ایتا - دهه هشتاد=افسران جنگ نرم🇵🇸

حیف از آن چشم، كه مژگانِ ترش ریخت به هم...🍂🖤

1 مشاهده19:19

خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش کرد ...🍂🖤

1 مشاهده19:19

او كه افتاد زمیـن، دور و برش ریخت به هم...🍂🖤

611 مشاهده19:20

قبـل از آنیـكه بـرادر بـرسـد بـالیـنش ...🍂🖤

145 مشاهده19:21

پـدرش از نجف آمـد، پدرش ریخت به هم...🍂🖤

139 مشاهده19:21

به سـرش بـود بیـاید به سـرش ام بنـین...🍂🖤

129 مشاهده19:21

عوضش فاطمه آمـد به سرش ریخت به هم...🍂🖤

139 مشاهده19:21

كِتـف ها را كـه تكان داد، حسیـن افتـاد و...🍂🖤

140 مشاهده19:22

دست بگذاشت به رویِ كمـرش، ریخت به هم...🍂🖤

146 مشاهده19:22

خواست تـا خیمه رساند، بغـلش كـرد، ولی...🍂🖤

159 مشاهده19:23

مـادرش گفت به خیـمه نبرش، ریخت به هم...🍂🖤

159 مشاهده19:23

نـه فقط ضـرب عمـود آمـد و ابـرو وا شد...🍂🖤

155 مشاهده19:23