eitaa logo
🌷دایرةالمعارف شهدا🌷
235 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
14 فایل
⭕این کانال حاوی مطالب مربوط به شهدای انقلاب ، شهدای جنگ تحمیلی ، شهدای ترور ، شهدای محور مقاومت و شهدای مدافع حرم می باشد. شامل زندگی نامه و ابعاد شخصیتی شهدا🌷 🆔 @shohada_tmersad313 ❤زندگی زیباست اما شهادت زیباتر❤
مشاهده در ایتا
دانلود
اگــه میــخـوای یـه روزی دورِ تــابــوتـــت بـــــــــگردن، امـــــروز بــــایـــد دورِ امــــام زمـــانـــت بـــگــردی... 🆔 @shohada_tmersad313
🌷🌷🌷 💠زندگی‌نامه شهید 🕊عیسی 🕊شیخی 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷 برادر شيخي در سال 1337 در روستاي كوچك و دورافتاده اي به نام دژكوه در يك خانواده مذهبي و فقير چشم به دنيا گشود . او از طبقه مستضعف روستاي دژكوه بود و درآمدشان فقط به اندازه نان سالشان بود كه دست رنج پدرش بود . شغل پدرش دامپروري و كشاورزي بود . وي در هفت سالگي در همان روستا به مدرسه رفت . و داراي هوش سرشاري بود كه مدت چهارسال دوره ابتدايي را به پايان رساند . اخلاق او در مدرسه طوري بود كه همه دانش آموزان او را به خوش اخلاقي مي شناختند و به او احترام مي گذاشتند و مورد اعتماد آنها بود .  🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷 خوش رفتاري وي طوري بود كه مردم آن روستا از او راضي بوده اند و واقعاً در همان كودكي آثار اخلاق اسلامي در او نمايان بود . و وي در كلاس سوم ابتدايي يعني 10 سالگي بود كه نماز را فراگرفت و شروع به نماز خواندن و روزه گرفتن كرد .در همين موقع بود كه مشكلات زندگي را احساس كرد و سنگيني آنها را درك كرده و از آنجايي كه داراي ايمان قوي و فردي صادق و متعهد بود بر مشكلات پيروز مي شد . از ابتدايي كه عبادت را شروع كرد هر وقت روحاني يا فرد مذهبي به روستا مي آمد اولين فرد بود كه نزد او مي رفت و نمازش را صحيح مي كرد و از مسائل عقيدتي و ديگر مسائل عبادتي به اندازه اي كه توان داشت از او ياد مي گرفت  🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷 و بعد آنچه را ياد مي گرفت به ديگران ياد مي داد .در همان دوران كوچكي كه نماز مي خواند و روزه مي گرفت به او مي گفتند كه موقع نماز و روزه گرفتن تو نيست ، مي گفت مي خواهم براي پدر و مادرم باشد وآماده باشم براي آينده . چون در آن سالها در منطقه كهگيلويه دبيرستان نبود و وضع مالي خوبي نداشت ترك تحصيل كرد و مدتي از زندگيش را به شباني پرداخت و از اين راه همراه پدرش كه داراي عيال زيادي بود و 13 نفر نان خور داشت به كمك او مي پرداخت و براي برادرانش نان تهيه مي كرد تا اينكه به سن 15 سالگي رسيد و همراه پدرش كشاورزي مي كرد و هميشه در اين مدت مسائل ديني خودش را به نحو شايسته انجام مي داد در سن 16 الي 17 سالگي بود كه به بنادري مانند بوشهر و بندر امام و ساير بنادر و شهرها مي رفت و كارگري مي كرد تا اينكه بنائي را ياد گرفت و به شغل بنائي پرداخت و از اين راه معاش خود و خانواده اش را تأمين مي كرد 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷 در سن 17 سالگي ازدواج كرد و داراي دو فرزند مي باشد و