eitaa logo
دهه هشتاد=افسران جنگ نرم🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
317 فایل
دهه هشتادےهاهم‌شهیـدخواهندشد شهیـدانـے‌میشوندامثال‌شهداے: شهید آرمان علی وردی🤍:) من |🌿 @nojavan82 برا تبـادل⇜ @tabalolat_shohaadaa80
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 ای خدا!باقی مانده غیبت امام زمان را بر ما ببخش... این ویروس منحوس را از کشور برکن.. خداوندا در این ماه مبارک طاعات مارا مورد قبول خودت کن... ما را هر روز بیشتر از پیش تشنه فرا گیری علوم دینی کن.. رهبر انقلاب اسلامی ما را سلامتی فراوان عطا کن.. روح امام و شهدا را غریق رحمت بالای خود کن... آمین😇🙏🏻 j๑ïท ➺°.•|http://eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
ممنون از همراهی گرمتون با امشب🙂🙏🏻 التماس دعا یا علی💕✋🏻
💥 . تابع امر هستیم! . اینکه در شیطنتی جدید از طرف ، ترجمه‌ی صحبت‌های استاندار کربلا به اشتباه ترجمه می‌شود، چیز عجیبی نیست؛ نکته مهم اینه که برگزاری مراسم را باید مقامات عالی رتبه‌ی هر دو کشور تایید کنند نه فقط یک استاندار! . همانطوری که در برگزاری مراسم محرّم طبق فرمایش ولی فقیه تابع دستورات ستاد ملّی کرونا بودیم؛ برای اربعین نیز حجّت بر ما تمام است و تابع دستورات این ستاد هستیم، نه فتوای فلان مرجع وابسته به انگلیس... ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
دهه هشتاد=افسران جنگ نرم🇵🇸
#جریان_تحریف 💥 . تابع امر #ولی‌_فقیه هستیم! . اینکه در شیطنتی جدید از طرف #فرقه_شیرازی ، ترجمه‌ی صحب
🔴 بررسی فیلم سخنان استاندار کربلا نشان می‌دهد این خبر ناشی از بی‌دقتی در ترجمه بوده و این مقام عراقی در این سخنان آرزو می‌کند که با رفع بلای ویروس کرونا، بتواند مجددا خدمتگزار زوار اربعین از سراسر دنیا باشد
🔴خیرخواهی برای دیگران وَامْحَض أَخَاکَ النَّصِيحَةَ، حَسَنَةً کَانَتْ أَوْ قَبِيحَةً 🌸در پند دادن دوست بکوش، خوب باشد یا بد. 📚 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
🍃 امام رضا (علیه السلام)فرمودند: بهترین ثروت و ذخیره انسان صدقه ای است که در راه خدا می‌دهد.🍃 📚 مسندالامام رضا (علیه‌السلام)، ج۲، ص۲۰۸ ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
🌱 یکی از اهداف دشمن؛ ضربه زدن به روحیه مردم است.. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
📔 توی فرودگاه دور و بر حاجی شلوغ بود . با همه رو بوسی و احوالپرسی میکرد. نگران شدم!قبل اینکه برسیم پای هواپیما،همراه شدیم. توی اتوبوس هر دو از یک میله گرفتیم . دستش را فشار دادم و گفتم :«حاجی! مواظب باش، یه وقت خدایی نکرده یکی چاقویی داره، اتفاقی می‌افته برات...» گفت:«این مردم خیلی عزیز هستن» بعد با لحن شوخی گفت: «تو که از شهادت نمیترسیدی❗️» قیافه حق به جانب گرفتم و گفتم : «حاجی من نگفتم از شهادت میترسم !☹️» صد تا مثل من فدای شما بشه. شما الان امید بچه یتیم ها هستید .شما الان امید بچه‌های مظلوم عراق و ..هستید.» خندید و گفت: «نه، گاهی اوقات شهادت تاثیرش از موندن بیشتره.»☝️ 📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
مستند «من یک کاتولیک هستم»، روایتی متفاوت از حماسه حسینی در پیاده‌روی میلیونی اربعین است که از دیدگاه یک مخاطب بین‌المللی روایت می‌شود. سوژه اصلی این مستند، یک مسیحی کاتولیک هست که با حضور در پیاده‌روی اربعین و مشاهده عاشقان اباعبدالله، تصاویر منحصربه‌فردی را ثبت کرده است. لینک مشاهده https://www.aparat.com/v/mfv12 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
11. خون دل، فصل هشتم،ب2(1).mp3
7.01M
📗کتاب صوتی قسمت 1️⃣1️⃣ "زندگینامه و خاطرات رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از دوران زندان و مبارزه با پهلوی" ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
تنگ است دلم... قوت فریاد کجایی؟!
