سنت هفت سين چيدن را بعضی از بچه های جبهه حفظ كرده بودند منتها با صبغه جنگی
كه عبارت بود از:مين سوسكی، مين سبدی، سيم تله، سيم چين، سيم خاردار، سرنيزه،سی چهار(C4)
و سوزن اسلحه،سيمينوف،سمبه و سنگر را هم به عنوان مواردی از هفت سين بود
#شهید 🕊️
@shohada_hejab
پرسید: "مادر دوست داری من چطوری شهید بشوم؟"
گفتم: "من چه میدانم که تو دوست داری چطوری شهید بشوی؟"
ناصر گفت: "دوست دارم فوری #شهید نشوم؛ چند ساعت توی خون خودم بغلتم و درد بکشم تا سختی و رنج جانبازان را هم درک کنم..."
خمپاره که آمد، یازده ترکش به بدنش نشست وقتی رساندنش به بیمارستان، داشت ذکر میگفت: "یا حجه بن الحسن (عج)"...
پارچه نوشته «آزادی خرمشهر را به حضور امام و امت حزب الله تبریک می گوییم» بر فراز مسجد جامع خرمشهر یادگار #شهید_ناصر_فولادی است...
شهید ناصر فولادی مسئول تبلیغات تیپ ثارالله قبل از تبدیل تیپ به لشکر بود و در عملیات بیتالمقدس و روز فتح خرمشهر در حالی که فقط بیست روز از مراسم عقدش می گذشت به فیض عظیم #شهادت نائل آمد..
یاد و خاطره فاتحان خرمشهر گرامی باد...
#شهید_ناصر_فولادی
#حنظله_کرمانی
https://eitaa.com/shohada_hejab
اگر پهلوی من مثل مادرم مجروح نشده بود، به من #شهید نگویید!!!....👆👇
https://eitaa.com/shohada_hejab
وصیت شهدا به حجاب
اگر پهلوی من مثل مادرم مجروح نشده بود، به من #شهید نگویید!!!....👆👇 https://eitaa.com/shohada_hejab
اگر پهلوی من مثل مادرم مجروح نشده بود، به من #شهید نگویید!!! ....
توی بیابان میرفتیم که رد یک ماشین که جاده ی اصلی را قطع کرده بود. توجه ما رو جلب کرد. رد ماشین به بیابان میرفت. اگر چه امکاناتمان کم بود ولی رد ماشین را دنبال کردیم. ساعت ها به دنبال رد بودیم که یکباره چشم های من روی یک تپه سیاهی زد احساس کردم آدمی ایستاده است. از ماشین پیاده شدم و خوب نگاه کردم و دیدم که یک نفر با آرپیچی ماشین ما را نشانه رفته است. سریع از ماشین پریدیم پایین بعد از چند ثانیه ماشین نیروی انتظامی با یک انفجار مهیبی منهدم شد و آتش انواع سلاح ها بر سرمان باریدن گرفت. تازه فهمیدیم که در کمین اشرار و قاچاقچیان افتاده ایم. هر لحظه انتظار مرگ را داشتیم هیچ کس نمیتوانست که تکان بخورد، چرا که آنها به خوبی بر ما مسلط بودند و صحنه هر لحظه وحشتناکتر میشد. توی این چنین وضعیتی که نه راه پس داشتیم و نه راه پیش، محمد دو نفر از بچه ها را بلند کرد و با ذکر #الله_اکبر از یک طرف صحنه نبرد را باز کردند و به طرف اشرار حمله بردند این شهامت او باعث شد چند نفر دیگر از بچه ها از یک محور به اشرار حمله کنند صحنه عجیبی بود. محمد در دامنه تپه تکبیر میگفت و بالا میرفت. هر تکبیر او روحیه ای بود در بچه ها و وحشتی بود در دل آن نامردان. ناگهان دیدیم محمد در چند متری گرینف دشمن خیز برداشته و منتظر دشمن بود تا در یک یورش دیگر مهمترین سنگر استراتژیک دشمن را فتح کند. اما آنان متوجه حضورش شدند و به طرفش شلیک کردند. صدای بلند #یاحسین_علیه_السلام از حنجره محمد تمام دشت را پر کرد او توانست کارش را به انجام برساند و در یک چشم برهم زدن هدف را از پا دربیاورد اما صد حیف که پیکر پاکش چند لحظه بعد روی دشت از پا افتاد وقتی جلوتر رفتیم, دیدیم که فقط یک تیر به محمد خورده آن هم درست در سینه_اش. یاد حرفش افتادیم که اگر ادعایم میشود که شیفته خانم حضرت زهرا سلام الله علیه هستم باید از سینه یا پهلو شهید شوم.
🎙به روایت از همرزمان شهید
یار شهیدم بار آخر، لب که بگشود
گلبانگ یازهرا (س)، شکوفا بر لبش بود…
#شهیدمحمد_عبدی...
تاریخ_تولد: ۱/۳/۵۵
تاریخ_شهادت: ۱۶/۱۱/۷۷
محل تولد: تهران
محل شهادت: ایرانشهر
نحوه ی شهادت: درگیری با اشرار
https://eitaa.com/shohada_hejab
1.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خواب عجیب مادربزرگ #شهید جهاد مغنیه!!
#بازرسی_نماز !!
با مادر شهیدان مغنیه در یک محله زندگی میکردیم
روزهای اول بعد از شهادت جهاد بود
یک روز صبح تماس گرفت
گفت دیشب خواب جهاد رو دیدم
خیلی خواب قشنگی بود
بگو ابوعباس بیاد دوربین اش هم بیاره میخوام این خواب رو تعریف کنم تا همه بشنون و باقیات الصالحات باشه.
خوابش در باب اهمیت نماز صبح بود
ابوعباس هم بدون فوت وقت دوربینش رو برداشت و رفت ....
Https://eitaa.com/shohada_hejab
🌸اعــتقاد عجــیبی به #حدیث_کـسا داشـت. محال بـود روزے از روزهاے جبهه بگذرد و شیخ حدیث کسا را نخواند. بیشتــر هم به خاطــر محوریتی که #حضــرت_زهــرا (سلام الله علیها) در این حدیـث دارد.
آنقدر شــیخ در توسلاتش نام حضرت زهرا را می آورد که آوردن نام ایشان، نام حضـرت زهـرا را هـم در ذهن می آورد.
جالب ایـنکه روز #شهــادت حضــرت زهــرا، با تیــرے در گلــو و پهلــو در حالےڪه یا زهـــرا و یا حسیــن ع می گفت #شــهید شد.
در وصیتش نوشــته بود : دوست دارم مثل #حضرت_زهـــرا(س) بے نشان باشم. ده ســــال در غربت بی نشان افتاده بود و مفقودالاثر بود..
#طلبه_شهیــد علیــرضا نجف پور
@shohada_hejab
1.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برید دعا کنید #شهید شید
که اگه نشید ...
چقدر مصادیق این حرفها، امروز ملموس هستند
https://eitaa.com/shohada_hejab
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀 سلام و درود بر همراهان فرهیخته و گرامی.
👈 فاصله دو #نگاه: میان ماه من تا ماه...!!!
😳 #بمبارانی از سوالهای بی پاسخ و پُرتردید!!!؛
📣📣📣 نقش زن در جامعه، #بالاتر از نقش مرد است!!!
✅ داستان خیلی مفصله و هزینه های زیادی در داخل و خارج برای برهنگی و بردگی جنسی شده است!!!؛
✅ میگه من دارم میرم تا تو چادرتو در نیاری!!!؛
✅ میگه چادرم توی مُشتش بود که #شهید شد!!!؛
📕 کتاب فرشته ها هم عاشق می شوند/ نعیمه اسلاملو/ انتشارات تلاوت آرامش.
@shohada_hejab
●لحظهی آخر قمقمه را آوردن
نزدیک لب های خشکش ...
گفت : مگه مولایمان حسین (ع)
در لحظه شهادت آب نوشید ؟!
#شهید که شد
هم #تشنه بود ،
هم #بی_دست ...
سردار سپاه عاشورا " شهید شاپور برزگر "
@shohada_hejab
13.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت سری است که جز به اهلش فاش نمیشود ..
▪️همسر شهید میگوید: همسرم گلایه کرد که وابستگی تو اجازه شهادت به من نمیدهد... همسر شهید میگوید با خدای خودم معامله کردم و اسماعیل درونم را ذبح کردم، به همسرم گفتم دیگر هر وقت خواستی برو #شهید شو من با خدای خودم معامله کردم
▪️چه کسی میداند سِرّ شهادت چیست؟!! که اینگونه یک مرد را بی تاب میکند اما با همین عقل ناقص زمینی خود میبینیم شهدا به هیچ تعلق ندارند جز حقیقت و مجالسان، مربیان و متربیان شهدا هم به هیچ تعلق ندارند جز مسیر حقیقت! اگر ابراهیمی به قربانگاه رفت اسماعیلی او را یاری کرد و اگر اسماعیلی شرف اعجاز یافت چون ابراهیمی نفسش را قربانی کرده بود ... جنس همسران شهدا هم اینگونه هست، مثل یک شمع کنار شهید آب میشوند و نور میدهند و پر و بال میگیرند و یار بهشتی خود را آماده قربانگاه حقیقت میکنند.
✍عالیه سادات
https://eitaa.com/shohada_hejab
#شهادت_هنر_مردان_خداست....
یکی از برادرهام #شهید شده بود. قبرش اهواز بود. برادر دومیم توی اسلام آباد بود.
وقتی با خانواده ام از اهواز برمی گشتیم، رفتیم سمت اسلام آباد. نزدیکی های غروب رسیدیم به لشکر.
باران تندی هم می آمد. من رفتم دم چادر فرماندهی، اجازه بگیرم بریم تو ...
#آقامهدی توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت « قدمتون روی چشم... فقط باید بیاین توی همین چادر، جای دیگه ای نداریم.»
صبح که داشتیم راه می افتادیم، مادرم بهم گفت: « برو آقامهدی رو پیدا کن ازش تشکر کنم..
توی لشکر این ور و اون ور می رفتم تا آقا مهدی رو پیدا کنم.
یکی بهم گفت: «آقا مهدی حالش خوب نیست؛ خوابیده.»
گفتم « چرا؟» ...
گفت: « دیشب توی چادر جا نبود. تا بخوابه، زیر بارون موند، سرما خورد...»
#سردار_شهید_جاویدالاثر
#مهدی_باکری
https://eitaa.com/shohada_hejab
🌷🕊
خاطره تکان دهنده از مادر شهید/ دیدم سعید پشت سر امام رضا ایستاده!!
🔹قبل از کرونا قسمت شد مشرف شدیم مشهدالرضا؛ یک شب در عالم رویا دیدم سعید پشت سر امام رضا(علیه السلام) ایستاده است.
امام فرمودند: من و مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها به ایشان اذن دادهایم هر کس بر سر مزارش برود، حاجتش را بدهد؛ مگر اینکه به مصلحتش نباشد.
#شهید سعیدنظرزاده🌹
https://eitaa.com/shohada_hejab