او دادم كه تمامي آنها را زير پاي من است و به هيچيك وفا نمي‌كنم »._* پس چگونه امام حسين (عليه السلام) خود را پايبند به صلحنامه‏اي مي‏داند؟ 👈جواب اين پرسش را مي‏توان از مناظر گوناگوني ارائه كرد ✔️1): اگر در عبارات معاويه دقت كنيم، در عبارت نقل شده از او صريحاً نقض صلح‏نامه فهميده نمي‏شود، بلكه مي‏گويد: «اني كنت منيّت الحسن اشياء و اعطيته اشياء» ؛ يعني، «من به [امام‏] حسن(عليه السلام) چيزهايي را وعده دادم.» كه ممكن است اين امور وعده داده شده خارج از مفاد صلح‏نامه باشد كه معاويه خود را به آنها پايبند نمي‏داند. بنابراين خود را ناقض اصل صلح‏نامه به حساب نمي‏آورد و يا لااقل مي‏تواند ادّعاي عدم نقض از سوي خود را توجيه كند. ✔️2): بايد ميان شخصيت سياسي معاويه و امام حسين(عليه السلام) تفاوت اساسي قائل شد، همچنان‏كه اين تفاوت ميان شخصيت سياسي معاويه و امام علي(عليه السلام) وجود داشت. 🔹 معاويه اصولاً عنصري سياسي كار بود كه حاضر است در راه رسيدن به اهداف خود، هر ننگ و نيرنگي را به كار بَرَد؛ چنان‏كه نمونه‏ هاي فراواني از اين نيرنگ‏ها را مي‏توانيم در زمان درگيري او با امام علي(عليه السلام) مشاهده كنيم. بهانه قرار دادن خون عثمان، تحريك طلحه و زبير، قرآن بر سر نيزه كردن در جنگ صفين و شبيخون به شهرهاي تحت تسلّط حضرت علي(عليه السلام) به منظور فشار بر حكومت علوي و ... تنها اندكي از آن موارد است. 🔹 اما در مقابل، امام حسين (عليه السلام) عنصري ارزشي، مكتبي و اصولي است كه حاضر نيست از هر وسيله‏اي براي پيروزي و موفقيت ظاهري خود استفاده كند؛ بنابراين طبيعي است كه امام(عليه السلام) نتواند تعهدي را كه برادرش امام حسن(عليه السلام) به معاويه داده است - حتي با وجود نقض معاويه - پايمال كند. ✔️3): بايد شرايط آن زمان را در نظر گرفت و به پيامدهاي عدم تعهد امام(عليه السلام) به صلح‏ نامه دقّت كرد. معاويه در آن زمان حاكم بلا منازع جامعه اسلامي بود كه گستره حكومت او سر تا سر مملكت اسلامي - از شام گرفته تا عراق و حجاز و يمن - را در بر مي‏گرفت و در هر گوشه، عوامل او به شدّت از سياست‏هاي او تبليغ و دفاع مي‏كردند. 🔹 او كه در زمان درگيري‏ اش با امام علي(عليه السلام)، توانست كوتاهي‌هاي خود را در ياري رساندن به عثمان در فتنه منجر به قتل او، پنهان كرده؛ بلكه براي شاميان خود را تنها منتقم خون عثمان به حساب آورده، بديهي است كه در اين زمان - كه هيچ قدرتي در مقابل او وجود ندارد - به راحتي مي‏تواند در صورت عدم پايبندي امام حسين(عليه السلام) به صلح‏نامه، او را در سرتاسر مملكت اسلامي به عنوان عنصري سست پيمان، خارجي و ناقض عهد معرّفي كند و افكار عمومي جامعه را عليه امام(عليه السلام) شكل دهد. *2️⃣🔹موقعيت معاويه:‏* شخصيت معاويه در نزد مردمان آن زمان و به ويژه شاميان، به گونه‏اي مثبت تلقي مي‏شد كه همين امر قيام عليه او را مشكل مي‏ساخت؛ زيرا آنان او را به عنوان صحابي پيامبر اكرم ( صلي الله عليه و آله و سلم)، كاتب وحي و برادر همسر پيامبر( صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏شناختند و به نظر آنان، معاويه نقش فراواني در رواج اسلام در منطقه شامات و به ويژه دمشق داشته است. 