eitaa logo
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
1.3هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
10.9هزار ویدیو
107 فایل
💚شکر خدا را که در پناه حسینیم ❤️ 💚عالم از این خوبتر پناه ندارد کپی متنهاباذکرصلوات حلال‌و گوارای قلبهای پاک عاشقان سیدالشهدا جانم❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلتنگے مـا بهـرِ حـــــرم هر شب جمعه یڪ رسمِ قدیمےاست به ما ارث رسیده! 😭 eitaa.com/yarooghaye
میگفت: کسی دوست نداشته باشه بیاد کربلا مومن نیست ... علامت مومن اینه،هرچند وقت یکبار دلش تنگ میشه😭 برای بین‌الحرمین دلش تنگ میشه😭 میگه نمیدونم برای چی ولی دلم می‌خواد برم کربلا... 😭 @yarooghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 🔻وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَکُمْ و خدای شما فرمود که مرا(با خلوص دل)بخوانید تا دعای شمارا مستجاب کنم 📖سوره غافر آیه۶۰ eitaa.com/yarooghaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷زیارت (عج) در روز جمعه 🎤با نوای استاد حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. eitaa.com/yarooghaye
...❣ تو را ندیده ام حتی به لحظه ای اما دلم برایِ‌کسی‌که‌ندیدمش‌تنگ‌است... eitaa.com/yarooghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ▫️"خدایا! این دین توست که به خاطر گوشه نشینی ولی ات گریان شده! ❗️این قرآن توست که در فراق ولی ات گریه می کند! خدایا این چشمهای مومنین است که در فراق ولی ات اشک می ریزد! پس بر محمد و آل محمد درود فرست، و در فرج ولی ات تعجیل کن تا به دینت، قرآنت و مؤمنین رحم کرده باشی." این دعای جانسوز را روبروی ضریح امیرالمومنین علی علیه السلام شنید؛ پریشان و گریان، برگشت که صاحب دعا را بشناسد اما کسی را ندید؛ قلبش می گفت امام عصر (سلام الله علیه) بوده که برای فرجش اینگونه استغاثه می کرده. 📚 تنها رهِ رهایی،صفحه ۷۸ eitaa.com/yarooghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✅ مرد صابونی ✍در مغازه عطاریم نشسته بودم که دو نفر برای خریدن سِدر و کافور به دکان من وارد شدند. متوجه شدم اهل بصره و مردم عادی نیستند. با پرسش و اصرار متوجه شدم از ملازمان حضرت حجت هستند. با تضرع و زاری از آنها خواستم مرا به ملاقات حضرت ببرند. در نهایت پذیرفتند و به راه افتادیم. در راه باران گرفت. اتفاقا من در وقت خروج از بصره، صابونی پخته و آن را برای خشک شدن در آفتاب، بر پشت بام گذاشته بودم. وقتی باران را دیدم به یاد صابون ها افتادم و خاطرم پریشان شد. مقداری که رفتیم در دامنه ی بیابان به چادری رسیدیم. یکی از ملازمان گفت حضرت در آن چادر است و برای گرفتن اذن دخول برای من، به داخل رفت. 💥گفت و گوی آنها را شنیدم که حضرت فرمودند: او را به جای خود برگردانید و دست رد به سینه اش بگذارید، تقاضای او را اجابت نکنید و در شمار ملازمان ما ندانید، زیرا او مردی است صابونی. 📚 کتاب میر مهر، ص ٣٠٨ آل عمران، آیه ٩٢: "لَن تَنَالُوا البِرَّ حَتَّی تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ" ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ eitaa.com/yarooghaye