:) اینجا، ایران است . پاییز 1401 !' ـ ــــــ [ >.< ! کلیك ] ؛ قلمِ هانیل‌خاتون، وَ نوایِ سید . ғᴇʀᴇᴋᴀɴs | رادیوفـرکٰانس

شب جمعه است هوایت نکنم می میرم

"میشه برگردم آقا دوباره؟! اخہ نوکر کسی رو نداره... #حسینجانم💔

حرم ندیده🌿 وقت جا موندن از حرم رسیده🌿 #اللهم_ارزقنا_ڪربلا🌿 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌺 #شب_جمعه🌙

من اگه تو رو نداشتم با دلم چیکار میکردم!💔 #مداحی #امام_حسین #حاج_امیر_کرمانشاهی

#حسیــن‌من... دُرود‌بَرپِدَرَم‌ڪزهَمآن‌طُفولیَتَم بَرایِ‌روضہ‌اَت‌اَزمَن‌هَمیشہ‌ڪارڪشید بَرایِ‌آنڪه‌مَنَم‌عآقِبَت‌بِخِیرشَوَم مَرابہ‌دَستِ‌تو‌دادوخودَش‌ڪِنآرڪشید شبتون حسینی🌙🌿

اصن این یه چیز دیگه هست:)))

آقا من اگه تو را نداشتم با دلم چیکار می کردم #امام_حسین

_- سلیمانا‌ از‌ این‌ خرمن‌ فقط‌ یڪ‌ خوشه‌ میخواهم . . - ز‌گوشه‌ گوشه‌ی‌ ِدنیا‌ فقط‌ شش‌گوشه‌ میخواهم :) - #صلی‌الله‌علیك‌یا‌ابا‌عبدالله♥️

مادربزرگش نام “میترا” را برایش انتخاب کرد نامے کہ زینب بعدها بہ آن معترض شد : بارها به مادرم گفت : مادربزرگ این هم اسم بود براۍ من انتخاب کردۍ؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشته اید چه جوابـے می دهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد . من می خواهم مثل زینب(س) باشم. میترا تنھا اولاد من بود که اسم خودش را عوض کرد و همہ‌ۍ ما را هم وادار کرد که بہ جاۍ میترا به او زینب بگوییم💞. بعد از شھادتش بیشتر او را شناختم ، روۍ بیشتر دفتر هایش نوشتہ بود " او مـےبیند " خانہ‌ۍ خودم را ساختم . اینجا جاۍ من نیست . باید بروم . باید بروم ✨. -نویسندھ ❲ معصومہ رامھرمزی ❳!

「تیکہ کتـٰاب 💕」 زینب ، فعالیت‌هاۍ انقلابـےاش را در مدرسہ راهنمایـے شھرزاد آبادان شروع کرد ، روزنامہ دیواری می‌نوشت و سرِ صف قرآن می‌خواند . امام جمعہ‌ۍ شاهین‌ شھر اولین کسـے بود کہ خبر شھادت زینب را بہ مادرش داد و او را براۍ پذیرش این موضوع آماده کرد . آقاۍ حسینی هنگام نماز جماعت شھادت زینب را اعلام کرد و گفت زینب دختر 14 سالہ‌ۍ دانش‌آموز بہ خاطر عشقش به امام و انقلاب مظلومانہ بہ دست منافقین بہ شھادت رسید. دکتر ادامه داد ؛ دختر شما سہ شب پیش یعنـے اولین شب مفقود شدنش بہ شھادت رسیده است. منافقین زینب را با چادرش خفہ کرده بودند کہ عملاً نفرت خودشان را از دخترهاۍ با حجاب نشان بدهند .

بسم الله الرحمن الرحیم