🔹 همچنين تجربه حكومت‏داري او و افزوني سنّش بر امام حسن(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام)، دو عامل ديگري بود كه خود در نامه‏ هايش به امام حسن (عليه السلام) به عنوان عواملي براي اثبات بيشتر شايستگي‏اش مطرح مي‏كرد: _«... و لكن قد علمت اني اطول منك ولاية و اقدم منك لهذه الامّة تجربة و اكبر منك سنّاً ... فادخل في طاعتي : من بخوبى ميدانم كه از تو بيشتر حكومت كرده‏ام و به نفع امت محمد تجربه‏هاى گرانبهاترى اندوخته‏ام. سياست من از تو قوى‏تر و سن من از تو بيشتر است. و تو سزاوارترى كه دعوت مرا بپذيرى و دست بيعت بدس
ت من بسپارى. امروز طاعت مرا بپذير »(3)._ و طبيعتاً مي‏توانست در مقابله با امام حسين(عليه السلام)، مانور بيشتري روي آنها بدهد. *3️⃣🔹سياست‏مداري معاويه:‏* پس از انعقاد قرارداد صلح گرچه معاويه از هر فرصتي براي ضربه زدن به بني هاشم - به ويژه خاندان علوي - استفاه مي‏كرد و در اين راه حتي تا مسموم كردن و به شهادت رساندن امام حسن (عليه السلام) پيش رفت؛ (4). اما در ظاهر چنين وانمود مي‏كرد كه به بهترين وجه ممكن، با اين خاندان - به ويژه شخص امام حسين(عليه السلام) - مدارا مي‏كند و حرمت آنان را پاس مي‏دارد. 🔹 اين مدارا تا آنجا بود كه در آستانه مرگ به فرزندش يزيد، سفارش امام(عليه السلام) را نموده و ضمن پيش‏بيني قيام او، از يزيد خواست كه او را به قتل نرساند.(5). 🔹علّت در پيش گرفتن اين سياست روشن بود؛ زيرا معاويه با انعقاد صلح با امام حسن (عليه السلام)، حكومت خود را از بحران مشروعيت نجات داد و در بين مردم به عنوان خليفه مشروع، خود را معرفي كرده و نمي‏خواست با آغشته كردن دست خود به خون امام (عليه السلام)، در جامعه اسلامي چهره‏اي منفور از خود به جا گذارد. بر عكس سعي داشت تا با هر چه نزديك‏تر نشان دادن خود به اين خاندان، چهره‏اي وجيه براي خود فراهم آورد. علاوه بر آنكه به خيال خود با اين سياست، آنان را وامدار خود كرده و از هر اقدام احتمالي آنان پيشگيري مي‏كند؛ چنان‏كه در يكي از بخشش‏هاي كلان خود به امام حسن(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام)، در مقام منّت‏گذاري بر آن دو گفت: اين اموال را بگيريد و بدانيد كه من پسر هند هستم و به خداوند سوگند كه هيچ‏كس قبل از من به شما چنين هدايايي نداده و بعد از من نيز چنين نخواهد شد». 