#سبک_زندگی_شهدا
یک روز بدون مقدمه پرسید :
صدقی ! ، می خواهی عاقبت بخیر بشی !؟
فوری جواب دادم ، معلومه حاجی ! ، چرا نخوام !؟
انگار که بخواد یه گنجی را دو دستی بزاره توی بغلم با اشتیاق گفت :
زیارت عاشورا بخون ، من از زیارت عاشورا خیلی چیزا گرفتم !
اگر می تونی هر روز بخون ، نتونستی هفته ای یک بار رو بخون.....
🥀به مناسبت اینکه جاش خیلی خالیه این روزها🥺
#سردار_دلها
#سوریه
@shogh_prvz
گلولههای دشمن پشت سر هم میریخت روی سرمان. مانده بودیم چهکار کنیم.
جابری گفت: «متوسل بشین به حضرت فاطمه تا بارون بیاد».
دست برداشتیم به دعا و حضرت زهرا (س) را واسطه کردیم.
یک ربع نگذشته بود که باران بارید و آتش دشمن آرام شد.
اللهیار داشت از خوشحالی گریه میکرد. گفت:
🌱«یادتون باشه از حضرت فاطمه دست برندارین. هر وقت گرفتار شدین امام زمان را قسم بدین به جان مادرش، حتماً جواب میگیرید».🌱
#شهیداللهیار_جابری
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
همسرش میگفت: اسم من را در گوشی اش «پرتو فاطمه» ذخیره کرده بود.
وقتی پرسیدم چرا؟
گفت : آخر ما شیعیان، شعاعی از نور حضرت زهرا (س) هستیم.
#شهیدموسی_جمشیدیان
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
هیچ وقت ازکارش درخانه حرفی نمی زد. یک مرتبه اصرارکردم که درجه ات چی هست....
نمیگفت.
خیلی اصرار کردم تا گفت:
این درجه ها به درد من نمیخورد.
به درد شما که دیگه اصلا نمی خورد....
✍️همسرشهید
#شهیدموسی_جمشیدیان
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
🌱وقتی کسی می گفت: فلان کار ثواب داره انجام بده.
🌹درجواب با متانت خاصی می گفت:
خوبه که کارها رونه فقط به خاطر ثوابش،به خاطر خدا و برای رضای خدا انجام بدیم
#شهیدموسی_جمشیدیان
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
دخترمان را خیلی دوست داشت.
بغلش می کرد،
بو می کرد
و مدام می گفت که تو فاطمه من هستی.
با اینکه خیلی صبور بود ولی با ناراحتی و مریضی فاطمه زینب بعضی وقت ها گریه میکرد.
اگر حشره ای پای بچه را میگزید جای آن را میبوسید و میگفت: بابا ببخشید اینها نمی فهمند که تو فاطمه ی من هستی.
#شهیدموسی_جمشیدیان
#سبک_زندگی_شهدا
#مناسبتی
@shogh_prvz
✍️مادر شهید:
❗محمد همیشه نمازهایش را میگذاشت اخر وقت.
‼️تنها وقتی که باعث میشد نمازش را اول وقت بخواند،ماه رمضان و محرم بود که با پدرش به مسجد میرفت.
🔸پدرش خیلی ناراحتِ این موضوع بود.
گفتم بگذار خودش راهش را پیدا کند
نزدیک عید بود که:
☘️ با مدرسه به اردوی راهیان نور رفت اما وقتی برگشت مثل زیر و روی قالی فرق کرده بود.
🌿دیگر ندیدم نمازش برای لحظه ای به تاخیر بیفتد نمیدانم در آن سفر شهدا با او چه کردند....🥀
#شهیدمحمدبلباسی
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
محمدمیگفت :ماهی ۱۳ هزار تومن از دولت حقوق سربازی میگیرم سه هزار تومن رو برای خودم نگه میدارم با ده هزارتومن باقی مونده کتابای علامه رو از کتاب فروشی قسطی میخرم
✍️همسرشهید
#شهیدمحمدبلباسی
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
آنقدر دوستش داشتم که هر چه میگفت برایم حجت بود.
چشمانم را بستم و همین هارا در حرم امام حسین«ع» تکرار کردم.
✍️همسر شهید
#شهیدمحمدبلباسی
#سبک_زندگی_شهدا
#تلنگر
@shogh_prvz
شوق پرواز
🌿به محمد گفتم: بریم دوتا کفن بخریم بیاریم تو حرم طواف بدیم؟ 🌹گفت:دوتا کفن بیاریم پیش یه بی کفن؟! #
🍀به بچه ها کنار محمد خیلی خوش میگذشت.
🌿تا وقتی که بود برای بچه ها کم نمی گذاشت.
💛دخترم را فاطمه طلا صدا می کرد.
#شهیدمحمدبلباسی
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
خیلی ها درباره شیک پوشی و تمیزی محمد حرف زده اند.
🔴بالاخره ماهم زن و شوهر بودیم و گاهی سر موضوعاتی کل کل می کردیم یه وقت هایی میدیدم که حق با اوست و واقعا من مقصرم برای اینکه قضیه را ماست مالی کنم در اوج عصبانیتش می گفتم :
☘️میگم چقدر امروز لباست بهت میاد، رنگ صورتت باز شده، خوشتیپ شدیا!
✅همین یک جمله کافی بود که از دمای صد درجه جوش به نقطه ی صفر برسد و بگوید:
😊والا؟ راست میگی؟قشنگ شدم؟
آنقدر خوب پوشیدن برایش مهم بود که اصلا یادش میرفت داشتیم دعوا می کردیم
✍️همسرشهید بلباسی
#شهیدمحمدبلباسی
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
#اولین_و_آخرین_نماز_شهید
✍یه لات بود تو مشهد. داشت میرفت دعوا شهید چمران دیدش، دستشرو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه.👀
🍁به غیرتش برخورد و به همراه شهید چمران رفت جبهه. تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران.
🍁رضا شروع میکنه به فحش دادن به شهید چمران،😐 وقتی دید که شهید چمران به فحش هاش توجه نمیکنه. یه دفعه داد زد کچل با توأم!😳
🍁شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت😊: چیه؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.
🍁رضا که تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه: میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیده ای، چیزی!😞
شهید چمران: چرا؟ 🤔رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده. تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!☹️
🍁شهید چمران: اشتباه فکر میکنی! یکی اون بالاست، هرچی بهش بدی میکنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده. هی آبـرو بهم میده. گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم.
یکم مثل اون بشم.😉😊
🍁رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه میکرد.
اذان شد، رضا اولین نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود،😳 وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید...!🕊😔
#شهیدچمران
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
#سبک_زندگی_شهدا
دشمن دوست داشتنی
🔸اون زمان توی دانشکده فنی پر بود ازگروهک های سیاسی؛ مثل تودهای و جبههی ملی و مارکسیست و...
😐اصلا بچه مذهبیها یه جورایی غریب بودن.
✅ توی چنین اوضاعی، یه دانشجو، یه نظرسنجی از همهی بچههای سال اولی و سال بالایی انجام داد و ازشون پرسید:
«بهترین دوست شما کیست؟»⁉️
نتیجهی نظرسنجی خیلی عجیب بود؛
چون اکثراً نوشته بودن:
🌹 «مصطفی چمران»!🌹
🔸 با اینکه خیلیاشون از نظر فکری باهاش مخالف و حتی عده ای دشمنشم بودن.
یاد جمله معروف امیرالمومنین افتادم که
فرمودند:
مدارا، کلید درستی است و روش عاقلان
غرر الحکم، ص243
#شهیدچمران
#حدیث_شهدایی
@shogh_prvz
#سبک_زندگی_شهدا ❤️✨
🌱 همیشه همسرداریش خاص بود؛
وقتی میخواستیم با هم بیرون برویم، لباسهایش را می چید و از من میخواست تا انتخاب کنم؛
از طرف دیگر توجه خاصی به مادرش داشت.
هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید،
تعادل را رعایت میکرد؛
بہ خاطر دل همسرش دل مادرش را
نمی شکست؛
و یا به خاطر مادرش به همسرش بی احترامی نمی کرد...
بہ روایت همسر ...🌷
#شهیدمهدی_نوروزی
@shogh_prvz
#سبک_زندگی_شهدا
مُطمَئنشُدهبودکهجَوابممُثبَتاست✅
تیرِخَلاصرازَد
صِدایَشراپایینتَرآوردوگُفت:
دوتانامهنِوشتَمبَراتون💌
1️⃣یکیتویحَرمامامرِضا(ع)
2️⃣یکیهَمکِنارشُهدایبِهشتزَهرا🥀
بَرگههاراگُذاشتجلویرویم📃
کاغَذکوچَکیهَمگُذاشترویآنها
دُرشتنوشتهبود✏
ازهمانجاخواندَم
زَبانمقُفلشُد🧕
🔮تومَرجانی،تودَرجانی،تومُرواریدِغَلتانی
🔮اَگرقلبَمصَدفباشَدمیانِآنتوپنهانی
✍️به روایت از همسرشهید
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی
@shogh_prvz
هیچ موقع از خودم بی نهایت متنفر
نمی شدم الا وقتایی که دلت رو به درد
می آوردم...
منو ببخش بابا💜
#شهید_مهدی_صابری
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz