✍از امام باقر علیه السلام از «جابر ابن عبدالله» روایت شده است که گفت:
❇️از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سوال شد:
تو فاطمه را میبوسی و در آغوش میگیری و به خود نزدیک میسازی و با او رفتاری داری که با دیگر دخترانت نداری؟!⁉️⁉️
🗓در بیستمین روز از ماه جمادی الثانی، حضرت #خدیجه به دنبال زنان قریش قاصدی فرستاد
🖍 تا وی را به هنگام وضع حملش یاری رسانند.
🧕اما آنان، سرزنش کنان خواسته اش را رد کردند و کمک خود را از وی دریغ داشتند.
♦️♦️♦️♦️♦️
💠 #خدیجه«س» دل شکسته و غمگین نشست.
🔺 چرا که در آن روزگار مرسوم بود که زنانی را برای انجام چنین اموری استخدام کنند.
⛔️همچنین از وجود #زایشگاه و #بیمارستان هم خبری نبود.
🔶🔺بنابراین پیداست که یک زن در چنین موقعیتی. به کسی نیاز دارد تا او را مدد برساند.
❇️خدیجه«س» دل شکسته و افسرده بود و حق هم داشت.
✍آیا مگر او تا دیروز سرور زنان قریش و بانوی حجاز نبود که بازرگانی شمال و جنوب جزیره ی عربستان بر ثروت و متاع تجاری او دور میزد⁉️؟
🖊 اما از هنگامی که او
#ثروتش را در راه خداوند انفاق کرده بود،
تنها و پریشان مانده بود و همان زنانی که تا دیروز به خدمتکاری او مباهات میکردند،
اکنون همگی از وی رخ برتافته بودند⛔️.
✍اینک جا دارد که بپرسیم:
👈 از جلال خداوند و نیز از حرمت بی کرانه ی او چه انتظاری میرفت تا در حق خدیجه انجام دهد؟⁉️
❇️زیرا اگر او دعوت به اسلام را نمی پذیرفت و #ثروتش را در راه نشر دین خدا صرف نمی کرد،
موقعیتش با آنچه که اکنون در آن به سر میبرد، به کلی تفاوت مییافت.
❇️خداوند #مریم علیهاالسلام را در چنین حالت مشابهی مخاطب ساخت و به او فرمود:
🔶شاخه درخت خرما را تکان دهد تا برایش خرمای تازه فروریزد.
🖊خدایی که دیوار کعبه را شکفات تا #فاطمه_بنت_اسد که موقعیتی مانند وضع فعلی #خدیجه داشت
به درون خانه رود و علی بن ابی طالب را به دنیا آورد!!🕋
✍به راستی از کرم خداوند در چنین لحظه ای چه انتظاری میرفت؟⁉️
🔷 #خدیجه«س» با همان افسردگی نشسته بود که چهار #زن بلند بالا و گندمگون به خانه ی او گام نهادند.
💠یکی از آنان به وی گفت:
«باک مدار و اندوه به خود را مده که ما در کنار توییم و اینک آمده ایم تا وظیفه ای را که زنان در چنین موقعیتی برعهده دارند، به انجام رسانیم.
✅✅✅✅
دوستان شرمنده نت بسیار ضعیف هست و متنها بسیار دیر به شما عزیزان میرسه
برای امشب کافیست