🔹امام حسين(عليه السلام) براي آنكه نشان دهد كه اين بخشش‏ها نمي‏تواند قابل منّت‏گذاري باشد، در جواب فرمود: *«به خداوند سوگند كه نه قبل از تو و نه بعد از تو هيچ‏كس نمي‏تواند چنين بخششي را به دو مردي داشته باشد كه با شرافت‏تر و با فضيلت‏تر از ما دو برادر باشد».(6)* 🔹 همچنين از سوي ديگر معاويه مي‏دانست كه در پيش گرفتن سياست خشونت، نتيجه عكس خواهد داد؛ زيرا توجه مردم را به اين خاندان بيشتر جلب خواهد كرد و در دراز مدّت موجبات نفرت آنها از حكومت معاويه را فراهم خواهد آورد و به طور طبيعي ياوراني را به دور اين شخصيت‏ها جمع خواهد كرد. مهم‏تر اينكه معاويه در آن زمان، از ناحيه امام حسين(عليه السلام) - با توجه به شرايط زمانه - احتمال خطر جدّي نمي‏ديد و سعي داشت تا با در پيش گرفتن اين سياست، ريشه‏هاي خطر را براي دراز مدت بخشكاند. در نقطه مقابل امام حسين(عليه السلام) از هر فرصتي براي زير سؤال بردن حكومت معاويه، بهره مي‏گرفت. 🔹 نمونه آشكار آن نگاشتن نامه به معاويه و يادآور شدن جنايات و بدعت‏هاي او(7) و نيز مقابله شديد با ولايت عهدي يزيد بود.(8) البته امام(عليه السلام) خود به خوبي مي‏دانست كه در صورت قيام عليه معاويه - به ويژه با توجه به اين سياست‏هاي معاويه - افكار عمومي او را ياري نكرده و با توجه به ابزارهاي تبليغاتي حكومت، حق را به معاويه خواهند داد. *4️⃣🔹 شرايط زمانه:‏* هرچند عدّه‏اي از كوفيان بلافاصله پس از شهادت امام حسن(عليه السلام)، به امام حسين(عليه السلام) نامه نگاشته و ضمن عرض تسليت به او، خود را منتظر فرمان امام(عليه السلام) معرفي كردند؛(9). اما آن حضرت مي‏دانست كه با توجّه به عواملي همچون ثبات و استحكام قدرت مركزي در شام، تسلّط كامل باند اموي بر شهر كوفه، سابقه عملكرد سوء كوفيان در برخورد با امام علي(عليه السلام) و امام حسن(عليه السلام)، چهره به ظاهر وجيه معاويه در بيشتر نقاط مملكت اسلامي و ... در صورت قيام احتمال موفقيت در حدّ نزديك صفر خواهد بود و چنين قيامي به جز هدر دادن نيروهاي اندك، معرفي شدن به عنوان ياغي و خروج كننده بر حكومت به ظاهر اسلامي و شكست و كشته شدن خود نتيجه‏اي در بر نخواهد داشت. در حالي‏كه در هنگام قيام عليه حكومت يزيد، شرايط زمانه كاملاً بر عكس اين شرايط بود. --------- 📚پي نوشتها: (1). موسوعة كلمات الامام الحسين(عليه السلام)، ص 239. (2). الارشاد، مفيد، ص 355. (3). مقاتل الطالبيين، ص 40. (4). الارشاد، ص 357. (5). الاخبار الطوال، ص 227؛ تجارب الامم، ج 2، ص 39. (6). تاريخ ابن عساكر، ترجمة الامام الحسين(عليه السلام)، ص 7، ح 5. (7). بحارالانوار، ج 44، ص 212. (8). تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 228؛ الامامة و السياسة، ج 1، ص 186. (9). تاريخ يعقوبي، همان، ص 228.
