🔴اهانت شرمآور حسامالدین آشنا به پلیس
کفتارهای سیاسی امنیتی اصلاحات برای ایجاد تنش ها و دوقطبی های اجتماعی فرهنگی به میدان آمده اند. اینها با ایجاد خشم عمومی زمینه ساز فتنه دیگری خواهند شد. باعث شکست دولت پزشکیان خواهند شد.
خودشان دخترهای این سرزمین را در فضای مجازی رها شده بسمت برهنگی سوق دادند و حالا بقول خودشان دنبال بهره برداری ازین کفترهای رها شده در جامعه برای فتنه گری هستند.
سکوت دستگاه های امنیتی در مقابل این کفتارهای پیر اصلاحات خطای فاحش است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرودگاه بینالمللی بنگوریون کاملا خالی از مسافر
درپی لغو پروازهای بیشتر شرکتهای هوایپمایی خارجی به مقصد اسرائیل، فرودگاه بینالمللی بنگوریون در تلآویو کاملا خالی از مسافر است.
@shohada15khordad
🔹 پالتیکو: اسرائیل مهمات کافی برای دفع پاسخ ایران و حزبالله ندارد
نشریه «پالتیکو» در مطلبی نوشت: اسرائیل از کمبود مهمات لازم برای دفع حملهٔ بزرگ ایران و حزبالله رنج میبرد.
این نشریه به نقل از یک دیپلمات سابق آمریکایی گزارش داد: مشخص نیست که کشورهای عربیِ همسایهٔ اسرائیل، مانند ماه آوریل برای کمک به آن وارد عمل خواهند شد یا خیر. مقصر حمایتنکردن کشورهای عربی در دفع حملهٔ ایران، نتانیاهو خواهد بود. این درگیری که در آن هر دو طرف، حماس و اسرائیل، برای حل بحران آمادگی نشان نمیدهند، باعث استیصال شده است.
@shohada15khordad
چرا باید دختران خردسال رقص مخصوص کابارهها را یاد بگیرند؟!
حتما همتون این خبر #رقص دختربچهها رو توی پارک دیدید. در سال ۱۳۵۴ هم چنین اتفاقی رخ میده. یک رقاص ترکیهای به نام «شهوت مورگان» میاد ایران و برای دختربچههای ۳ تا ۱۱ سال کلاس رقص عربی برگزار میکنه و چنین تصویری هم توی مطبوعات چاپ میشه که با اعتراض فضای عمومی و رسانهای کشور همراه بوده. مطبوعات مینویسن چرا باید دختر بچههای خردسال رقصی که مخصوص #کاباره ها و فاحشهخونههاست رو یاد بگیرن؟ چرا باید لباس نیم برهنه رقاصههای کابارهها را به تن کنند؟!
پن: خواستم بگم حتی فضای فرهنگی پهلوی هم چنین رقص و پوششی رو برای دختران خردسال محکوم میکرد.
• درواقع •
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردی که صهیونیستها آرزوی ترورش را دارند
یحیی سنوار در کمپ پناهندگان متولد شد. ۲۲ سال در زندان بود و حالا تبدیل به کابوس صهیونیستها شده. کسی که گفته میشود طراح طوفان الاقصی بود و صهیونیستها آرزوی ترورش را دارند.
@shohada15khordad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- اینکه سربازان اسراییلی به زندانی دست بسته تجاوز کردند برات مهم نیست؟
+ نه اصلا برام مهم نیست. تنها مشکلی که دارم اینه که اصلا چرا شکنجه زندانیان رو به صورت قانون در نیاوردیم؟ باید براش قانون تصویب کنیم
یک روز عادی در تلویزیون تنها دموکراسی خاورمیانه((؛
❌مرگ و لعنت بر صهیونیسم و پهلوی چی های که نوکر صهیونیسم هستند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هندونه:
اگه الان ایران بودیم، عزت و آبرویی نداشتیم😏
🔺ژاپن چه هندونه ای زیر بغلش گذاشته!
🔴وزیر خارجۀ انگلیس در تماس با سرپرست وزارت خارجه ایران ضمن درخواست از ایران برای خویشتنداری، گفت: اقدام علیه اسماعیل هنیه یک گام به عقب در مسیر آتشبس در غزه است.
🔹باقری نیز در پاسخ گفت: هیچ کشوری از جمله ایران در قبال صیانت از امنیت ملی، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی خود مماشات نمیکند. سکوت در برابر جنایت رژیم صهیونیستی تنها موجب تشویق جنایتکار و تکرار اقدامات مخرب آن میشود.
حضور فرمانده پدافند هوایی بلاروس در تهران چه معنایی دارد ؟
حضور فرمانده پدافند هوایی بلاروس در ایران یعنی ماجرا خیلی جدی تر از این حرفاست.
ایران قصد داره محکم اسرائیل رو بزنه و به همین منظور باید سیستم پدافندی خودش رو به بهترین شکل آماده دفاع کنه.
استفاده از تجربیات فرماندهان روسی و بلاروسی بهترین فرصت برای ایران خواهد بود.
👤علیرضا تقوی نیا
🔴 اسرائیل، صادرکننده روشهای شکنجه در دنیا!
یعقوب توکلی:
🔹 صبح روز ششم، وقتی در باز شد، شروع به کتک زدنم کردند. بعد کیسه را از سرم برداشتند. یک بشقاب یکبارمصرف پلاستیکی آورده بودند، که تکهای پنیر، یک قاشق مربا، سه دانه زیتون، و تکهٔ کوچکی نان در آن بود. در سلول باز و بشقاب دم در بود. وقتی خم شدم تا بشقاب را بردارم، زندانبان با پایش به صورتم زد و گفت: «برندار. کسی از تو مهمتر هست که باید آن را بخورد. صبر کن، نخور.» چند دقیقه بعد، سگ کوچکی را آوردند. سگ پنیر را لیسید و خورد، و بعد از آن سرباز بشقاب را با پایش جلویم انداخت. من با تنفر هرچه تمامتر، با وجود این همه تحقیر و ناپاک شدن غذا، مجبور بودم بعد از شش روز گرسنگی، همان تکه نان کوچک را با مربا و سه دانه زیتون بخورم.
🔹 بعد از مدتی، دوباره مرا به داخل اتاق بازجویی بردند و بر روی میز چوبی خواباندند. با ریسمان مرا بستند و دوباره با کابل مرا زدند، آنقدر که دیگر خونی در بدنم نمانده بود و بیهوش شدم. با سطل آبی مرا به هوش آوردند و به مطب بردند، تا پانسمان خونین زخمها را عوض کنند. باز مجبور شدند به من خون تزریق کنند. بعد از تزریق خون، مرا به اتاق بازجویی برگرداندند. گوشیهای آمپلیفایر را به گوشم وصل کردند و صداهای وحشتناک را، تا حدی که دستگاه توان داشت، بالا بردند. سرم در حال ترکیدن بود و گوشهایم سوت میکشید. بلندم کردند و مرا به دیواری که برق به آنجا وصل بود، مصلوب کردند. فهمیدم میخواهند چه بلایی به سرم بیاورند. تنم از شدت درد میلرزید. مغزم تیر میکشید. از همان دستبندها برق به تمام بدنم میرسید. همهٔ سلولهای بدنم از درد به فغان آمده بود. این وضعیت در نقاط زخمی شدیدتر و زجرآورتر بود. نمیدانم چند بار بیهوش شدم و مرا با سطل آب سرد به هوش آوردند و چگونه مرا به سلول بردند. دیگر روز و شب را نمیفهمیدم.
🔹 بعد از چند روز که آن پزشک پیرمرد را ندیده بودم، یکباره جلویم سبز شد و با دست محکم به سرم کوبید. با بددهنی هرچه تمامتر به من فحش میداد. تحمل نکردم و جوابش را دادم. گفت: «راستی چیزی را فراموش کرده بودم. یادم رفت اندازهٔ گلولهها را بنویسم. قطر و حجم تیرهایی را که به بدنت اصابت کرده ننوشتم. فراموشم شد.» گفتم: «شما این گلولهها را درآوردی. گلولهها پیش شما است.» میدانستم شکنجهٔ دیگری در انتظار است؛ اما کاری نمیتوانستم بکنم. دستهایم بسته بود؛ حتی با پاهایم نیز نمیتوانستم از خودم دفاع کنم. کاملاً بی دفاع بودم. دکمههای پیراهنم را باز کرد و انگشت خود را در زخم زیر بغلم فرو کرد و چرخاند. اشکم درآمده بود. از شدت درد دنیا پیش چشمانم سیاه شد. تصویر او بهسان حیوان انساننمای وحشتناکی جلویم سبز شد. با کمال بیرحمی در چشمانم نگاه کرد و گفت: «ناراحت نشو. من دارم تیرها را اندازه میگیرم.» خون زیادی از زیر بغلم جاری شد و درد تمام بدنم را فراگرفت. همهٔ وجودم از شکنجهٔ بیرحمانهای که پیرمردی بهظاهر پزشک در حق نوجوانی ۱۶ ساله -آن هم با دستهایی بسته- انجام میداد، پر از تنفر شده بود.
🔹 با شکنجههایشان به شیطانصفتی اسرائیلیها بیشتر پی بردم. مهمتر از همه ارزان بودن روشهای شکنجهٔ آنها بود؛ طوری که پس از تشکیل دولت اسرائیل، این رژیم جزء اصلیترین صادرکنندگان روشهای شکنجه در دنیا شد. آموزش روشهای شکنجه در بازجویی منبع درآمدی بسیار مهم برای اسرائیل به شمار میرفت. روز هشتم، در حالی که آویزان بودم، سربازان به مسخره کردن و فحش دادن من پرداختند. تا اینجا مسئله خیلی عجیب نبود؛ هرچند فحاشی بیش از سایر شکنجهها، اعصاب انسان را به هم میریزد. برای آزار بیشتر، گوشهٔ کیسه را بلند کردند و دود سیگارشان را به داخل کیسه فوت کردند. من از شدت کمبود اکسیژن به دست و پا زدن افتادم. کمی بعد، ناگهان یک سرباز اسرائیلی جلو آمد و گفت: «میخواهم سیگارم را خاموش کنم؛ اگر زمین بیندازم، کثیف خواهد شد. بهتر است این عرب زحمت خاموش کردن سیگار را بکشد.» بعد سیگار روشن را روی پشت دستم گذاشت و آن را فشار داد. فریادم به آسمان رفت؛ ولی با دست و پای مصلوب کاری نمیتوانستم بکنم. به قدری محکم سیگار روشن را فشار داد، که هنوز بعد از سی سال جای سوختگی آن روی دستم باقی مانده است. بعد از آن، سربازان یکییکی آمدند و سیگارشان را روی دستم با فشار خاموش کردند و من در میان آن همه درد چارهای جز فریاد زدن نداشتم.
🔹 متن بالا برشیست از کتاب «حقیقت سمیر» ؛ روایتی از خاطرات سمیر قنطار
🔹 سمیر قنطار، مبارز لبنانیالاصل فلسطینی است که سی سال در زندانهای اسرائیل به سر برد و در تبادل اسرا در سال ۲۰۰۸ بین اسرائیل و حزبالله لبنان از زندان آزاد شد.
❌لعنت و مرگ بر صهیونیسم و پهلوی