eitaa logo
تاریخ تشیع
181 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از علما و بزرگان
🔶 چگونگی امر به معروف و نهی از منکر در مورد کسانی که حاصر نیستند از گناهان علنی و عمومی دست بردارند در نزدیکی منزل آیت الله محمد علی شاه آبادی، دکتری بود به نام ایوب که برای دخترانش معلم موسیقی آورده بود و صدای موسیقی بلند بود، به گونه‌ای که از صدای آنها، همسایه‌ها ناراحت بودند. ایشان برای دکتر پیغام فرستاد و از او خواست که از این کار دست بردارد، اما دکتر جواب داده بود که من این کار را ترک نمی‌کنم و شما هر اقدامی که می‌خواهید بکنید. مرحوم شاه آبادی تا روز جمعه صبر کردند و آنگاه در جلسه روز جمعه که در مسجد شاه سابق تشکیل شده بود، به مردم گفتند: «خوب است از این به بعد هر کس از این خیابان عبور می‌کند چون به مطب این دکتر رسید، داخل مطب شده و سلام کند و آنگاه با خوشرویی از او بخواهد که آن عمل خلاف خود را ترک کند.» از آن پس، هر کس از جلو مطب عبور می‌کرد، برای انجام وظیفه شرعی خود، داخل مطب می‌شد و سلام کرده، تذکر خود را با زبان خوش بیان می‌کرد و خارج می‌شد.چند روز به این منوال گذشت و دکتر هر روز با صدها مراجعه‌کننده مواجه می‌شد که همگی یک مطلب را به او تذکر می‌دادند. وی دید اگر بخواهد به لجاجت خود ادامه دهد، نه تنها باید مطب خود را تعطیل کند، بلکه مجبور است از آن خیابان هم کوچ کند.از این رو دست از ایجاد مزاحمت برداشته و جلسه آموزش دخترانش را تعطیل کرد. 📗 عارف کامل ص۴۵ / روزنامه کیهان
‌❌♨️ شرط عجیب پیرزن برای اجاره خانه اش به سه پسر دانشجوی جوان ! سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک قرار گذاشتیم همخونه بشیم. خونه های اجاره ای کم بودند و اغلب قیمتشون بالا . می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمتشم به بودجمون برسه.تا اینکه خونه ی پیر زنی را نشانمان دادند . نزدیک دانشگاه ،تمیزو از هر لحاظ عالی. فقط مونده بود اجاره بها!!! گفتند این پیرزن اول می خواد با شما صحبت کنه، رفتیم خونه اش و شرایطمون رو گفتیم پیرزن قبول کرد اجاره را طبق بودجمون بدیم که خیلی عالی بود . فقط یه شرط داشت که هممونو شوکه کرد اون گفت که هرشب باید یکی از شماها برای نماز منو به مسجد ببره در ضمن تا وقتی که اینجایید باید نمازاتون رو بخونید. واقعا عجب شرطی هممون مونده بودیم من پسری بودم که همیشه دوستامو که نماز می خوندن مسخره می کردم دوتا دوست دیگمم ندیده بودم نماز بخونن .اما شرایط خونه هم خیلی عالی بود. پس از کمی مشورت قبول کردیم. پیرزن گفت یه ترم اینجا باشین اگه شرطو اجرا کردین می تونین تا فارغ التحصیلی همینجا باشید. خلاصه وسایل خو مونو بردیم توی خونه ی پیرزن.شب اول قرار شد یکی از دوستام پیرزنو ببره تا مسجد که پهلوی خونه بود.پاشد رفت و پیرزنو همراهی کرد.نیم ساعت بعد اومد و گفت مجبور شدم برم مسجد نماز جماعت شرکت کنم. هممون خندیدیم. شب بعد من پیرزنو همراهی کردم با اینکه برام سخت بود رفتم صف آخر ایستادم و تا جایی که بلد بودم نماز جماعتو خوندم. برگشتنه پیرزن گفت شرط که یادتون نرفته من صبحا ندیدم برای نماز بیدار بشید. به دوستام گفتم از فردا ساعتمونو کوک کردیم صبح زود بیدار شدیم چراغو روشن کردیم و خوابیدیم. شب بعد از مسجد پیر زن یک قابلمه غذای خوشمزه که درست کرده بود برامون آورد. واقعا عالی بود بعد چند روز غذای عالی. کم کم هر سه شب یکیمون میرفتیم نماز جماعت برامون جالب بود. بعد یک ماه که صبح پامیشدیمو چراغو روشن می کردیم کم کم وسوسه شدم نماز صبح بخونم من که بیدار می شدم شروع کردم به نماز صبح خوندن. بعد چند روز دوتا دوست دیگه هم نماز صبح خودشونو می خوندند. واقعا لذت بخش بود .لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم. تا آخر ترم هر سه تا با پیر زن به مسجد میرفتیم نماز جماعت .خودمم باورم نمی شد. نماز خون شده بودم اصلا اون خونه حال و هوای خاصی داشت.هرسه تامون تغییر کرده بودیم.بعضی وقتا هم پیرزن از یکیمون خواهش می کرد یه سوره کوچک قرآن را بامعنی براش بخونیم. تازه با قرآن و معانی اون آشنا می شدم. چقدر عالی بود. بعد از چهار سال تازه فهمیدیم پیرزن تموم اون سوره ها را حفظ بوده پیرزن ساده ای در یک شهر کوچک فقط با عملش و رفتارش هممونو تغییر داده بود. خدای بزرگ چقدر سپاسگزارم که چنین فردی را سر راهم گذاشتی🌷 داستانک -------------------------- ڪشکول_معنوی◆
‌❌♨️ شرط عجیب پیرزن برای اجاره خانه اش به سه پسر دانشجوی جوان ! سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک قرار گذاشتیم همخونه بشیم. خونه های اجاره ای کم بودند و اغلب قیمتشون بالا . می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمتشم به بودجمون برسه.تا اینکه خونه ی پیر زنی را نشانمان دادند . نزدیک دانشگاه ،تمیزو از هر لحاظ عالی. فقط مونده بود اجاره بها!!! گفتند این پیرزن اول می خواد با شما صحبت کنه، رفتیم خونه اش و شرایطمون رو گفتیم پیرزن قبول کرد اجاره را طبق بودجمون بدیم که خیلی عالی بود . فقط یه شرط داشت که هممونو شوکه کرد اون گفت که هرشب باید یکی از شماها برای نماز منو به مسجد ببره در ضمن تا وقتی که اینجایید باید نمازاتون رو بخونید. واقعا عجب شرطی هممون مونده بودیم من پسری بودم که همیشه دوستامو که نماز می خوندن مسخره می کردم دوتا دوست دیگمم ندیده بودم نماز بخونن .اما شرایط خونه هم خیلی عالی بود. پس از کمی مشورت قبول کردیم. پیرزن گفت یه ترم اینجا باشین اگه شرطو اجرا کردین می تونین تا فارغ التحصیلی همینجا باشید. خلاصه وسایل خو مونو بردیم توی خونه ی پیرزن.شب اول قرار شد یکی از دوستام پیرزنو ببره تا مسجد که پهلوی خونه بود.پاشد رفت و پیرزنو همراهی کرد.نیم ساعت بعد اومد و گفت مجبور شدم برم مسجد نماز جماعت شرکت کنم. هممون خندیدیم. شب بعد من پیرزنو همراهی کردم با اینکه برام سخت بود رفتم صف آخر ایستادم و تا جایی که بلد بودم نماز جماعتو خوندم. برگشتنه پیرزن گفت شرط که یادتون نرفته من صبحا ندیدم برای نماز بیدار بشید. به دوستام گفتم از فردا ساعتمونو کوک کردیم صبح زود بیدار شدیم چراغو روشن کردیم و خوابیدیم. شب بعد از مسجد پیر زن یک قابلمه غذای خوشمزه که درست کرده بود برامون آورد. واقعا عالی بود بعد چند روز غذای عالی. کم کم هر سه شب یکیمون میرفتیم نماز جماعت برامون جالب بود. بعد یک ماه که صبح پامیشدیمو چراغو روشن می کردیم کم کم وسوسه شدم نماز صبح بخونم من که بیدار می شدم شروع کردم به نماز صبح خوندن. بعد چند روز دوتا دوست دیگه هم نماز صبح خودشونو می خوندند. واقعا لذت بخش بود .لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم. تا آخر ترم هر سه تا با پیر زن به مسجد میرفتیم نماز جماعت .خودمم باورم نمی شد. نماز خون شده بودم اصلا اون خونه حال و هوای خاصی داشت.هرسه تامون تغییر کرده بودیم.بعضی وقتا هم پیرزن از یکیمون خواهش می کرد یه سوره کوچک قرآن را بامعنی براش بخونیم. تازه با قرآن و معانی اون آشنا می شدم. چقدر عالی بود. بعد از چهار سال تازه فهمیدیم پیرزن تموم اون سوره ها را حفظ بوده پیرزن ساده ای در یک شهر کوچک فقط با عملش و رفتارش هممونو تغییر داده بود. خدای بزرگ چقدر سپاسگزارم که چنین فردی را سر راهم گذاشتی🌷 داستانک -------------------------- ڪشکول_معنوی◆
