فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 آقا محمودرضا تولدت مبارڪ ...
#ڪلیپ تولد شھیدبیضایۍ🙂😍
پ.ن:نمیدونم این ڪلیپ مال چند سال پیشھ! ولۍ حس خیلۍ خوبۍ دارھ
#از_دستش_ندید
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
@shohada27.
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
#طنز_جبهــه😂😂
#مردهزنده_شد🤭😳😱
دو ـ سه نفر بیدارم کردن و شروع کردن به پرسیدن سوالهای مسخره و الکی.
مثلا میگفتن: «آبی چه رنگیه؟»😕
عصبی شده بودم🤨
گفتن: «بابا بی خیال، تو که بیدار شدی، حرص نخور بیا بریم یکی دیگه رو بیدار کنیم»🤩
دیدم بدم نميگن!
خلاصه همینطوری سی نفر و بیدار کردیم! 😝
حالا نصفه شبی جماعتی بیدار شدیم
و هممون دنبال شلوغ کاری هستیم.
قرار شد یک نفر خودش رو به مردن بزنه و بقیه در محوطه قرارگاه تشییعش کنند!😰
فوري پارچه سفیدی انداختیم روی محمدرضا و قول گرفتیم که تحت هر شرایطی خودش رو نگه داره⚰
گذاشتیمش روی دوش بچهها
و راه افتادیم.
گریه و زاری😭
یکی میگفت: «ممد رضا! نامرد! چرا تنها رفتی؟»🤭🙊
یکی میگفت: «تو قرار نبود شهید بشی»
دیگری داد میزد: «شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟»🙄
یکی عربده میکشید😫
یکی غش میکرد!
در مسیر، بقیه بچهها هم اضافه میشدن و چون از قضیه با خبر نبودن
واقعا گریه و شیون راه میانداختن!
گفتیم بریم سمت اتاق طلبه ها!🚶♂
جنازه رو بردیم داخل اتاق😁
این بندگان خدا كه فكر ميكردن قضيه جديه، رفتن وضو گرفتن و نشستن به قرآن خواندن بالای سر میت!!!🙈
در همین بین من به یکی از بچهها گفتم: «برو خودت و روی محمدرضا بنداز و یه نیشگون محکم بگیر.»😂
رفت گریه کنان پرید روی محمدرضا و گفت: «محمدرضا! 😫
این قرارمون نبود! 🤨
منم میخوام باهات بیام!»😫
بعد نیشگونی🤞 گرفت که محمدرضا
از جا پرید
و چنان جیغی کشید که هفت هشت نفر از این طلبهها از حال رفتن!😰
ما هم قاه قاه میخندیدیم😂
خلاصه اون شب با اینکه تنبیه سختی شدیم ولی حسابی خندیدیم🤭😄😂
شادی روح شهدایی که رفتند
وخاطرات آنها به جاماند #صلواتـــــ🥀
کانال شهدا
@shohada27.
🤚سلام بر شهیدان
#ابوعلی🍁 #شهید_مرتضی_عطایی
#کرار 🍁 #شهید_رضا_سنجرانی
☀️هر صبح سلامی به انصارلله🤚
✨(السلام علیک یا انصارلله ورحمته لله و برکاته)✨
@shohada27🍁🍂 🍁🍂
🍁🍂 🍁🍂 🍁🍂