این #رمضان هم
دارد #تمام مےشود
امّا اے کاش آنچہ اندوختیم
#غفلت از دستمان نبَرد!
ڪاش #مهدی فاطمہ(عج)
#ضامنمان شود...
اصلا بس است بےصاحبی،
ڪاش #بیاید زودتر
ڪاش ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@Shoghe_vesal74 👈
⚠️از خیابان شهدا؛
آرام آرام در حال گذر بودم!
🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه ڪردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه ڪردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از ڪوچه گذشتم...
🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
🌷🍃به چهارمین ڪوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم!
#مطالعه ڪردی؟!
برای #بصیرت خودت چه ڪردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشڪ و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نڪردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
ڪم آوردم...
گذشتم...
🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار #ڪانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میڪرد!
#ایثارش را دیدم...
از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
🌷🍃هشتمین ڪوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوڪی هم ڪنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میڪردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میڪردند،برایشان...
⚠️اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم ڪه با #حالم چه ڪردم!
تمام شد...
#تمام
💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫
@shoghe_vesal74
🍃درمیان غوغای ناغافل زندگی،
هستند کسانیکه غفلت برایشان، رنگ و بویی دیگر داشت و #بصیرت، آوازه ای تازه.
.
🍃سرزمین ما، قلمروی نیک صفتان #گمنام و بیشه گاه یلان پر آوازه بوده و هست. مردانی غیور و شیردل و همزمان #عاشق و زلال🙂
.
🍃سرزمین ما، بیکران رشد #حامد هاست.حامدی که مستشار عشق بود و خود را رهایی داد از بند #غفلت. به آسمان گروید و #رستگار شد❤️
.
🍃حامدی که میخواست #عباس دورانش شود. غیرت را پرچم راهش کند و #سقای عشقی در میان سوز و گداز روزگار باشد .
.
🍃حامد قصه ی ما ، سرشار از نیروی #جوانی و #رشادت ، پدری بود با سیمای خورشید و همسری به تلاطم گلبرگ گل. حامدی که با ضمانت شاه #خراسان ، عاشقانه ترک همسر و فرزند گفت و به همه ثابت کرد، که مرد ها هم میتوانند فرشته باشند🌺
.
✍نویسنده : #مبرا_پورحسن
.
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حامد_سلطانی
.
📅تاریخ تولد : ۷ آذر ۱۳۵۹
.
📅تاریخ شهادت : ۸ آبان.سوریه لاذقیه (روی مزار ۷ آبان ۱۳۹۸)
.
📅تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #صلوات
「 @shoghe_vesal74 」
🍃مجلس حسین، پناهی است برای دل های بریده و چشم های خسته از #گناه😔
.
🍃برای آنان که میخواهند #بغض های پیچک شده در گلو را ببارند😞
.
🍃برای نوکرهایی که دلشان به عشق #ارباب می تپد،بی قرارِ قرار #روضه اند و نام #حسین تسکین قلبشان❤️
.
🍃 برای آنان که راه را اشتباه رفته و امضایشان، پای اعمالی است که از انجامش #نادماند.توبه کرده و اشک می ریزند و لقب حر می گیرند به رسم #حرّ_کربلا😓
.
🍃حر،همان دشمنی که دقایق آخر پشیمان شد از مخالفت با #امام_زمان و بستن آب بر روی اهل خیام .شرمگین، با کفش های آویزان بر گردن و خجالت چین شده بر پیشانی ، سوی حسین آمد . #توبه کرد و دقایق آخر، سر بر زانوی امامش شهد #شهادت نوشید
.
🍃حرِ کربلا #راهنما شد برای بازگشت از تاریکی بسوی نور .برای آنان که در خواب #غفلت بودند اما امید بیداری داشتند .
بعد از او حرهای زیادی متولد شدند مثل طیب حاج رضایی، راه را اشتباه رفته بود.عکس رضاشاه بر بدنش حک بود اما همچنان کبوتر دلش در #هیئت حسین بال و پر می زد.🕊
.
🍃وقتی حرف از بی حجابی و #چادر از سر کشیدن شد، دلش رفت سوی #عاشورا و #خیمه ها، معجرهایی که از سر کشیده شد و موهایی که سوخت.نبض #غیرتش اجازه نداد سکوت کند و همان جا بود که برگشت.😔
.
🍃بهای برگشتنش ، #زندان بود و شکنجه. در آخر هم #تیرباران اما پای اعتقادش ماند و شد #حرِّ_انقلاب.🥀
.
🍃 می گویند ذکر لبش #خدایا پاکم کن و خاکم کن بوده است.
به گمانم دعای حرِّهای زمان مستجاب می شود.طیب ، #طیب و طاهر خاک شد.🌿
.
🍃در کوچه های #دنیا گمراه شده ام.دلم حرشدن میخواهد.
ای که مرا خواندهای، راه نشانم بده.
.
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
.
🕊به مناسبت شهادت #شهید_طیب_حاج_رضایی
.
📅تاریخ تولد : ۱۲۹۰
.
📅تاریخ شهادت : ۱۱ آبان ۱۳۴۲
.
📅تاریخ انتشار: ۱۰آبان ۱۳۹۹
.
🥀مزار : شهرری
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #صلوات
「 @shoghe_vesal74 」
.
.
خیلی وقت است!
نه در #آسمان ها؛
که در همین خیابان های پر غبار!
همچون عابرانی #نورانی!
هر روز از کنار ما می گذرند...
و برایمان می خوانند!
.
و صدای خدا را نمی شنویم:
و لا تَحسبنّ الذین قُتلوا فی سبیل الله أمواتاً...
.
.
ما،اما با عینک های #دودی و #غفلت!
#مبهوت و حیران...
شب های جمعه؛
به قبرستان ها می رویم!
تا شهیدان برای ما #فاتحه بخوانند...
.
.
و ما دوباره بر میگردیم به خانه و بازار!
#آرزو هایمان را می شماریم...
و ریشخند #دنیا...
.
.
「 @shoghe_vesal74 」