▫️سالروز قیام خونین هفده شهریور، از ایام الله است
🔹️ در ۱۷ شهریور ماه ۵۷ جمعه خونینی درمیدان ژاله رقم خورد که این واقعه نقطه عطفی جهت مخالفت بیشتر با رژیم پهلوی به شمار میرود.
■ ۹۲ تن از شهدای قیام ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ در قطعه ۱۷ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) آرام گرفتند....
روحشان شاد و یادشان گرامی.....🩸
💢یادتان نرود که ما یک ۱۷ شهریور داشتیم.
🔺باید یادمان نرود این را آن قدر شهید دادیم و آن قدر خون دادیم ما آن روز و در مقابل اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب. قیام کردند ملت ما و خونشان ریخته شد، لکن پیروز شدیم...
به کانال #به_یاد_شهیدان بپیوندید 👇
@shohada15
به یاد شهیدان 🇵🇸
میگم چرا فعالیت امروز را تقدیم میکنیم به علیرضا کریمی داستان داره...
من چند سال بود کربلا نرفته بودم خیلی دوست داشتم برم یک روز که رفتیم گلستان شهدا خواستیم بریم سر قبر ایشون ولی پیدا نکردیم از همون دور دعا کردم و خواستم برم کربلا یک ماه بعد قسمت شد و رفتم کربلا..
قبر این شهید در گلستان شهدای اصفهان است
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#آنطور_که_میخواست....
🌷پس از نشست کوتاهی به طرف جزیره حرکت کردیم. به هنگام عبور از روی پلی که خودمان ساخته بودیم، جریان و چگونگی ساخته شدن پل را برای وی توضیح دادیم و حجت الاسلام شاه آبادی هم خاطراتی از دوران مبارزات پیش از انقلاب و دستگیری خود و دیگر یاران انقلاب را بیان کرد. به هرحال به جزیره مجنون رسیدیم. پس از بازدیدی که از سنگرها و قرارگاهها داشتم و با توجه به نزدیک شدن به غروب، پیشنهاد کردم سریعتر برگردیم تا قبل از تاریک شدن هوا به جاده برسیم و راه را گم نکنیم. شروع به دویدن کردیم. بقیه دوستان جلوتر از ما بودند و ما دو نفر قدری عقبتر از بقیه مشغول دویدن بودیم. ناگهان با صدای انفجاری بسیار شدید همه ما به حالت درازکش روی زمین خوابیدیم.
🌷پس از لحظاتی بلند شدیم که حرکت کنیم، اما حجت الاسلام شاه آبادی بلند نشد. فرزند وی که همراه ما بود، بلافاصله خود را به کنار پدر رساند و وی را صدا کرد، اما متأسفانه جوابی نشنید. من و بقیه دوستان هم در کنار وی حاضر شدیم و در میان بهت و ناباوری شاهد به شهادت رسیدن حجت الاسلام شاه آبادی در اثر اصابت ترکش گلوله توپ بودیم. در آن لحظه به یاد ذکری افتادم که این شهید بزرگوار همیشه بر لب داشت، حتی در آخرین سجده نمازش هم بر زبان جاری کرد. وی زمزمه میکرد: «اللهم انی اسئلک ان تجعل وفاتی قتلاً فی سبیلک» خدایا! از تو میخواهم که مرگ من، کشته شدن در راه تو باشد....»
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز حجت الاسلام مهدی شاه آبادی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
به کانال #به_یاد_شهیدان بپیوندید 👇
@shohada15
برای خرید عروسی یکی از فامیل اصرار میکردن که شما هم بیا. منم اصلا تمایلی نداشتم.هر بار هم یه بهانه ای می اوردم.
یه بار جلوی آقا مصطفی اصرار کردن
منم گفتم :فاطمه ۲ سالشه نمی تونم جایی بذارم .آقا مصطفی سریع گفت:من فاطمه رو نگه میدارم عزیز با شما میاد.
دیگه هیچی نمی تونستم بگم وقتی رسیدیم خونه با ناراحتی گفتم :چرا اینجوری گفتی من دوست نداشتم برم.
گفت:چند روزه دارن اصرار میکنن که بری خرید،چرا ناراحتشون کنیم؟
میدونم سختته ولی خوشحالی اطرافیان با سختی چند ساعته ما قابل قیاس نیست .
فردا صبح زود رفتیم خرید تا دیر وقت هم خرید طول کشید.شب وقتی از خرید برگشتم آقا مصطفی اومد دنبالم.تو مسیر برگشت به خونه گفت :عزیز ازت ممنونم کاری که دوست نداشتی رو انجام دادی؛
من متعجب که الان من باید تشکر کنم که بخاطر خرید یکی از اقوام من،از صبح تا شب یه بچه دوساله رو نگه داشته خسته شده.اما حالا حتی مجال تشکر کردن هم نمیده و دائم داره از من تشکر میکنه .......
وقتی رسیدیم خونه دیدم جلوی آیینه اتاق یه کادویی گذاشته ؛نگاهش کردم
گفت: مال توئه؛
من؟
گفت:آره ،چون کاری که باب میلت نبود رو بخاطر شاد کردن دل دیگران انجام دادی؛
هنوز هم که هنوزه با گذشت ۱۳ سال از اون اتفاق ،با خودم فکر میکنم
چطور ممکنه؟
شاید اگر برای خرید یکی از فامیل خودش می رفتم چرا.......
ولی چطور ممکنه تشکر و هدیه برای خرید رفتن با یکی از فامیل خودم؟
#شهید_مصطفی_صدرزاده
به کانال #به_یاد_شهیدان بپیوندید 👇
@shohada15
#خاطراتشهدا♥️
شهید پور جعفری میگفت:
روزی در منطقه ای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزنه، خیلی محل خطرناکی بود، من بلوکی را که سوراخی داشت بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین استتار بشه
همین که گذاشتمش بالا تک تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما!🥀
حاجی کمی فاصله گرفت، خواست دوباره با دوربین دیدبزنه که این بار گلوله ای نشست🥀
کنار گوشش روی دیوار، خلاصه شناسایی به خیر گذشت.🌺
بعد از شناسایی داخل خانه ای شدیم برای تجدید وضو احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست، به اصرار زیاد حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم.
هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا منفجر شد و حدود هفده تن شهید شدند!🥀
بعداز این اتفاق حاجی به من گفت: حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم اما حیف...🥀
#شهیدقاسمسلیمانی🕊
#شهیدحسینپورجعفری🕊
#خدایا_عاشقم_کن
به کانال #به_یاد_شهیدان بپیوندید 👇
@shohada15
حسیـن ایرلو بچه تهران بود از آن داش مشتی هــا...
شده بود فرمانده تحریب لشکر المهدی(عجل الله)...
می گفت دوست دارم جوری شهید بشم که یک وجـبم از من هم نمـونه... گلوله مستقیم تانک خورد به سینه اش، تکه تکه شد....
بعد از حسیــن، کاکا علی شـد فرمانده تخریـب...
دیدم همیشــه یک لباس منـدرس و کهنه به تن دارد.
گفتـم کاکا علی این چـیه پوشیدی زشتـه!
گفـت: لباس شهیـد ایرلوِ!
گفتم: حسین هیکلش دو برابر تو بود؟
گفت:دادم خیاط بـرام اندازش کـرده.
روی آسـتین جای یک پارگی بود.
گفـتم: این چـیه، چرا این را ندوختـی؟
گفت: جای ترکـشیه که به بازوی ایرلو رفته.
هر وقت خسـته میشـم. دلم میگیره سرم رو میگذارم رو این پارگی آروم میشم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_حسین_ایرلو
#شهید_عبدالعلی_ناظم_پور(کاکا علی)
فرمانده گردان تخریب لشکر 33 المهدی(عجل الله)
به کانال #به_یاد_شهیدان بپیوندید 👇
@shohada15