🔴‏مساحت و جمعیت استان خوزستان بیش از ۳ برابر کشور کویت است. کشوری که هم‌پای خوزستان نفت دارد، اما زمین قابل کشت، رودخانه جاری و آب کافی برای کشاورزی و دامداری ندارد. امروز هر دینار کویت بیش از ۸۰۰هزار ریال معامله شد و هنوز اما ۷۰۰ روستای خوزستان تنشِ آبی دارند . ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
‏اخیراً رهبر انقلاب دلیل گرانی هارا امنیتی سیاسی خواندند! این که دولت به جای کار کردن در بازار سرمایه آشکارا دخالت میکند و هیچ نهادی برای تنظیم بازار و قیمت خودرو اقدام نمیکند. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
دهه هشتاد=افسران جنگ نرم🇵🇸
‏اخیراً رهبر انقلاب دلیل گرانی هارا امنیتی سیاسی خواندند! این که دولت به جای کار کردن در بازار سرمای
واقعاً شک برانگیز است که هدف دولتی ها دقیقاً چیست؟! کسب سود یا به هم زدن امنیت روانی و جانی جامعه یاهردو؟!
به خدا که وصل شوی آرامش وجودت را فرا میگيرد! نه به ‌راحتی می رنجی☺️ و نه به ‌آسانی می رنجانی :) آرامش، سهم دل‌هايست که به سَمت خداست!🌱 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
💕 من به جوانها میگویم: تحصیل، تهذیب، ورزش. تحصیل کنید؛ یعنی نیروی خرد، فکر، مغز، علم در شما تقویت شود. الحمدلله گزارشی که من دارم، این است که بچه‌های انجمن اسلامی دانش‌آموزی در دبیرستانهایی که حضور دارند، معمولاً درسشان هم بهتر از درس همکلاسیها و هم‌دوره‌ایهایشان هست - حالا ممکن است همه‌جا اینجور نباشد - این، خیلی چیز خوبی است، باید اینطور باشد. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
✨♥️ . میانبـر رسیدݧ بہ خدا است کار خاصےلازم نیس بکنیم🌿 کافیہ کارهای روزمره‌مان را بہ خاطر خدا انجام بدیم،اگہ‌تو این کار زرنگ باشے‌شک نکن بعدی تویی...😍 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
استاد‌پناهیان‌میگفت؛ اگه‌یه‌شب‌بدون‌غم‌وغصه‌بودی، ! اصلا‌اصلش‌همینه‌ خوب‌بهت‌درد‌میدن، آزمایشت‌میکنن‌که‌خوب‌بخرنت💚! میفرمآد: هرڪه‌ در این‌ بزم مقرب تر استـ جامِ بلا بیشترش‌ مےدهنـد..🌸 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
: آزمایش الهی رو یه بار ناشتا باید داد، یه بارم بعد از غذا... آقای مجری: این چه حرفیه پسرخاله؟ داری مسئله به این مهمی رو مسخره میکنی؟! پسرخاله: جدی میگم...آخه میزان اعتقاد یه آدم گرسنه با یه آدم سیر خیلی فرق داره... ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
☕️فنجانی چای با خدا ☕️ نویسنده :خانم زهرا اسعد بلند دوست🖋 ................................ نمیدانم به لطف مسکنهای سنگینِ پرستار چند ساعت در کمایِ‌ تزریقی فرو رفتم.اما هرچه که بود درد و تهوع را به آن آشفتگیِ‌ خواب نما ترجیح میدادم…بیهوشی که جز تصویر دانیال و دستانِ‌ خونیِ این جوان مسلمان، چیزی در آن نبود. گوشهایم هوشیاریش را پس گرفته بود و چشمانم جز پرده ایی از نور نمیدید.. صدای مسن دکتر و آن جوانِ‌ حسام نام را شنیدم از جایی درست کنارِ تخت:(دکتر.. یعنی شرایطش خوب نیست؟ ) و پیرمردی که موج تارهای صوتی اش صاف و بی نقص حریم شنوایم را شکست:(‌نه متاسفانه..توده ها تمام سطح معده اش را پوشوندن.. خودمم موندم چطور تا حالا درد رو تحمل کرده.. امید چندانی وجود نداره.. اما بازم خدا بزرگه.. ما شیمی درمانی رو به درخواست شما شروع میکنیم.. نمیخوام ناامیدتون کنم اما احتمال اینکه جواب بده خیلی کمه..) شیمی درمانی مساوی بود با سرطان.. سرطان یعنی اوج ترسم از دنیا..ریختن مو..نا پدید شدنِ‌ابرو و مژه ها..دردی که رِبِکا را از پای درآورد و من دیدم مچاله شدنش را روی تابوتِ‌منتظرِ‌بیمارستان….. و من لرزیدم. کلیتی دستپاچه از حسام به چشمم میرسید:(دکتر تو رو خدا هر کاری از دستتون برمیاد انجام بدین.. من قول دادم..) قول؟؟ قول مرا به چه کسی داده بود این قصاب مسلمان.. لابد به سفارشِ‌ دانیال چوبِ حراج زده بود به دخترانه هایم محضه قربانی در راهِ خدایِ‌ قصی القلبشان..اما من هانیه، صوفی، یا هر زن دیگری نبودم..من سارا بودم.. سارا! به محض هوشیاری درد به سلول سلول بدنم فشار میآوردم و توان را دریغ میکرد.. اما من باید با یان حرف میزدم…مطمئنا او از همه چیز خبر داشت..همه چیزی که هیچ پازلی برای رسیدن به جوابش نداشتم. ادامه دارد... ................................ ❣✨ ................................ ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