در ضمن سرپرستي پدر پير و سيزده نفر عائله را بعهده داشت . در سن 19 سالگي بود يعني سالهاي 56 -57 به خدمت سربازي اعزام شد . و اوايل اوج گيري انقلاب بود و در خدمت سربازي بود كه امام خميني دستور به فرار سربازان و اعتصاب خودداري از تيراندازي به سوي مردم را صادر كرد . شهيد از امر امام اطاعت كرد و در پادگان نظامي كازرون با جمعي از دوستانش به نداي امام لبيك گفتند و دست به اعتصاب زدند كه بيشتر مردم ايران از آنها پشتيباني كردند . شهيد دوران سربازي را در سال 58 در اصفهان قسمت توپخانه به پايان رسانيد و پس از آن دوباره به شغل بنايي پرداخت در همين موقع بود كه شهيد به علت دوري از شهر و بي سواد ماندن خود و ديگر برادرانش و از طرفي فشار زندگي به اين فكر افتاد كه بايد هجرت كرد . و هجرت كرد از روستاي خودش به روستاي بزرگتري به نام سوق كه بيشتر با شهرها و اوضاع و احوال در ارتباط باشد . مي خواست كه مسائل سياسي و مذهبي را بيشتر بفهمد و در سوق مسكن گزيد 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷 او مشغول كار كردن شد و يك خانه در سوق براي پدرش ساخت . در سوق هركس يك بار با او برخورد مي كرد و هم صحبت مي شد به او علاقمند مي شد . و از رفتار و گفتار او استفاده مي كرد و شهيد به علت داشتن اخلاق اسلامي و همچنين اعتقاد به مسائل ديني بيشتر مردم او را مي شناختند و اغلب روحانيت منطقه با او آشنايي داشتند . شهيد در زماني كه خودش دست مزدي به دست مي آورد هر سال خمس مي داد و همسايگان را راهنمايي مي كرد كه اسلامي باشيد تا اينكه خدا با شما باشد . شهيد از زماني كه انقلاب پيروز شد و سپاه تشكيل شد علاقه زيادي به سپاه داشت .  🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷 او مي گفت خدايا تو به من توفيق بده تا اينكه پاسدار شوم و از خون شهداء كه براي اسلام خون داده اند پاسداري كنم و بالاخره آرام نگرفت و راهي را كه پيدا كرد ادامه داد تا اينكه بعد از مدتي در بهمن سال 60 در سپاه پاسداران دهدشت ثبت نام كرد و مي گفت تا زماني كه دشمن اسلام روي پايش هست بايد در سپاه باشم و آنها را از بين ببرم و كساني را كه مي خواهند انسان را از مسير اصلي خودش يعني رسيدن به درجه خليفةاللهي باز دارند مبارزه كنم . شهيد بعد از يك ماه حضور در سپاه به شيراز اعزام شد تا اينكه آموزش نظامي و عقيدتي را بگذراند و اين دوره را با موفقيت به پايان رساند . و در تاريخ 61/4/7 به جبهه حق عليه باطل اعزام شد و به خوزستان رفت و در منطقه كوشك به نبرد پرداخت . سرانجام در عمليات رمضان شركت كرد و در كربلاي خوزستان در حالي كه بر قواي كفر بعثي مي شوريد در 28 رمضان به درجه رفيع شهادت نائل آمد و جان به جان آفرين سپرد . يادش گرامي روانش شاد راهش پردوام باد . 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🌸‍ ‍ همه با هم دعای فرج را زمزمه می کنیم: إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ🍃🌸💖🌺🌷🌹💐🍃 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🆔 @shohada_tmersad313 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
