eitaa logo
تاریخ تشیع
177 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶گاهی ممدوح، مانند « » بودکه با انواع حیله ها، شعرا را از صله، ؛..   🟨◻️🟨◻️🟨◻️ 🛑چون از حافظه ای قوی برخوردار بود، به نحوی که اگر شعری را فقط یک بار می‌شنید آن را حفظ می‌شد ◻️◻️◻️◻️◻️◻️ ⬅️ و در کنارش، هم بود که با دوبار شنیدن، شعر را حفظ می‌کرد.🧕 🔷لذا « » به گفته بود در صورتی صله می‌گیرند که شعرشان تازه و جدید باشد، آن هم به وزن کاغذ یا پوستی که شعر را روی آن نوشته اند،📝
📋برای همین، با چه زحمتی، شعری را انشا می‌کردند.. و در حضور که می‌خواندند، ✨✨✨✨✨✨ 🖊 در همان بار اول آن را حفظ می‌شد و می‌گفت:  این که شعر تازهای نبود، چون من می‌خوانم تا بدانی که من هم این را حفظ هستم،!! 🔰🔰🔰🔰🔰 ↩️ بعد از خواندن او، کنیز هم حفظ می‌شد و می‌گفت: اگر باور نداری ببین که این بانو هم این شعر را در حفظ دارد، ✨✨✨✨✨✨✨ 👈لذا از خبری نبود و باسر افکندگی، مجلس را ترک می‌کردند. 🔷🟨🔷🟨🔷🟨🟨
👳‍♂«اصمعی» که به حیله «منصور» پی برده بود، به فکر چاره ای افتاد،..  📋لذا اشعار را سرود و بر روی سنگ نوشت 🔷 و برای اینکه شناخته نشود،  صورتش را هم پوشاند و در حضور منصور، شروع به خواندن شعر کرد که چندبیت آن را اینجا می‌آوریم: 🌱🌱🌱🌱🌱 صوت صفير البلبل*هيج قلبي الثمل*وقال لا لاللا*وقد غدا مهرول*والطبل طبطبطبلي*والرقص قدطبطبلی*والسقف سقسقسقلی 🌱🌱🌱🌱 🤔« » که نتواسته بود اینها را حفظ کند، نگاهی به کنیز انداخت 🧕 ⬅️ اما او هم مثل منصور بود، لذا رو به شاعر کرد و گفت: کاغذ خود را بیاور تا هم وزن آن به توصله بدهم. 👳‍♂«اصمعی» گفت: «کاغذی پیدا نکردم، لذا روی نوشتم! ». 🟨🟨🟨🟨🟨🟨
👳‍♂ وقتی «اصمعی» را گرفت و از مجلس خارج شد،.. 🔷منصور گفت:  این شخص باید «اصمعی» باشد. ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ 👳‍♂ وقتی او را آوردند و نقاب از چهره بر گرفت، گفت:  منصور! جماعت ، فقیر و بینوا هستند و با زحمت، شعری را می‌گویند که از تو چیزی بگیرند 🍃🍃🍃🍃 ⬅️⬅️ولی تو از حافظه ات بهره می‌گیری  و در نتیجه آنان را محروم می‌کنی ــــــــــــــــــــــــــ 📗 ناسخ التواریخ، احوالات حضرت کاظم «علیه السلام»، جلد۲/صفحه۵۷.
🟫گاهی هم از چهره‌هایی بودند که ، مجبور بود  برای اینکه جلو زبان آنان را بگیرد و آبروی خود را حفظ کند، صله بیشتری بدهد، 💰💰 ⚡️✨⚡️✨⚡️✨ ✅چنانچه سیدالشهداء«علیه السلام» خطاب به برادرش همین را بیان می‌کند که: 👈  «بهترين مال، آن است که آبروی انسان را حفظ کند». ✅✅✅✅✅✅
🟩شاعر  سفيان ابن مصعب عبدی کوفی 🔻🔻🔻 سفیان بر امام صادق«علیه السلام» وارد شد، ✍حضرت فرمود: به أم فروه (كنية مادر امام صادق «علیه السلام») بگویید بیاید و بشنود که بر جدش چه گذشته است... 🔰🔰🔰🔰 «فَتَسمَعُ ما صُنِعَ بِجَدِّها،: فَجاءَت فَقَعَدَت خَلفَ السِّترِ». ✍حضرت امام صادق«ع» خطاب به سفيان فرمود: «بخوان». ♻️♻️♻️♻️♻️ ◻️چون بیت اوّل را خواند: «فَرْوَ جُودی بدَمْعِکِ المَسْکوبِ». ◻️◻️◻️◻️◻️◻️ 👈 ای‌ام فروه! هر چه می‌توانی تلاش کن و برای جدت «علیه السلام» اشك بریز».😔😔😔
📋شاعر شروع به اشعاری در مظلومیت و مصیبت  امام حسین «ع» نمود 🔰🔰🔰🔰 🟫«ام فروه وزنها صيحه ایی زدند، و چون زمان تقیه وخوف بود و نمی توانستند به طور آشکار 👈حضرت فرمود:  متوجه درب منزل باشید، ❇️ مردم مدینه جلو درب اجتماع کردند تا بفهمند که چه خبر شده،◻️◻️◻️◻️ امام «علیه السلام» فرمود: فرزندی از ما غش کرده است». ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚠️نکته: کلام امام «علیه السلام» یا حمل بر میشود 👈👈و یا آنکه واقعاً، بر اثر گریۀ زنها و هیجان مجلس، فرزند خردسالی غش کرده باشد. 😔😔😔
📘شاعر طائی... 👳‍♂«زید شحام» می‌گوید: 🔶 خدمت امام صادق«علیه السلام» نشسته بودیم که «جعفر ابن عفان» نابینا وارد شد....✨⚡️✨⚡️✨ ❇️ حضرت خطاب به او فرمود:  «شنیده‌ام دربارۀ جدم امام حسین«علیه السلام» خوب شعر می‌گویی». 🔶گفت: آری ❇️حضرت فرمود: «بخوان». 🔶«جعفر ابن عفان» شروع کرد به خواندن اشعار... ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ 🟩 امام و اطرافیانش بسیار گریستند بعدحضرت فرمود: به خدا سوگند! فرشتگان مقرب خدا حضور یافتند و اشعارت را شنیدند و مانند ما گریه کردند. 👈👈 و خداوند تو را آمرزید و بهشت را بر تو واجب کرد 🟩🟩🟩🟩🟩🟩
خب دوستان برای امشب کافیست
خسته نباشید
❇️پایان نشست❇️
تاریخ تشیع
❇️پایان نشست❇️
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم خداقوت استاد محترم وقتتان علوی بسیار عالی و پرمحتوا بود استاد محترم سپاسگزاریم از زحمات و وقت باارزشتون که در اختیار ما قرار میدهید اجرتون با اسرای کربلا 🤲🥀 التماس دعا شبتون بخیر🥀🥀
27.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرم زیبای حضرت پیامبرتماشاکنید