eitaa logo
یادمان شهدای فَکّــه
1.5هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
82 فایل
اینجا راهیست که به «کَرْبَلٰا» ختم میشود... فَکّـه‌ یعنی: رَمْل تِشْنِگی عَطَش 🔻کپی از محتوای کانال=حلال✅️
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📜 پرونده ویژه آخر صفر ✨ *روضه رضوان-۳ وادی ولایت امام* |متن کامل|
. 🔰 در زیارت معروفی كه برای امام رضا علیه السلام نقل شده (مرحوم ابن قولویه در كامل الزیاره نقل كردند همان زیارت مشهوری كه همیشه در حرم امام رضا علیه السلام می‌خوانیم،) فرموده‌اند: از خانه خود كه می خواهی بیرون بیایی کنار در بایست و بگو «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ حَسْبِی اللَّهُ‏ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ‏ اللَّهُمَّ إِلَیكَ تَوَجَّهْتُ وَ إِلَیكَ قَصَدْتُ وَ مَا عِنْدَكَ أَرَدْت... اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی وَ طَهِّرْ لِی قَلْبِی وَ اشْرَحْ لِی صَدْرِی‏». 💫 اولاً در این سفر عظیم كه به سمت امام حركت می‌كنیم، در این سیر عظیم فقط باید با استعانت از خدا قدم برداریم؛ نمی‌شود قدم از قدم در این وادی برداریم و بسم الله و بالله نگوییم. با سرمایه‌های خود و تكیه به خود نمی‌شود در وادی ولایت قدم زد. قدم زدن در وادی ولایت با استعانت و تكیه به خدای متعال است. كار بسیار مهمی است «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ» در این وادی كه با استعانت از خدا و اسماء الهی كار را شروع می‌كنیم با اسم اعظم خدا وارد وادی ولایت می‌شویم، كجا می‌خواهیم برویم؟ در این سفر می‌گویند دم درب خانه بایست بگو «إِلَى اللَّهِ» این سفر الی الله است. 💠 زیارت، سفر الی الله است انسان به سمت خدا حركت می‌كند. «وَ إِلَى ابْنِ رَسُولِ» سیر و سفر ما به سوی خدای متعال از وادی فرزند رسول خدا، امام معصوم عبور می‌كند، از وادی ولایت امام رضا علیه السلام.ما می‌خواهیم از وادی ولایت امام رضا علیه السلام به سمت خدا حركت كنیم. 🍃 همه سیر همین است كه انسان به سمت خدا حركت كند. با استعانت از خدای متعال، با تكیه به اسم اعظم الهی به سمت خدای متعال حركت كند در این مسیر از وادی ولایت امام عبور می‌كند. از این روست که زیارت عین توحید است، این سفر الی الله است. 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⊰•♥️🔗🌹•⊱ . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وصیتنامه_شهید: خواهران خوبترازجانم،من نمیدانم وقتی که حسین درصحرای کربلا بود چه عذابی میکشیدولی میدانم حس اوبه زینب"س"چه بود. عزیزان من حالادست هایی بلندشده وزینب هاغریب و تنها مانده اندوحسینی درمیان نیست.امیدوارم کسانی باشیم که راه اورا ادامه دهیم واز زینب های زمانه وحرم اودفاع کنیم.. شهید‌بابڪ‌نوࢪے ♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شهیدامام‌رضایی
65.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. [ دختر اسکیت صورتی...🥺🛼] ⚪️ پدرت، آن موقع که این اسکیت‌های صورتی را برایت خریده بود، حتما ته دلش شور زده بود که نکند وقتی میان کوچه پس کوچه های غزه می‌دوی، سنگ ریزه ای راهت را سد کند و زمینت بزند. و بعد به چشمان براق و شادت نگاه کرده و زیرلب برایت دعا خوانده بود. ❤️‍🩹 حالا او ایستاده است؛ بالای سر دخترکش... اما نه سنگی راهش را سد کرده و نه پایش لغزیده! خون سر و صورت دخترک شهادت می‌دهد صهیونیست ها از حتی سریع دویدن و خنده‌های بچه‌های فلسطین هم هراس دارند. 🌿 اسکیت های صورتی دخترک اما این‌طور معلق و تنها نمی‌ماند، به زودی دختربچه دیگری آنها را می‌پوشد و در سرتاسر پهنه‌ی فلسطینِ آزاد با سرعت می‌دود و شادمانه می‌خندد. راحت بخواب دختر اسکیت صورتی غزه...
ز عناوین جهان، خادمی‌ات ما را بس💚 در روز شهادت ولی‌نعمت‌مان حضرت ثامن الحجج امام رضا علیه‌السلام یاد کنیم از خادم‌الرضا رئیس‌جمهور شهید آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃؛💫؛🍃 💫؛🍃 🍃 اعترافات ۱۱ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعزیز قادر السامرائی ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸 هدف تیپ ۳۳ دفاع از منطقه و دریافت مدال های شجاعت بود و می خواست با آتش خود مانع هر نفوذی شود! جوی های خون راه افتاده بود. روحیه افراد رو به تحلیل می‌رفت و همه در فکر خلاص و رهایی از این وضع بودند. نیروهای ما به این تیپ پیوستند و به علت کشته شدن فرمانده تیپ ، ما همگی تحت امر فرمانده تیپ نیروهای مخصوص، سرهنگ ،ساجت قرار گرفتیم. وی برای تقویت روحیه و پیشگیری از تضعیف روانی افراد، شعاری آماده کرد و از ما خواست تا آن را همه با هم بخوانیم مضمون شعار این بود: حرکت به پیش؛ ما با تو هستیم؛ دو لشکر از لشکریان صدام حسین. هدف از این شعارها گرم نگه داشتن افراد و آمادگی نیروها برای جنگیدن بود؛ زیرا هنوز محور عملیاتی در دست ما بود. احمد زیدان با ما تماس گرفت و دستور داد که عقب نشینی نکنید. جواب دادیم که راهی برای عقب نشینی نداریم؛ همه پل ها و راه ها به تصرف ایرانیان درآمده است. به سمت جنوب خرمشهر مسافتی در حدود پانصد متر را طی که ناگهان گروهانهای ما افرادی را مشاهده کردند و پس از‌اندکی توجه و دقت معلوم شد به عربی صحبت می کنند. آنها با زبان عربی می گفتند بیایید بیایید ما عراقی هستیم. ما ارتش صدام هستیم. ما به علت اشتباهات مکرری که قبلاً مرتکب شده بودیم و مصیبت هایی که بر اثر درگیری با افراد خودی بر سرمان فرود آمده بود، در اینجا کمی تأمل کردیم و ترسیدیم که برای سومین بار، بدبختی دیگری برای خودمان ایجاد کنیم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم اسلحه خود را در پشت و به کمر آویزان کنیم و با حالتی که دستها، هیچ تماسی با اسلحه نداشته باشد به سمت آنها حرکت کنیم؛ اما ناگهان نیروهای شجاع ایرانی با انواع اسلحه به ما یورش آوردند. خمپاره اندازها تانکها و زره‌پوشها به کار گرفته شدند و ما را در جهنمی از آتش قرار دادند. تنها کسانی جان سالم به در بردند که توانستند بگریزند یا اسیر شوند. در همین حین موشکی به صورت فرمانده گردان دوم اصابت کرد و صورتش را سوزانده و او را کشت. همچنین یکی از افسران استخبارات، سرگرد عزیز ضرغام نیز کشته شد. ضربه هولناک و فاجعه ای وصف ناشدنی بود. اجساد افرادمان در اطراف کارون بر زمین ریخته بود. نمی‌دانستیم چه کنیم. اگر آن صحنه ها را می‌دیدید به شدت این فجایع پی می بردید. سربازان عراقی ضجه می‌زدند و اشک می‌ریختند و خرمشهر در آتش می سوخت. خرمشهر آن روز شاهد بزرگترین شکست متجاوزان در تاریخ جنگهای معاصر بود. یکی از فرماندهان عراقی، آخرین لحظات آزادی خرمشهر را برایم چنین روایت کرد. وقتی فهمیدم نظامیان همراهم انگیزه مقاومت و جنگیدن را از دست داده اند و به هیچ شکلی قادر به رو در رویی با رزمندگان اسلام نیستند از عبدالواحد آل رباط خواستم که نیرویی برای شکستن خط بفرستد. وی گفت که تمام نیروهایش لت و پار شده اند و فعلاً هیچ کمکی نمی تواند بکند. فهمیدم که خرمشهر از تمام جهت‌ها در محاصره است و شکستن حلقه محاصره، امری غیر ممکن است. به محافظانم گفتم که باید از اروندرود بگذریم و بلافاصله به سمت جنوب شهر حرکت کردیم. باران می‌بارید و بمبهای ایرانی، عراقی‌ها را درو می‌کرد نمی‌دانم در آن لحظات چه حالی داشتم. افکار عجیبی به سرم می‌زد؛ حتی تصمیم به خودکشی گرفتم. به چشم خود معجزاتی دیده بودم که حیرانم کرده بود. میلیونها دلاری که صرف سیستم دفاعی خرمشهر کرده بودیم، به راحتی با ایمان استوار رزمندگان اسلام درهم کوبیده شد و با شکستن این موانع روحیه عراقی‌ها پایمال شد. ┄═• ادامه دارد •═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
. [ کوتاه‌نوشت‌های‌ سیاست‌ اسلامی📋🌙 ] 💠 آرمان‌های انقلاب اسلامی در افقی ورای برنامه‌ریزی‌های بشری حکومت‌های سکولار قرار دارد و برای رسیدن به این افق‌ها، گام‌های کوتاه‌مدت و میان‌مدت نیز دارد. 🔸 هرچند ممکن است به دلیل بلند بودن قله، رهروان آن را در میانه راه به یاس و ناامیدی مبتلا سازد، اما حساب انقلاب اسلامی جداست. 🔰 انقلاب اسلامی، در اهداف متوسط و کوتاه مدت خود نیز سراسر برکت و میمنت است و هر گامی که به سوی هدف برمی‌دارد، بشارت‌ها و پیروزی‌های بزرگی نصیب اهالی خود می‌کند. ⭕️ لذا تنها عاملی که بین بایدها و واقعیت‌ها فاصله ایجاد می‌کند، دشمنی دشمنان بیرونی و صدالبته درونی است. ❌ اگر نفوذ و تحریف و توطئه نباشد و اگر مسئولان و اندیشمندان درون نظام، تکیه بر غرب و راهکارها و سبک زندگی آن نداشته باشند، مسیر به سمت قله‌ها روشن است و فراز و نشیب آن طبیعی.