eitaa logo
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
1.3هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
10.9هزار ویدیو
107 فایل
💚شکر خدا را که در پناه حسینیم ❤️ 💚عالم از این خوبتر پناه ندارد کپی متنهاباذکرصلوات حلال‌و گوارای قلبهای پاک عاشقان سیدالشهدا جانم❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چند وقت است صدايم نزدی دختر من؟ چند وقت است نگفتم به تو‌ جانم بابا؟ 😭😭😭😭😭😭
با دست های کوچکش سر را بلند کرد و به سینه چسبانید. گفت: بابا! دلم برایت تنگ شده. 😭 بابا! چرا ابروهایت خون آلود است؟😭 بابا! محاسن تو چرا اینقدر آشفته است؟😭 سر بابا را گذاشت زمین، خم شد لب ها را گذاشت رو لب های بابا.😭😭😭 دیدند سر از بغل جدا شد افتاد، بچه هم افتاد😭 گفتند خواب رفت بچه، سر را می بریم بعد که بیدار شد می گوییم خواب دیدی. بچه های کوچک خواب و بیداری را قاطی می کنند. وقتی که رقیه ساکت شد و سر به یک طرف افتاد و دختر به یک طرف؛ بی بی یک قدری خوشحال شد. همین که زینب (س) آمد بچه را بغل کند، دیدند صدای ناله بی بی بلند شد😭 ام کلثوم گفت: خواهر چه شده؟ گفت: عزیزم! رقیه جان داد.😭😭 😭 😭
هدایت شده از رقیه بانو💛
🕊 همه‌ی سه‌سالگی‌ِ دخترانه، همه‌‌ی آن لطافت غریب، توی رنجِ آن سفرِ درد، ذره ذره تمام شد. عمّه توی کوفه راست گفته بود. قلبِ کوچکش آب شد عاقبت؛ توی شام... 🖤 @shirintarinzekr 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از رقیه بانو💛
در اوج دلتنگی های دل سه ساله اش، لب های چوب خورده پدرش را بوسید و جان داد و رفت ...😭 😭 😭 😭 🖤 @shirintarinzekr 🖤
هدایت شده از رقیه بانو💛
1_440704126.mp3
5.03M
🖤السلام علیک یا عزیزة الحسین روضه جانسوزحضرت رقیه (سلام الله علیها) حاج آقا میرزامحمدی 🖤 @shirintarinzekr 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا رقیہ بنت الحُسَــین....💔 صبح و غروب و شام که فرقے نمےکند ما را خلاصه غالب اوقات مے زنند... یک در میان به روی من و عمه مےخورد سنگی که سمت خیمه ی سادات مے زنند...😭 😭 😭 😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از رقیه بانو💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مگه نمیدونین دخترا بابایی ان...؟!😔 شب نمیخوابن‌ منتظره لالایی ان؟!😭😭💔 💔 🖤 @shirintarinzekr 🖤
هدایت شده از رقیه بانو💛
راوی میگه : دیدم یه دختری داره رو این خارای صحرا میدَوِه ! با اسب سمتش رفتم بگم بیا نترس دیدم این دختر تا صدای پایِ اسب رو شنید تند تر دوید ... رسیدم بهش ، دیدم این دو تا دستای کوچولوشو گذاشت رو گوشاش ....! گفت مسلمونی ؟! تاحالا قرآن خوندی؟! فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ ... نزنیــا نزنـی آقا.. من بابا ندارم 😭 😭 😭 😭 😭