#روز_سوم_محرم
اصلا رقیه نه. به خدا دختر خودت
یک شب میان کوچه بخوابد چه می کنی؟
😭😭
در بین ازدحام و شلوغی بترسد و
یک تن به او کمک نرساند چه می کنی؟
😭😭
اصلا خیال کن کسی دختر تو را
در بین جمعیت بکشاند چه می کنی؟
😭😭
اصلا خدا نکرده کسی روی صورتش
سیلی محکمی بنشاند چه می کنی؟
😭😭
یا فرض کن که دختر تو جای بازی اش
هرشب دعای مرگ بخواند چه می کنی؟؟
😭😭
اصلا کسی بیاید و با تازیانه اش
خاک از لباس او بتکاند، چه میکنی؟
😭😭😭😭😭😭😭😭
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
روضه رو دانلود کنیدو مطالب به همراه روضه بخونید
دیشب مثل هرسال ماه محرم شب سنگینی بود😭😭😭😭
امروزم روز نازدانه ی اربابه
از دست ندید امروز و
متوسل بشید به دستان کبود سه ساله ی ارباب😭😭😭😭😭
چند وقت است صدايم نزدی
دختر من؟
چند وقت است نگفتم به تو جانم بابا؟
😭😭😭😭😭😭
با دست های کوچکش سر را بلند کرد و
به سینه چسبانید. گفت:
بابا! دلم برایت تنگ شده. 😭
بابا! چرا ابروهایت خون آلود است؟😭
بابا! محاسن تو چرا اینقدر آشفته است؟😭
سر بابا را گذاشت زمین،
خم شد لب ها را گذاشت رو لب های بابا.😭😭😭
دیدند سر از بغل جدا شد افتاد،
بچه هم افتاد😭
گفتند خواب رفت بچه،
سر را می بریم بعد که بیدار شد
می گوییم خواب دیدی.
بچه های کوچک خواب و بیداری را
قاطی می کنند.
وقتی که رقیه ساکت شد و
سر به یک طرف افتاد و
دختر به یک طرف؛
بی بی یک قدری خوشحال شد.
همین که زینب (س) آمد بچه را بغل کند،
دیدند صدای ناله بی بی بلند شد😭
ام کلثوم گفت: خواهر چه شده؟
گفت: عزیزم! رقیه جان داد.😭😭 😭 😭
هدایت شده از رقیه بانو💛
🕊 همهی سهسالگیِ دخترانه،
همهی آن لطافت غریب،
توی رنجِ آن سفرِ درد،
ذره ذره تمام شد.
عمّه توی کوفه راست گفته بود.
قلبِ کوچکش آب شد عاقبت؛
توی شام...
#مریم_روستا
🖤 @shirintarinzekr 🖤
هدایت شده از رقیه بانو💛
در اوج دلتنگی های دل سه ساله اش، لب های چوب خورده پدرش را بوسید و جان داد و رفت ...😭 😭 😭 😭
#رقیه_جانم
🖤 @shirintarinzekr 🖤