از امام صادق(ع) پرسیدند:
بهترین دیدنی در بهشت چیست؟
امام صادق(ع) فرمودند:
تماشا کردن حسینِ ما
لذت بخشترین دیدنیِ بهشت است..!
-مقتلالحسینابنعثمکوفی ج۱ ص۹۸-🌱•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تعطیر حرم سیدالشهداء؛ امروز
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
تعطیر حرم سیدالشهداء؛ امروز
" أنْ تَقُولَ نَفْسٌ
یا حَسْرَتي عَلي ما فَرَّطْتُ "
زمر؛۵۶
کاش بیشتر
دوستت داشتم
خیلی بیشتـر ...
...
صـــلــیاللهعــلــــیـــک
خدامیدونهدلتنــگیمآقا
خیلیوقتهنرفتیمکربلا
#امام_حسین
#شب_جمعه
🕊@shirintarinzekr 🕊
💌 روز و شب فکر من این است بیایم حَرمت دعوتم کن به فدای تو و لطف و کَرمت...
🕊@shirintarinzekr 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قیمت یا حسین گفتن
🕊@shirintarinzekr 🕊
🕊کانال شیرین ترازعسل ذکرحسین ع
Yade Karbala-banifatemeh-pelan3.mp3
11.47M
💙
یاد کربلا
🎤 بانوای:
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
#امام_حسین
🕊@shirintarinzekr 🕊
🕊کانال شیرین ترازعسل ذکرحسین ع
4_5920136522274702018.ogg
1.99M
اگر امشب #کربلا نیستید؛ با شنیدن این صوت زیبا کربلایی شوید... و آن را به هر مشتاق کربلا هدیه کنید
🎙کربلایی سید رضا نریمانی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🕊@shirintarinzekr 🕊
🍀کانال شیرین ترازعسل ذکرحسین ع
...
لطفی که کردهای تو به من مادرم نکرد
ای مـهربانتر از پـدر و مـادرم حسـیـن
#اربـاب_دلـم
🕊@shirintarinzekr 🕊
🍀کانال شیرین ترازعسل ذکرحسین ع
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
Story.•|
عزایتوخلاصهتمامدلتنگیهاست...
حسینجانم♡
-۴۰شبتامحرم"
🕊@shirintarinzekr 🕊
♥️
من بدی کردم قبول؛
اما به جٰان دخترت
میهمانم کن محرّم
بعد از آن تنبیه کن...😭🥀
- چهلروزتامحرم📆
#شبجمعسهوایتنکنممیمیرم 🌙
#حسینجانم♥️
#دلتنگمحرمتشدیمآقا🕯
🕊@shirintarinzekr 🕊
•••
از امشبے بھ بعد به عشـــق مُحرَّمَت
چلھ گرفتهام که گُنه کَم کُنم حُسین
#چهل_روز_تا_محرم
#چله_نوڪرے 🖤❣
🕊@shirintarinzekr 🕊
Shab01Moharram1398[06].mp3
5.51M
🎙 دکتر#حاج_میثم_مطیعی
▪️علیناباالعزاعلینا بالبکا
▪️علینابالحسینعلینابکربلا
▪️۴۰روزتافصلعاشقی🍃
🕊@shirintarinzekr 🕊
در راه رسیدن به تو هرکس که بمیرد
از منظر هر مرجع تقلید شهید است!
🕊@shirintarinzekr 🕊
🍀کانال شیرین ترازعسل ذکرحسین ع
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
در راه رسیدن به تو هرکس که بمیرد از منظر هر مرجع تقلید شهید است! 🕊@shirintarinzekr 🕊 🍀کانال شیر
رحمت الله واسعه نظری
من حرم لازمم تو باخبری😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و شاید نشانهی حیات انسانها قلبیست که با شنیدن نامش به شدت شروع به تپیدن میکند #حسین
#بهتوازدورسلام❤️
🕊@shirintarinzekr 🕊
🍀کانال شیرین ترازعسل ذکرحسین ع
بزرگواری تعریف میکرد👇
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و. نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره
اگر لذت بردید نشرش دهید
🕊@shirintarinzekr 🕊
لطفا حسینی واقعی باشیم
🕊کانال شیرین ترازعسل ذکرحسین ع