58335کشته-منو-دلشوره-راه-من-ازت-دوره.mp3
16.8M
رفیقِ روزگارِ سختی ...
دلیِ قشنگ، گوش کنید 👌🏼
#سیدالشهدا
#فقط_حسین_علیه_السلام
هر شب که غصه، خواب و خوراکِ مرا گرفت
گفتم به خود بخواب ، که فردا حسین هست
عندما تستشهد الروح لم يعد لجسدك معنى
وقتی نفست شهید شود دیگر جسمت
معنایی ندارد ...
فرازی از وصیت نامه شهید حمید قلعه ای(ره):
بارالها! مرا ببخش كه عمرم را در غفلت و نافرماني گذرانده ام، اقرار به گناهانم دارم با كوله باري پر از معصيت. من روسياه، ناتوان به درگاهت آمده ام و دست نيازم را به سوي بي نيازيت دراز مي كنم و تمنا دارم كه مرا ببخشی كه چند روز ديگر به عمليات باقي نمانده است. اي خداي بزرگ! تو كريمي، رحيمي، بر همه ی رازها آگاهي، پوشنده ی عيب هايي. دوستانم دير آمدند و زود رفتند و خود را لايق كردند، ولي من روسياه هنوز باز مانده ام؛ تنها بخشش تو نجاتم خواهد داد. خطاكارم، معصيت كارم، بارها و بارها توبه كرده ام؛ ولي توبه را شكسته ام، نمي دانم با چه رويي به درگاهت آمده ام، ولي يقين دارم كه بخشنده و مهرباني و مرا عفو خواهي كرد ...
شوق پرواز
فرازی از وصیت نامه شهید حمید قلعه ای(ره): بارالها! مرا ببخش كه عمرم را در غفلت و نافرماني گذرانده ا
شادی روح شهدا سه تا صلوات بفرست
هدایت شده از شوق پرواز
( علامه مجلسی )
شب جمعه مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم:
بسم الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها, اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ،
بعد یک هفته مجدد خواستم آن را بخوانم، که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم که: ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم ...
#شب_جمعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای جگر گوشهٔ جانم غمِ تو..♥️
[شب زیارتی سیدالشهدا علیه السلام]
#شب_جمعه
( سید احمد نجفی )
گریه و ندبه، زیارت قبر حسین علیه السلام، محبت و عزاداری و هرآنچه در باب امام حسین علیه السلام باشد دارای مراتب خاصی است و هر کس در آن شکی کند وای بر او و بر دین و مذهب و مرامش!
عظمت حضرت سیدالشهداء برهیچ کسی پوشیده نیست و به همین دلیل است که من بارها گفتم بشما که هر چی میخواهید از راه امام حسین بگیرید.
مرحوم سلطان محمد(ره)در کتاب تحفةالمجالس خود مینویسد:
در بغداد مرد فاسقى بود که هنگام احتضار وصیّت کرده بود که مرا ببرید نجف اشرف دفن کنید شاید خداوند مرا بیامرزد وبخاطر حضرت امیرالمومنین علیه السلام ببخشد.
اون مرد فوت کرد اقوامش حسب الوصیّه او را غسل داده و کفن کردند در تابوتى گذاشتن و بسوى نجف بردند.
شب حضرت امیر علیه السلام به خواب بعضى از خدّام حرم خود آمدند، و فرمودند:فردا صبح نعش یک فاسق را از بغداد مى آورند که در زمین نجف دفن کنند، بروید و مانع این کار شوید! و نگذارید او را در جوار من دفن کنند.
فردا که شد خدّام حرم مطهّر یکدیگر را خبر کردند، رفتند و در بیرون دروازه نجف ایستادند، که نگذارند که نعش آن فاسق را وارد کنند، هر قدر ایستادند کسى را نیاوردند.
شب بعد باز در خواب دیدند حضرت امیرالمومنین را که فرمود: آن مرد فاسق را که شب گذشته گفتم نگذارید وارد شوند فردا میآید، بروید و به استقبال او، و او را با عزّت و احترام تمام بیاورید و در بهترین جاها دفن کنید.گفتند:آقا شب قبل فرمودید نگذارید و حالا میفرمائید بهترین جا دفن شود!؟
حضرت فرمود:آنهایى که نعش را مى آوردند، شب گذشته راه را گم کردند، وعبورشان به زمین کربلا افتاد، باد وزید خاک و غبار زمین کربلا را روی تابوت او ریخته از برکت خاک کربلا واحترام فرزندم حسین علیه السلام خداوند از جمیع تقصیرات او گذشت او را آمرزید و رحمت خود را شامل حالش گردانیده است ..
#سیدالشهدا