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم 💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم 💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران 💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان 💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی 💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی 💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو 💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو 💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب 💚♻️میکنی آقا قدم‌ها را حساب 💚♻️باتوعاشق‌ترشدن عشقِ منست 💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
آرامش تهران: هر کی که زحمت این رو کشیده بسیار جالب و البته جانسوز هست پیشنهاد میکنم وقت بزارید و بخونید🏴🏴 *تقویم عاشورا* طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاه‌شماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاه‌شماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی می‌شود. تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می‌شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرف‌های مقتل‌نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند. *روز عاشورا چگونه گذشت؟* در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف می‌تواند داشته باشد) را استخراج کرده‌ایم و روایات مقتل‌نگارها را با این ساعت‌ها تنظیم کرده‌ایم. *۵:۴۷ اذان صبح* امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری» طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند. *حدود ساعت ۶:۰۰* امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با خار بوته ‌ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند. *طلوع آفتاب* کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه‌ای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشته‌اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده‌اند؟ آنها انکار کردند! امام(ع) نامه‌هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده‌است. یکی از سران جبهه‌ی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمی‌پذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمی‌رهاند؟ اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروف‌شان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیده‌است. *حدود ساعت ۸:۰۰* بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوان‌‌های کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند. بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند. چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند. *حدود ساعت ۹:۰۰* روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می‌کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره‌ای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی‌دانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شده‌است.) *حدود ساعت ۱۰:۰۰* بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده‌ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد. بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت. بعد‌از عقب‌نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کرده‌است. اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را
کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها حمله کردند. *حدود ساعت ۱۱:۰۰* بعداز این حملات، امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند که کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام‌(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».  یک بار، هفت نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد. *اذان ظهر* حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند: یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.»  امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟» *حدود ساعت ۱۳:۰۰* ۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود. البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده‌است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.» *حدود ساعت ۱۴:۰۰*  عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمه‌ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود: «اکنون دیگر پشتم شکست.» *حدود ساعت ۱۵:۰۰* امام(ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره‌اش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد. امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند. بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد. در مقاتل نوشته‌اند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمی‌کرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!» *۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر* وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که می‌گفت: «به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهای‌تان به عزای‌تان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد... *حدود ساعت ۱۷:۰۰* بعداز شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته‌اند تمام این افراد، بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمه‌
ها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعداز شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع) جنگید تا شهید شد. *نزدیک غروب آفتاب* سر امام(ع) را از بدن جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. آنگاه، به دستور عمر سعد، بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود. *۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب* داستان روز غم‌انگیز عاشورا، این‌طور تمام می‌شود! در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده، سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید! چرا که من بهترین مردمان را کشته‌ام!» السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولادالحسین وعلی اصحاب الحسین، الالعنة الله على القوم الظالمين من الاولين والاخرين التماس دعا
عرض تسلیت محضر قطب عالم امکان، منتقم خون اهل بیت علیهم السلام، آقا حجت بن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، سلامتی وجود نازنین آنحضرت، تعجیل در فرج مقدسش، تسلای دل داغدارش عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم بفرمایید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ▪️صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت یا بقیة الله آجرک الله...😭 آقا سرتون به سلامت... شب عاشورای جد غریبتون حسینه... کجا خیمه عزا بر پا کردید پسر فاطمه...😭 کجا برا جد غریبتون دارید اشک میریزید...💔 ▪️صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت ▪️کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت 😭 .. امشب اومدیم با امام زمان هم ناله شیم... هر کجا نشستی حالا آقات رو صدا بزن... یا صاحب الزمان 🤲😭 خدا به داد دل مهدی فاطمه برسه... خود حضرت در زیارت ناحیه فرمودند... یا جدا... اگه کربلا نبودم یاریت کنم... اما صبح و شام برات گریه میکنم... 😭 ▪️امشب شب «انّاالیه راجعون» است ▪️فردا زمین‌ کربلا، دریای خون است شب عاشوراست... شب مصیبت عظماست...😭😭 ▪️امشب حسین است و شهادت آرزویش ▪️فردا بریزد بر زمین خون گلویش امشب بگیم خدایا شکرت... یه عاشورای دیگه هم به ما توفیق دادی... بیایم در خانه حسین... 😭 امشب باید خوب عزاداری کنی... امشب باید بلند ناله بزنی... معلوم نیست سال بعد زنده باشیم... بیایم برای عزیز زهرا اشک بریزیم... 😭😭 خدا ميدونه خیلی ها سال قبل توی همین مجالس بودند اما... الان زیر خاک خوابیدن...💔 آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و... فقط یک بار بگن حسین...😭 به نیابت از همه عزیزان آسمانی بگو یا حسین ...😭 آماده ای بریم کربلا بسم الله .... ▪️امشب کند در خیمه زینب بی‌قراری ▪️فردا کند در مقتل خون سوگواری از امشب دیگه مصیبتهای زینب شروع میشه... از امشب دیگه باید ما هم بگیم... ▪️امان از دل زینب ▪️چه خون شد دل زینب... 😭😭 امشب کربلا چه خبره... خدا به داد دل زینب برسه... سلام علی قلب زینب الصبور 😭😭💔💔 دید صدای هلهله دشمن میاد... اومد کنار برادر عرضه داشت... چه خبر شده حسینم... قراره چه اتفاقی بیفته.. 😭😭 ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم... الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم... صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی... ایی وای.. ای وای... 😭😭 ▪️امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ▪️ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است ▪️مکن ای صبح طلوع 😭😭 جدم‌پیغمبر فرمودفردا کنار منی ...😔 تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید... دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد...💔😭 یعنی حسینم م میخواهی بری... منو تنها بگذاری... باورم نمیشه برادر...😭 امان از دل زینب ...😭 تمام دلخوشی من تویی حسین ...😭 وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم... صبر کردم داداش...😭 جلو چشمام مادرم پرپر شد...💔 وای مادرم ...😭 صبر کردم داداش...😭 فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم...😭😭 صبر کردم... تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم...😭😭 تمام حجت مسلمانی من حسین ابن علی است💚😭 الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین..💔. چطوری منو تنها بگذاری... زینب بدون تو میمیره... 😭 ▪️امان از دل زینب ▪️چه خون شد دل زینب.... 