آن سوي مرگ جلسه ..14 (1).mp3
5.89M
( استاد امینی خواه )
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ
مردی را در حال مرگ دیدم.
لحظه مرگ، ترس از چشمانش پیدا
بود.
من عزرائیل را در لحظه جاندادن بالا
سر او دیدم..
جلسه / چهاردهم
#فاطمیه
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
@shogheparvaz1
آن سوي مرگ جلسه ..15.mp3
6.77M
( استاد امینی خواه )
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ
فصل سوم
دکتر چگونه به کما میرود؟
جلسه / پانزدهم
#فاطمیه
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
@shogheparvaz1
آیت الله سید علی قاضی(ره):
زمانی برسد ڪه ما محـتاج گفـــتن
یڪ لااله الاالله و محتاج گفتن یک
استغـفرالله می شویم و دیگر به ما
فرصت نمیدهند مواظب از دست
رفـــتن فــرصت ها باشیـــم.
یا فاطر به حق فاطمه
قصد داریم به مناسبت شهادت بانوی دو عالم غذا گرمی تهیه کرده و به بچه های پرورشگاه بدهیم
لطفا کمک های خودتون رو تا دوشنبه شب به شماره کارت زیر واریز کنید
شماره کارت:۵۰۴۱۷۲۱۰۷۹۰۲۰۸۶۴
به نام رضوان چاریپور
دوتا پرورشگاهه یه دخترونه ۲۰ نفر،و یه پسرونه ۴۰ نفر
اولویت با پسراس، به دخترا بیش تر رسیدگی میشه و مردم هواشونو دارن. حالا اگه برسه به دو تاشون داده میشه
شوق پرواز
یا فاطر به حق فاطمه قصد داریم به مناسبت شهادت بانوی دو عالم غذا گرمی تهیه کرده و به بچه های پرورشگا
هرمبلغی که دوستداشتین و میتونستید کمک کنید ..
خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آن چنین مینویسد :
«... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه را حجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی او زدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته های بدر و اُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته تر شد و چنان لگدی بر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد .
" فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللهِ هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ. .. ؛ در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد:ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپس فریاد کشید:فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال میخواست مانع (بردن علی) شود، من از روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...»(بحار الانوار، ج30، ص293؛ ریاحین الشریعة، ج1، ص267)
همه این رویدادهای تلخ و دردناک حضرت زهرا(س) را به بستر بیماری کشاند و به شهادت ایشان در سن 18 سالگی منجر شد و بنابر وصیت خویش شبانه و به صورت پنهانی دفن گردید، به طوری که محل قبر شریف ایشان تا کنون نامعلوم است.
#خلاصهایازماجرایدر(:
#فاطمیه
مطالعهفرمایید
امام حسن می گوید : شبهای آخر عمر مادرم فاطمه مصادف شد یکی از شبهایش با شب جمعه ، تا صبح هی ناله زد گوش کردم ؛ یک وقت تو ناله هایش یک ناله ای زد منقلبم کرد . گوش دادم دیدم مادرم می گوید خدا مهدی ام کی می آید ؟
( استاد کافی )
حضرت زهرا سلام الله علیها به امیرالمومنین فرمود: علی جان ! وقتی فاطمه را دفن کردی از کنار قبرم زود نروی، شب سختی است علی جان بنشین برایم قرآن بخوان. برایم دعا کن.
علی نشسته بود گریه می کرد و ملائکه نازل شدند حبیبه ی خدا ! مَن ربُّک ؟ جواب فرمود؛ مَن نبییُک؟ جواب فرمود؛ مَن امامُک ؟ فاطمه جان امامت کیست؟ فرمود: این آقای غریبی که بالای قبرم نشسته دارد گریه می کند امام من است .
( استاد هاشمی نژاد )
به مزار فاطمهاش نگاه میکرد
و با خود میگفت:
تو چنان در دل علی جای گرفتهای
که هرگز فراموش نمیشوی.
عشق تو در دل علی با شیر عجین شده،
و با جان به در رود....
#معشوقعلی
| معانیالاخبار،ص۸۵