eitaa logo
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
1.3هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
10.9هزار ویدیو
107 فایل
💚شکر خدا را که در پناه حسینیم ❤️ 💚عالم از این خوبتر پناه ندارد کپی متنهاباذکرصلوات حلال‌و گوارای قلبهای پاک عاشقان سیدالشهدا جانم❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
🏴 @yarooghaye🏴
😭👇🏻 خدا خافظ ای ی سر زینب 😭 خداحافظ ای زینب به خون غلطان در برابر زینب خداحافظ ای قرار و شکیبم خداحافظ ای حسین غریبم 😭 . . . نگاه کردن اشک تو خواهرم سخت است صبور باش که این حرف آخرم سخت است😭 دگر زمان جدایی شده، کن سفر بدون تو ای یار و یاورم سخت است😭😭 . برو برای اسارت دگر مهیّا شو که شام و کوفه برای تو خواهرم سخت است😭 . نه قاسمی، نه علی اکبری، نه عباسی غریب ماندن زنهای این حرم سخت است😭 . تویی و جان رقیّه، که بعد من سیلی برای دخترک ناز پرورم سخت است😭 . بگو رباب حلالم کند که می دانم به نیزه، دیدن لبخند اصغرم سخت است😭😭 . به زیر ام بوسه می زنی، امّا بدان، بریدن این سر ز پیکرم سخت است😭😭 . خدا به داد دلت می رسد، که در بر شمر به قتلگاه، تماشای مادرم سخت است😭😭😭 . شاعر: علی صالحی . . صدقه برای امام زمان (عج) فراموش نشود . . . 🏴 @yarooghaye 🏴
❣ وقتی که از مراسم با شهید برگشتم ساعت یازده صبح بود که با همان چادر سیاه خسته برد.... در خواب «حسین» را با همان لباس‌های در ضریح حضرت بی‌بی (سلام الله) دیدم.... دستمال سفید در دستش بود و با لبخند گفت اجازه می‌دهی را تمیز کنم.... من هم با چادر سیاه که به سر داشتم و با چشمان روبه‌روی او ایستاده بودم.... سرم را به علامت تکان دادم.... در صورتی که من تا حالا نه رفته بودم که ببینم ضریح بی‌بی زینب (سلام الله) به چه صورت است و نه عکسی از آنجا دیده بودم. وقتی که عکس ضریح را به من نشان دادند دیدم همان چیزی است که در خواب دیدم😭 ✍راوی همسر شهید 🕊 🌷 @yarooghaye
4_5945284990311858727.mp3
7.66M
✧✦•﷽‌ ✧✦• نمیشہ باورم ڪه وقتِ رفتنہ.. 💔 ڪجا میخوای بری چرا منو نمیبری ...😭 😭🏴 🏴👇👇👇👇🏴 http://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
همه چیز دقیق و حساب شده تنظیم شد موشک بارانِ عین الأسد در همان ساعت ترور سردار! و بعد تدفین جسم پاره پاره ای که حتی آخرین عملیات را هم خودش فرماندهی کرد... و بعد جسمش به زیر خاک ها و روحش به آسمان ها رفت... eitaa.com/yarooghaye
کیفیت وداع حضرت امام حسین علیه السلام از مدینه حسين بن على عليه السلام آماده شد و تصميم گرفت از مدينه خارج شود. شبانه نزد قبر مادرش رفت ، آنجا نماز خواند و وداع كرد. سپس نزد قبر برادرش امام حسن رفت و همان گونه عمل كرد. سپس به خانه اش ‍ برگشت . حضرت امام حسين عليه السلام در كنار قبر پيامبر  1-  ابن اعثم گويد: شبى حضرت امام حسين علیه السلام از خانه اش بيرون شد و كنار قبر جدش آمد و گفت : سلام بر تو اى رسول خدا! من حسين بن فاطمه ام ؛ فرزند تو و پسر فرزند تو و نواده تو و آن وزنه اى كه در امت خويش بر جاى گذاشتى . اى پيامبر خدا! بر آنان گواه باش كه مرا يارى نكردند و تباهم ساختند و حرمت مرا نگه نداشتند. اين شكايت من به محضر توست تا روزى كه ديدارت كنم . درود خدا بر تو باد! آنگاه به نماز ايستاد و پيوسته در ركوع و سجود بود.  2 - طبرى گويد: ابو مخنف با سند خويش از ابو سعيد مقبر نقل كرده است : به حسين نگريستم كه وارد مسجد مدينه مى شد و پياده بود و به دو نفر تكيه داده بود، گاهى به اين و گاهى به آن و اين شعر يزيد بن مفرغ را مى خواند: سپيده دمان ، ستوران را نرمانم و مرا يزيد نخوانند، آن روز كه از روى ترس ، دست در دست ستم بگذارم ، در حالى كه مرگها در كمين منند تا تنها بمانم . گويد: پيش خود گفتم : به خدا قسم تمثل جستن او به اين دو بيت ، بى هدف نيست . دو روز نگذشت كه خبر رسيد به مكه رفته است . (131) بار دوم ، كنار قبر پيامبر 3 - ابن عثم نوشته است : سحرگاه امام حسين به خانه اش برگشت . شب دوم باز هم به زيارت قبر پيامبر رفت . دو ركعت نماز خواند. پس از نماز چنين مى گفت : خداوندا! اين قبر پيامبرت محمد است . من هم پسر دختر محمدم . كارى پيش آمده است كه مى دانى . خدايا! من معروف را دوست دارم و از منكر بيزارم . اى خداى با جلالت و احترام ! به حق اين قبر و صاحبش از تو مى خواهم آنچه رضاى تو در آن است برايم برگزينى . سپس تا صبح گريست . صبحدم سر بر قبر نهاد و لحظه اى خواب چشمانش ‍ را ربود. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را ديد كه همراه دسته هايى از فرشتگان در چپ و راست و جلو و پشت سرش مى آيد تا آنكه حسين را به سينه چسباند و ميان دو چشمش را بوسيد و فرمود: پسرم حسين ! گويا بزودى مى بينمت كه در سرزمين كربلا همراه جمعى از امت من ، تشنه لب كشته خواهى شد و قاتلان در عين حال اميد شفاعت دارند. آن را چه مى شود!؟ خدا در قيامت شفاعت مرا به آنان نرساند. آنان نزد خدا بهره اى ندارند. عزيزم حسين ! پدر و مادر و برادرت پيش من آمدند و اكنون مشتاق تواند. تو را در بهشت ، درجاتى است كه جز با شهادت به آنها نمى رسى . حسين در خواب به جدش مى نگريست و سخن او را مى شنيد و مى گفت : يا جدا! مرا نيازى به بازگشت به دنيا نيست ، مرا هم بگير و با خودت به خانه ات ببر. پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمود: اى حسين ! تو بايد به دنيا برگردى تا شهادت روزى ات شود و به پاداش عظيم آن برسى . تو، پدرت ، برادرت ، عمويت و عموى پدرت روز قيامت با هم برانگيخته مى شويد تا وارد بهشت شويد. گويد: حسين از خواب بيدار شد. ناراحت و نگران بود. خوابش را به خانواده اش و فرزندان عبدالمطلب گفت . آن روز در شرق و غرب ، خاندانى اندوهگينتر و گريانتر از خاندان پيامبر نبود. حسين بن على عليه السلام آماده شد و تصميم گرفت از مدينه خارج شود. شبانه نزد قبر مادرش رفت ، آنجا نماز خواند و وداع كرد. سپس نزد قبر برادرش امام حسن رفت و همان گونه عمل كرد. سپس به خانه اش ‍ برگشت .   📕 منبع مقتل امام حسین علیه السلام ✍ جواد محدثی ❤️@shirintarinzekr ❤️
🏴 عاشقان کربلا ، چند تا وداع داشت پسر فاطمه (س) ، یک وداع در مدینه بود ، قبل از حرکت آمد مقابل قبر جدش پیغمبر ایستاد عرضه داشت یا رسول الله ، من حسین پسر دخترت فاطمه ام ، سر روی قبر پیغمبر نهاد گریه کرد ، لحظه ای به خواب رفت ، در عالم خواب رسول خدارا دید ، حسین را در آغوش گرفت میان چشمان حسین را بوسید فرمود : حسینم می بینم بزودی آغشته به خون ، تشنه لب در کربلا شهید خواهی شد فرمود : ” یا حسین ، اُخرُج فَاِنَّ الله تعالی شاءَ اَن یَراک قَتیلاً “ 🏴 شبانه با قبر مادر وداع کرد ، با قبر برادرش امام مجتبی وداع کرد ، آماده حرکت شد ، برادرش محمد حنیفه جلو آمد ، حسین جان حالا که می روی برو ولی چرا این زن و بچه ها را همراه می بری ؟ زینب را کجا می بری ؟ جریان خواب را برای محمد حنیفه تعریف کرد ، بعد ابی عبدالله فرمود :” قَد شاء الله تعالی اَن یَراهُنَّ سَبایا۱″ خدا خواسته که آنان را اسیر ببینند . فرهنگ عاشورا ، ص ۱۶۵ – قصه کربلا ، ص ۶۹ ، نقل از بحار ، ج ۱ ، ص ۱۸۴ . منبع کتاب گلچین احمدی ❤️@shirintarinzekr ❤️