☕️فنجانی چای با خدا ☕️ نویسنده :خانم زهرا اسعد بلند دوست🖋 ................................ پروین آمد. با اشاره دست به او فهماندم که موبایلم را میخواهم. و او فردای آن روز برایم آورد.درست در ساعتی از زندگی که درد امانم را بریده بود..هیچ وقت نمیداستم تا این حد از مرگ میترسم.. و بیچارگیم را وقتی فمیدم که نه دانیالی بود برای محبت و نه دوستی برای دادن آرامش.. حسِ‌تهی بودن،‌ بد طعم ترین حسِ دنیاست..باید به کجا پناه میبردم؟ من طالب دستی بودم که نجاتم دهد..از مرگ..از ترس..از درد..از حسام داعش صفتی که برایم نقشه داشت..به ته دنیا رسیده بودم جایی که روبه رویم دیواری بی انتها تا عمق آسمان ایستادگی میکرد و پشت سرم، دیواری طویل که لحظه به لحظه برای کوبیدنم نزدیک میشد… با یان تماس گرفتم. صدایم از قعر چاه بیرون میآمد و اون با نگرانی حالم پرسید. دوست داشتم سرش فریاد بزنم اما توانی نبود. پرسیدم دوست ایرانی ات کیست و او بحث را عوض کرد. پرسیدم چه کسی زن پرستار را به خانه ام آورد و او باز بحث را عوض کرد. پرسیدم چه نقشه ایی برایم کشیده و باز هم جوابی بی معنا عایدم شد..گوشی را قطع کردم..باید با عثمان حرف میزدم. شماره اش را گرفتم اما اثر داروی بیهوشی آنقدر زیاد بود که فقط الو الو گفتنهای بلند و محکمش در گوشم ماند.دنیا و خدایش چه خوابی برایم دیده بودند؟! روز بعد در اوج ناتوانی و بی حالیم، شیمی درمانی شروع شد..چیزی که تمام زندگیم را بارها و بارها مقابل چشمانم به صف کرد.شرایط انقدر بد بود که حتی توان نفس کشیدن را هم دریغ میکرد و کل هوشیاریم خلاصه میشد در گوشهایی که تنها میشنید. و صدایی که هر شب کنارِ گوشم قرآن میخواند.. صدایی از حنجره یِ‌ حسام.. حسامی که بی توجه به تنفرم از خدایش،‌کلامش را چنگ میکرد بر تخته سیاهِ‌ روحم..او مدام قرآن میخواند و من حالم بدتر میشد..آنقدر بدتر که حس سبکی کردم..حسی از جنس نبودن..حسی از جنس ایستادن و تماشای فریادهای حسام و دست پاچگیِ دکتر و پرستاران برای برگرداندنم..حسی که لحظه به لحظه دهانم را تلختر میکرد… مرگ هم شیرین نبود…و دستی مرا به کالبدم هل داد! پرستاران رفتند و حسام ماند..با قرآنی در دست و صدایی پریشان کنار گوشم:(سارا خانووم..مقاومت کن..به خاطر برادرتون..نه اون دانیالی که صوفی ازش حرف میزد) روحم آتش گرفت و او قرآن خواند… آرام و آهنگین..اینبار کلماتش چنگ نشد..سنگ نشد..اینبار خنک شدم درست مثله کودکیم که برفهای آدم برفیم را دردهانم میگذاشتم و دندانم درد میگرفت از شیرینیِ سرما… نمیدانم چقدر گذشت اما تنها خاطرات به یاد مانده از آن روزهایم آوای قرآن خواندنِ‌ حسام بود و حس ملسِ‌ آرامش.. بهوش آمدم!رنجورتر از همیشه…اما حالا گوشهایم به کلماتی عربی عادت داشت که از بزرگترین دشمن زندگیم، یعنی خدا بود وصدایی که صاحبش جهنم زندگیم را شعله ورتر کرده بود.. و این یعنی عمقِ‌ فاجعه ی زندگی! ادامه دارد... ................................ ❣✨ ................................ ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
🌱 در معطل‌شدن و دست رساندن به ضریح لذتی هست که در سجده طولانی نیست! ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
فَدائے‌بانـوۍدَمِشـق: پسٺ‌هاۍامروزٺقدیـم‌بھ↶ شبتـوݩ‌فـٰاطمے عشقٺوݧ‌حیـدرۍ مھـرٺوڹ‌حسݩے آرزوٺـون‌هـم‌حـرم‌اربـٰاب‌ان‌شاءالله نمـٰازشب‌و وضـویادتوݧ‌ݩـره همچݩین‌ دعـابراےسلـٰامٺےوظـھورحضـرٺ‌عشق یاعلےمدد