😭😭 ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم... هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد... 😭💔 ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان... دید خواهر خیلی بی تابی میکنه... اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا...💔 زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی...💔😔 بدونید من هنوز زنده ام ... خدایا حسین رفت میدان... زینب کبری... داخل خیمه.. تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه... دلش آروم میگیره...😭 حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...😭 امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...💔 الهی داغ برادر نبینید....🤲 بیاد برادراسمانیم....😭😭 داخل خیمه... هی بلند ميشه.... هی میشینه روی زمین.... میگه حسین...برادر... زینب به فدات حسین...💔 چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش... 😭😭😭 یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....😭 دوان دوان اومد بیرون... شاید خوشحال شده زینب... الحمدلله بردارم حسین برگشته.. 😭 یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما حسین نیومده..😭😭 وامصیبتاااااا همین جا بود که دیگه... ▪️همه از خیمه ها بیرون دویدند ▪️ولی سالار زینب را ندیدند بی تاب شده زینب... عمه جانم جوانیم بفدایت عمه عمه...😭💔 یاصاحب الزمان...💔😭 دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین... قربون پهلوی شکسته ت مادر،مادر😭😭😭 ▪️از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین ▪️دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین💔 اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...الله اکبر. والشمر جالس علی صدره... شمر روی سین
ه برادر...💔 یاجداه‌...😭😭 خدا چکار کنه زینب...💔 دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه.... وامحمدا... واعلیا... تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین... ▪️ حسین آرام جانم ▪️ حسین روح و روانم... 😭😭 اللهم عجل لولیک الفرج: این الطالب بدم المقتول بکربلا؟ 😭😭😭 امان از دل زینب 😭😭😭😭😭 𝓜𝓪𝓱𝓽𝓪𝓫.𝓢𝓪𝓭𝓪𝓽: (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. ▪️«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» خدایا هرآنچه که تو بهتر میدانی و به صلاح ماست از خزانه پرفیض الهی و از تفضل و رحمتت نصیب ما بگردان خدایا شهادت در رکاب امام عصر (عج) رو نصیب همه ما بگردان خدایا رهبرمون رو درپناه الطاف خداوندی حفظ و هدایت و از جمیع بلیات ارضی و سمایی مصون و محفوظ بدار هدیه نثار ارواح طیبه شهدا ، امام شهدا ، شهدای شهر و دیارمون ، شادی روح اموات جمع حاضر،اموات من حقیر .رحمه الله من یقرا فاتحه مع الصلوات... اللهم عجل لولیک الفرج: امشب شهادت نامه عشاق امضا میشود ... 😭😭😭😭😭 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اجرتون با مادر پهلو شکسته 😭😭😭😭😭
🏴🏴🏴🏴 ⬅️ مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: *اشک را از عالم ملکوت می آورند و در مَشک چشم ها تقسیم می کنند*.. ⬅️ *اشک بر سیدالشهداء علیه السلام، رزق آسمانی است..* *روزی ای است که از آسمان تقسیم می شود..آن هم به دست ام الائمه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها..* ⬅️ مراتبی را که برای اشک بر سیدالشهدا علیه السلام شمرده اند را بیان می کنیم که معمولا ما تا پله ششم رسیدیم و به پله هفتم نرسیدیم که بگوییم.. برای اشکی که برای امام حسین علیه السلام می ریزیم، حساب و کتاب است.. دوازده کلاسی که شیخ جعفر شوشتری برای اظهار محبت ما به سیدالشهداء علیه السلام گفته است را بررسی می کنیم.. 👈 ببینیم در کدام کلاس هستیم و تا کدام پله را بالا آمده ایم..سعی کنیم به مدد امام صادق علیه السلام یک پله دیگر بالا بیاییم.. ✅ پله اول: انسان وقتی روضۀ حضرت را می شنود،نفسش تنگ شود و آه بکشد. می فرماید: "نفس‏ المهموم‏ لظلمنا تسبیح" هر آهی که بکشی برایت عبادت می نویسم. انسان نمی تواند گریه کند ولی دلش می سوزد و نفسش تنگ می شود و اذیت می شود.. ✅ پله دوم: انسان آه روی آه،دلش به درد می آید..نمی تواند گریه کند ولی مدام جابه جا می شود.. ناراحت است که چرا نمی تواند اشک بریزد و زجه بزند قلبش می سوزد.. ✅پله سوم: انسان هاله ای از اشک در چشمش جمع شده،اما هر چه التماسش می‌کنی اشک پایین نمی‌آید،سپس خشک می‌شود. امام صادق علیه السلام فرمود: هر وقت این حالت برای تو پیش آمد زود دستانت را به سوی آسمان بلند کن و چند دعا کن.. لحظه ای که در چشمت هاله ای از اشک برای سیدالشهداء علیه السلام است، خداوند دارد با محبت به تو نگاه می کند تا هرچه می خواهی،به تو بدهد.. ✅پله چهارم: انسان دلش بشکند و قطره ای از این اشک به اندازه بال پشه،سرازیر شود.. امام جعفر صادق علیه السلام فرموده اند: هر کس به اندازۀ بال پشه برای جدّ غریبم حسین علیه السلام اشک بریزد، خدا همه گناهانش را می بخشد و بهشت بر او واجب می شود.. ✅پله پنجم: اگرقطره ای اشک از صورت کسی بر آتش جهنم بچکد،آتش جهنم خاموش می شود.. گریه کن امام حسین علیه السلام با یک قطره اشکش می تواند تمام جهنمیان را از آتش جهنم خلاص کند.. 🔴 دوستان اشک هایی که روی صورتتان می آید را کمی بردارید و به روی سینه تان بمالید،چون لحظۀ جان دادن سنگینی روی سینه است،زیر گلویت بزن.. ما یک بار قرار است بمیریم، باید خوب بمیریم ✅پله ششم: اگر اشک از چشمانت بیاید روی صورتت بچکد و روی سینه ات بچکد.. امام صادق علیه السلام می گوید: هر کس این گونه گریه کند شبیه من است هرکس می خواهد شبیه امام جعفر صادق علیه السلام شود،طوری گریه کند که اشک از صورتش روی سینه اش بچکد. قالَ الصّادقُ علیه السّلام: لِکُلّ شَیْئٍ ثَوابٌ اِلا الدَمْعَةٌ فینا.. امام صادق فرمودند: هر چیزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشکى که براى ما ریخته شود(که چیزى با آن برابرى نمى کند و مُزد بى اندازه دارد..) 🌷 🌷          🌷 🌷
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم 💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم 💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران 💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان 💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی 💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی 💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو 💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو 💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب 💚♻️میکنی آقا قدم‌ها را حساب 💚♻️باتوعاشق‌ترشدن عشقِ منست 💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
*🥹🏴روز عاشورا این‌طور به هم تسلیت بگویید:🥹🏴* أعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِيِّهِ‏ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ *خداوند اجر ما را در مصیبت امام حسین علیه السلام زیاد گرداند و ما و شما را از* *خونخواهان او در رکاب حضرت مهدی علیه السلام قرار دهد.*
هدایت شده از گل زهرا
امام باقر می فرماید: جوری جدّم حسین را کشتند که پیغمبر از آن شکل کشتن نهی کرده بودند، که معروف به قتل صبر است. هر موجودی را به یک نوع ضربت می کشند، شتر را نحر می کنند، گوسفند را سر می برند، با یک اسلحه، امّا امام باقر می فرماید: جدّم ابی عبدالله را با شمشیر، با نیزه، با سنگ، با چوب، با عصا کشتند .😭😭😭😭😭😭😭😭😭
🏴 جهاد تبیین ... *ولی دیر شده بود .* بعد از واقعه عاشورا حدوداً ۳۵ هزار نفر در یاری اهل بیت کشته شدند ولی اصلا ارزش کار اون ۷۲ نفر رو نداشت ... *گروه اوّل توابیّن بودند .* همون‌هایی که روز عاشورا سکوت کردند ، بعد از شهادت همگی قیام کردند تقریباً همه کشته شدند . ۵۰۰۰ نفر ... *«ولی دیر شده بود .»* *گروه دوّم مردم مدینه بودند .* بعد از عاشورا قیام کردند همگی کشته شدند حدود ۱۰ هزار نفر. یزید گفت : لشکری که به مدینه حمله کنه، سه روز جان و مال و ناموس مردم مدینه برايش حلاله . *«امّا دیر شده بود.»* *گروه سـوّم مختار بود.* که بعد از جنگ‌های فراوان و کشته شدن حدود ۲۲ هزار نفر. گر چه قاتلان امام مظلوم علیه السلام را قصاص کرد . *«امّا دیر شده بود .»* ۱_ مردمی که در مدینه هنگام خروج امام حسین علیه السلام همراهیش نکردن ... ۲_ مردمی که هنگام ورود امام حسین علیه السلام به کوفه کمکش نکردند ... همه بعدها به کمک امام رفتند ... *«ولی دیر شده بود .»* امام سجاد علیه السلام هم استقبال خاصّی از این حرکت‌ها نمی‌کردند . *«چون دیر شده بود .»* حدود ۳۵ هزار نفر کشته شدند امّا دیر شده بود . *خیلی فرق هست بین اون ۷۲ نفری که به موقع به یاری امامشون رفتند...!* ما باید مراقب باشیم که از امام خودمون عقب نیفتیم . الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید ...
شب یازدهم محرّم 2 ـ سر امام حسین علیه السّلام در تنور خُولی شب یازدهم شبی است که سر مطهّر امام حسین علیه السّلام در تنور منزل خُولی بود در حالی که نورانیّت آن سر فضا را روشن نموده بود. (2) 📚 منابع : 2. مقتل الحسین علیه السلام (مقرّم) : ص 304. و ... . آجرک_الله_یاصاحب_الزمان
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم 💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم 💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران 💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان 💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی 💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی 💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو 💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو 💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب 💚♻️میکنی آقا قدم‌ها را حساب 💚♻️باتوعاشق‌ترشدن عشقِ منست 💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست