خب با گروه میلیارد ها یه سهم رو امید به خدا استارت زدیم که از منفی اومد مثبت ۵.۱
وآفر عزیز ما بازگشايي شد با ۵۵ میلیون صف خرید چه میکنه این سهام وی ای پی ما این سهم هر وقت فرصت ورود داد رحم نکنید
پترول مثبت ۳ درصد چقدر روی این سهم اصرار کردم زیر ۲۰۰ تومن .اگر سرچ بزنید فکر کنم ۲۰۰ تا پست بالا بیاد
طلایه داران بورس ایران
وآفر عزیز ما بازگشايي شد با ۵۵ میلیون صف خرید چه میکنه این سهام وی ای پی ما این سهم هر وقت فرصت و
بیشرف حجم مبنای این سهم شده ۶ میلیون یعنی دو درصد کل سهم آخه این چه قانونیه که هر سهمی دو زار میخواد به سهامداراش سود بده به هر نحوی شده جلوی رشد سهم رو بگیری ولس اگر خواست ضرر بزنه تازه کمکش هم میکنید
بابا جمع کنید این بساط رو .وقتی قانون هست دیگه باید قانون به صورت کامل اجرا بشه و سلیقه بساطش جمع کنه
#علیرضا نوده
طلایه داران بورس ایران
هم وزن محدوده ۱۳۷۵۱ ریال هست عالیه اگر قصد خرید داشته باشه
هم وزن منفی دیروز رفت بالای ۱۴۰۰ و مثبت
این حقوقی شتران از دیروز نشسته پشت دستگاه و ظاهرا انگشتش روی دکمه عرضه چسبیده .دیروز ۶۰۰ میلیون عرضه کرده امروز تا اینجا حدود ۱۱۰ میلیون سهم. یکی نیست اینو از برق بکشه
طلایه داران بورس ایران
یه سهم میانمدتی دلاری هم معرفی کنیم برای دوستان عمومی .پتروشیمی بوعلی حول و حوش 25000 ریال
بوعلی و تا اینجا سود ۱۰۰ درصدی در عرض ۴ ماه
🔘داستان کوتاه
مرد تاجری در شهر کوفه ورشکست شد و مقدار زیادی بدهکار گردید، به طوری که از ترس طلبکاران در خانه اش پنهان شد، و از خانه بیرون نیامد، تا اینکه شبی از ماندن در خانه دلتنگ گردید.
بنابر این نیمه شب از خانه خارج شد و برای مناجات به مسجد رفت، و مشغول نماز و راز و نیاز به درگاه خداوند بی نیاز شد و در «دعاهایش از ارحم الّراحمین خواست که فرجی بفرستد و قرض هایش را ادا فرماید، و صدای ضجه و یا الرحمن الراحمین اش تمام فضای مسجد را پُر کرده بود».
در همان زمان بازرگان ثروتمندی در خانه اش خوابیده بود، در خواب به او گفتند: «اکنون مردی، خدای ارحم الراحمین را می خواند و از خدای مهربان و بخشنده ادای دین خود را می طلبد، برخیز و قرض او را ادا کن.»
بازرگان ثروتمند از خواب بیدار شد، وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و دوباره خوابید، باز در خواب همان ندا را شنید، تا اینکه در مرتبه سوّم برخاست و هزار دینار با خود برداشت و سوار شتر شد، آنگاه مهار شتر را رها کرد و گفت: آن کسی که در خواب به من امر کرد که از خانه خارج شوم، خودش مرا به مرد محتاج خواهد رسانید.
شتر کوچه های شهر را یکی پس از دیگری پیمود و در برابر مسجدی توقّف کرد، تاجر پیاده شد و به طرف مسجد رفت، ناگهان متوجّه شد از درون مسجد صدای گریه و زاری می آید و کسی صدا می زند یا ارحم الرّاحمین... داخل مسجد شد، پیش تاجر ورشکسته رفت و گفت: ای بنده خدا، سر بردار، زیرا خدای ارحم الراحمین دعایت را مستجاب کرد.
آنگاه هزار دینار پول را به او داد و گفت: «با این قرض هایت را بپرداز و مخارج زن و بچه هایت را تأمین کن و هر وقت این پول تمام شد و باز محتاج شدی، اسم من فلان، و محلّ کارم فلان جا است و خانه ام در فلان محلّه می باشد، به من مراجعه کن؛ تا دوباره به تو پول بدهم.»
تاجر ورشکسته گفت: «این پول را از تو می پذیرم، زیرا می دانم عطا و بخشش خدای ارحم الراحمین است، ولی اگر دوباره محتاج شدم پیش تو نمی آیم». بازرگان گفت: «چرا؟ پس به چه کسی مراجعه می کنی؟»
تاجر ورشکسته گفت: «به همان کسی که امشب به او عَرْضِ حاجت کردم و او تو را فرستاد تا کارم را درست کنی. بازهم اگر محتاج شوم، از او که مهربانترینِ مهربانان و بخشنده ترینِ بخشنده ها است، ارحم الرّاحمین است کمک و یاری و مساعدت می خواهم که هیچ وقت بنده هایش را از یاد نمی برد.
اگر محتاج شوم باز هم به خدایم که به من نزدیک تر است و دعایم را مستجاب می کند روی می آورم و از او می خواهم، و او هم وسائلی مانند شما را برایم می فرستد و کارم را اصلاح می کند».
📗 #قلب_سلیم، ج 1
✍ شهید آیت الله دستغیب
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
✅ @shirmard80