‌❌♨️ شرط عجیب پیرزن برای اجاره خانه اش به سه پسر دانشجوی جوان ! سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک قرار گذاشتیم همخونه بشیم. خونه های اجاره ای کم بودند و اغلب قیمتشون بالا . می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمتشم به بودجمون برسه.تا اینکه خونه ی پیر زنی را نشانمان دادند . نزدیک دانشگاه ،تمیزو از هر لحاظ عالی. فقط مونده بود اجاره بها!!! گفتند این پیرزن اول می خواد با شما صحبت کنه، رفتیم خونه اش و شرایطمون رو گفتیم پیرزن قبول کرد اجاره را طبق بودجمون بدیم که خیلی عالی بود . فقط یه شرط داشت که هممونو شوکه کرد اون گفت که هرشب باید یکی از شماها برای نماز منو به مسجد ببره در ضمن تا وقتی که اینجایید باید نمازاتون رو بخونید. واقعا عجب شرطی هممون مونده بودیم من پسری بودم که همیشه دوستامو که نماز می خوندن مسخره می کردم دوتا دوست دیگمم ندیده بودم نماز بخونن .اما شرایط خونه هم خیلی عالی بود. پس از کمی مشورت قبول کردیم. پیرزن گفت یه ترم اینجا باشین اگه شرطو اجرا کردین می تونین تا فارغ التحصیلی همینجا باشید. خلاصه وسایل خو مونو بردیم توی خونه ی پیرزن.شب اول قرار شد یکی از دوستام پیرزنو ببره تا مسجد که پهلوی خونه بود.پاشد رفت و پیرزنو همراهی کرد.نیم ساعت بعد اومد و گفت مجبور شدم برم مسجد نماز جماعت شرکت کنم. هممون خندیدیم. شب بعد من پیرزنو همراهی کردم با اینکه برام سخت بود رفتم صف آخر ایستادم و تا جایی که بلد بودم نماز جماعتو خوندم. برگشتنه پیرزن گفت شرط که یادتون نرفته من صبحا ندیدم برای نماز بیدار بشید. به دوستام گفتم از فردا ساعتمونو کوک کردیم صبح زود بیدار شدیم چراغو روشن کردیم و خوابیدیم. شب بعد از مسجد پیر زن یک قابلمه غذای خوشمزه که درست کرده بود برامون آورد. واقعا عالی بود بعد چند روز غذای عالی. کم کم هر سه شب یکیمون میرفتیم نماز جماعت برامون جالب بود. بعد یک ماه که صبح پامیشدیمو چراغو روشن می کردیم کم کم وسوسه شدم نماز صبح بخونم من که بیدار می شدم شروع کردم به نماز صبح خوندن. بعد چند روز دوتا دوست دیگه هم نماز صبح خودشونو می خوندند. واقعا لذت بخش بود .لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم. تا آخر ترم هر سه تا با پیر زن به مسجد میرفتیم نماز جماعت .خودمم باورم نمی شد. نماز خون شده بودم اصلا اون خونه حال و هوای خاصی داشت.هرسه تامون تغییر کرده بودیم.بعضی وقتا هم پیرزن از یکیمون خواهش می کرد یه سوره کوچک قرآن را بامعنی براش بخونیم. تازه با قرآن و معانی اون آشنا می شدم. چقدر عالی بود. بعد از چهار سال تازه فهمیدیم پیرزن تموم اون سوره ها را حفظ بوده پیرزن ساده ای در یک شهر کوچک فقط با عملش و رفتارش هممونو تغییر داده بود. خدای بزرگ چقدر سپاسگزارم که چنین فردی را سر راهم گذاشتی🌷 داستانک -------------------------- ڪشکول_معنوی◆
🔴🌴🍀🍃🌸🌴🍀🍃🌸🍃🍀 🍀🍃🌸🌴🍃🍀 🍃🌸🍃 🍀🍃 🍃🌸 🍀 بِسْمِ رَبٍ الْكَوثَر صلى الله عليك يا رسول الله صبح شما محمدى سيرت شما حسنى روز شما متبرك و معطر به _ _ عطر نگاه سيدى الشباب اهل الجنة حضرت امام حسن ع و امام حسين ع دوشنبتون ميمون و مبارك _ _ و پر از عطر دعاى اهل بيت 🌴☘🍃🌸🍃☘🌴 ميلاد رسول اکرم مبارك دلدار تویی ، عشق تویی حضرت احمد(ص) پایان رسل ، ختم کلامی تو محمد(ص) ویران ز قدم های تو شد جهل و خرافه مدیون تو شد هر که کندبهر خدا حمد نورت ز ازل تا به ابد هست به عالم ای خسرو خوبان که به عالم شده سرمد مبهوت کمالت شده اند جمله خلایق وقتی که خدا خود ز در وصف تو آمد در روز جزا چشم امیدم به تو باشد زیراکه تویی بر همه ی خلق سرآمد 🌴🌸🌴 هفته ى وحدت مبارك 🍀 🍃🌸 🍀🍃 🍃🌸🍃 🍀🍃🌸🌴🍃🍀 🔴🌴🍀🍃🌸🌴🍃🌸🍃🍀🍃
یکی ازعوامل لو رفتن و به دام افتادن دزدها ومجرم ها، نگرانی و وحشت آنها است قطعا خود حسن روحانی که سردسته همه اختلاسگران ومفسدان اقتصادی است ، بدجوری از به دام افتادن خودش نگران شده ،لذابا جهالت ها و خباثت ها و وحشت هایش زمینه محاکمه خودش را فراهم خواهد کرد، چون مجرم است. سید حسین
نیروهای جهادی، سپاه وبسیج درتلاش برای کمک به محرومان و زلزله زدگان هستند، حسن روحانی وظیفه اصلی اش را رها کرده، فکر تمجید از فتنه گران غرق شده و ممنوع التصویر، و فتنه افکنی در کشور است سید حسین
40.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدف روحانی فقط بر اندازیه منتهی با خیانت هاشمی حسن خمینی سران فتنه، اصولاگرایان منحرف شده، مانند باند لاریحانی، تسامح و سکوت بخشی از حوزه های علمیه، ومراجع تقلید، باعت جهل و لجاحت مردم شد و باعث نفوذ حسن روحانی خائن ومنافق و آمریکا پرست در مدیریت کشور شد چون به وصیت امام که فرمود نگذارید نا اهلان و نامحرمان، بر مقدرات کشور حاکم شوند یقینا حسن روحانی، نامحرم و نا اهل بوده وهست سید حسین
دفاع حسن روحانی از هاشمی ننگ است برای هاشمی، اگر حامیانش بفهمند! مگه شهید باهنر اهل کرمان نیست؟ چرا روحانی حرفی از شهید باهنر نمیزنه؟ مگرنخست وزیرنبود؟ مگه شهید صدوقی نماینده امام دریزد وشخصیت بی نظیر انقلاب نبود؟ چرا روحانی از خاتمی فتنه گر تعریف می کند؟ وقتی عمرو عاص، از معاویه، تعریف کند نباید به روحانی سخت گرفت منافقها با حرف وعمل, درون کفرآلود خود را نشان می دهند. سید حسین
قابل توجه مدیران و آدمین های گروهها یکی از پروژه های منافقین ،فتنه گرها و اصلاح طلبان و مجموعه ضد انقلاب،طرح تعدد زوجات درگروهها است. بخاطر شکست توطئه این مفسدان و حیله گران منحرف، مدیران محترم تحت هرشرایطی از بحث تعدد زوجات درگروههاجلوگیری کنید. وهر مطلبی تحت عنوان فوق را ،چه موافق و چه مخالف بطور مطلق پاک کنید. تا دشمنان نظام دراین فتنه هم ناکام بمانند. سیدحسین
مراجع محترم علمای معزز، سکوت خود را بشکنید و این رییس جمهور هنجارشکن که هدفی جز جنگ داخلی و بر اندازی ندارد وصد درصددرجهت منافع امریکا انگلیس واسراییل درحال تلاش است را سرجای خود بنشانید، 1⃣ در مورد دروغ بستن، حسن روحانی به رسول خدا ص، 2⃣هتاکی علیه قانون اساسی، 3⃣تهمت به قوه قضائیه 4⃣ دفاع از مفسدان اقتصادی، 5⃣دفاع از فتنه گران محمد خاتمی وطن فروش و فتنه گر، 6⃣ عدم انجام وظیفه وحاشیه سازی و دروغگویی که موجب سوء استفاده دشمنان انقلاب شده است، سید حسین
جناب حاج اقا علی اکبری امام جمعه موقت تهران ومسئول ستاد نمازهای جمعه، محافظه کاری و مهربانی به فتنه گران را متوقف کنید به ائمه جمعه بگویید کنار یک فردی که به رسول خدا ص تهمت میزند و علیه شورای نگهبان دعوت به شورش می کند ننشینند و مردم را به امامان جمعه بد بین نکنند امام جمعه باید در صف مقدم افشاگری علیه رییس جمهور ی که مامور نابود کردن اقتصاد وفرهنگ ودین مردم است باشد، نه اینکه به پیشوازیک منافق برود سیدحسین