🏴 #استادصمدی_آملی 🏴#زینب_عالمة_المنایا مثل حضرت زینب سلام الله علیه در پنج سالگی خواب دیده است، که طوفانی آمد، ایشان به یک درختی پناه برد ، طوفان درخت را از جا کَند، سپس یک شاخه ای از این درخت آشکار شد، ایشان به اون شاخه پناه برد ، اون شاخه را هم طوفان شکست، به شاخه ی دیگر پناه برد، باز اون را هم شکست. به دو شاخه ی دیگر هم پناه برد، آنها را هم شکست، او را برداشت دارد با خودش می برد. بعد وقتی بیدار شد به محضر مادر گرانقدرش که استاد منزل اوست، حضرت زینب یک استاد داخلی منزلی بنام مادر جان فاطمه دارد، که به او قرآن تعلیم می دهد، علم البلایا و علم المنایا به او تعلیم می دهد. و از امیرالمؤمنین تعلیم می گرفت، و این دو می دانند که چه شاگردی تربیت کردند، این شاگرد، آن چنان بلند مرتبه است که همه ی افراد اجتماع به این راحتی لیاقت دیدن جمال دلارای این شاگرد عزیزشان را ندارند. و لذا خواب را به مادرش عرضه کرد، فرمود: برو پیش جد بزرگوارت از پدر عزیزم بپرس تا به تو جواب بدهد. رفت پیش پیغمبر، آقاجان فرمود: من هم منتظرم تا جبرئیل از حق متعال تعبیر خوابت را بیاورد. که تعبیر خواب آورد. آن هم در سن پنج سالگی، یک دختر خانمی خواب می بیند، بعد جناب جبرئیل بر پیغمبر نازل بشود ،خواب را برای پیغمبر مطرح بکند ، پیغمبر هم ظرفیت زینب را می بیند، وگرنه به یک بچه ی پنج ساله ، انسان چه جور بگوید که من از دست تو گرفته می شوم؟ آن درخت من هستم. آن دوتا شاخه ی بعدی مادر و پدر توست. آن دوتا شاخه ی نهایی هم دوتا برادران تو اند. آدم به یک بچه ی پنج ساله خواب او را اینجوری تعبیر می کند؟ این معلوم است، ظرفیت زینب ، یک ظرفیت تلقّی علم المنایا و البلایا است. یه همچنین جربزه ای را دارد، یک همچنین قدرت نفسی را دارد که می تواند این را حملش کند. می تواند کربلا را حمل کند. صحنه های کربلا را حمل کند. علم البلایا و منایا به نحو اَتَمّ، در دست حضرت زینب سلام الله علیها و اصلش در نزد امام حسین علیه الصلوة و السلام بود و امیرالمؤمنین و اهلبیت، به بعضی از اصحابشان هم داده بودند. 👈 [[ برگرفته از جلسه سخنرانی روز سوم ماه محرم سال جاری ] 🏴 @shirintarinzekr 🏴

#استادصمدی_آملی #زینب_عالمه_المنایا 🏴 @shirintarinzekr 🏴

حالا تمام دغدغه ام این شده حسین، این #اربعین کرب و بلا میبری مرا !؟ ... 🔺با نوای: دکترحاج میثم مطیعی 🏴 @shirintarinzekr 🏴

▪️ از آن زمان که شنیدم #امام_حسین چطور خودش را تا نزدیک پیکر عباسش کشانده و چطور کمرشکسته، برگشته، فهمیدم شما به سیصد و سیزده نفر نیاز ندارید؛ شما یک عباس می‌خواهید که دلتان نه به قوّت بازویش، که به استحکام دلش گرم باشد. ▫️ یک عباس که بدانید اگر تمام دنیا مقابلتان باشد، عباستان پشت سر است. یک عباس که افتخار کند به برادریش، به یاریش، به جان نثاریش. که وقتی ببینیدش بگویید طوبی لک! ▫️ عباسی که با وجودش، به سیصد و اندی نفر که هیچ، به سیصد و اندی هزار نفر هم بی‌نیاز باشید. که وقتی به صورتش، به قد و قامتش، به دستِ ادبِ روی سینه‌اش می‌نگرید؛ لبخند بزنید حتی در میان معرکه‌ی مصیبت و اندوه. 🔹شما کسی را خواهانید که همچون عباس، علمدارتان باشد. سر و دست و چشم و جان بدهد اما علمتان را زمین نگذارد. قدم از قدم شما جلوتر نگذارد، حتی آب را هم پیش از شما ننوشد. کفیل غم نگاهتان و شادی دلتان باشد. از ابتدا باشد و تا انتهای دنیا هم دست از دامنتان ندارد. ساقیِ جان‌ و دلِ تشنه و منتظرتان شود. 🔹 شما منتظر عباس‌ها هستید و ما در تقلای عباس شدن... 🏴 @shirintarinzekr 🏴

✔️ دنیا دنیا اگه قمر بباره قمر خیمه ها همتا نداره... 🏴 @shirintarinzekr 🏴

♨️زیارت امام با پای پیاده از روی محبت 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع 🏴 @shirintarinzekr 🏴

#اربابم_حسین_ع اَشک هایم، بُغض هایم، دردهایم را ببین دوست دارم زائرت باشم حسیـن جـان اَربعین... ارباب جانم بطلب😭 🏴 @shirintarinzekr 🏴

#ارسالی_اعضاء_کانال 🙏👆