ان شاءالله امشب در پرونده همه خادمان شهدا بنویسند: ♦️محب امیرالمومنین(ع) ♦️زیارت کربلا و نجف،اربعین امسال ♦️سربازی امام زمان(عج) ♦️نهایت شــ🌷ــهادت 🆔 @shohada_mersad313 ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
هوای مهـدی فاطمه(س)راداشته باشید خـــــیلی تــنهاســـت........ 😔😔😔 #دمتون حیدری... #شبتون مهدوی... #یاعـــلی✋ 🆔 @shohada_tmersad313 ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح ڪہ نـہ! تمام بہ خیر مے‌شود اگر سایہ اے از خلوصتان بر اعمالم افتد... 🌷 🆔 @shohada_tmersad313
روزمان ، نہ؛ عمرمـان ! همہ پُرخیر است؛ با یاد شمـا، خاڪیانِ افلاک نشین .... 🆔 @shohada_tmersad313
🌷🌷 ڪـ🕊ـبوتران حـرم بی بی شهیــد مـدافـــع: ابوالفضـل راه چمنے🌹 ســالروز شهادتــ شهید راه چمنے یاد و خــاطره همہ شهــدا بویژه شهــداے والا مقام مـدافع حــرم گـــ رامے و راهشـــان همـــواره پر رهــرو بــاد. •••▪️🕊🌷🕊▪️•••
🌷🌷🌷 🔰ولادتــ شهید ابوالفضل راه چمنی  متولد ۲ اسفند ماه سال ۱۳۶۴ در شهر ورامین استان تهران است . دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی و متوسطه ابوالفضل در محله پارچین تهران سپری شد. هوش و استعداد ابوالفضل از همان دوران کودکی او را در زمره نخبگان قرار داده بود و این امر علاوه بر فعالیت های گسترده فرهنگی و مذهبی در تمام دوران تحصیلی او نیز مشهود بود . با این وجود شهید راه چمنی پس از اخذ مدرک دیپلم به سپاه پاسداران ملحق شد تا در لباس مقدس این نهاد به کشورش خدمت کند. •••▪️🕊🌷🕊▪️•••
🌷🌷🌷 🔰فعالیتهاے شهید شهید ابوالفضل راه چمنی پس از ورود به سپاه پاسداران برای ادامه تحصیل رشته ریاضی را برگزید و علاوه بر کسب مدرک کارشناسی با معدل بالا، توانست در مسابقات المپیاد ریاضی استان تهران نیز مقاوم دوم استانی را کسب نماید . و تمام اینها در شرایطی بود که فعالیت های فرهنگی اش هیچ گاه کمرنگ نشد و حتی با پیگیری های بسیار توانست نماز جماعت را برای نوبت صبح نیز در مسجد محله اش دایر نماید، این شهید بزرگوار با آیات نوربخش قرآن کاملا مانوس بود و هیچ گاه نماز اول وقت را ترک نمیکرد. ابوالفضل راه چمنی قاری و حافظ ۵ جزء قرآن بود و از آنجایی که در رشته های کوه نوردی، صخره نوردی، غواصی، چتربازی، جودو و چندین رشته ورزشی دیگر حرفه ای بود در محل خدمتش علاوه بر فعالیت های فرهنگی، به عنوان مربی ورزشی نیز فعالیت می کرد. •••▪️🕊🌷🕊▪️•••
🌷🌷🌷 🔰قــرار دلــ عشــاق تشدید درگیری ها بین جبهه اسلام و تکفیری ها در سوریه و عراق، قرار عاشقان بسیاری را ربوده بود ❕ شهید راه چمنی هم یکی از این عاشقان بود که از ابتدای درگیری ها و با پافشاری فراوان موفق شد جمعا هشت بار به جبهه های نبرد اعزام شود و در جمع رزمندگان پاکستانی، فرماندهی بچه های زینبیون را به عهده گیرد. •••▪️🕊🌷🕊▪️•••
🌷🌷🌷 🔰شهـادتـ🕊ــ شهید مدافع حرم، ابوالفضل راه چمنی پس از ۸ بار اعزام به جبهه ها و در ۱۸ فرودین ماه ۱۳۹۵ بر اثر ترکش خمپاره در العیس جنوب غرب حلب به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاک شهید پس از تشییع با شکوه در گلزار شهدای روستای «ارمبویه» از توابع شهر پاکدشت به خاک سپرده شد. •••▪️🕊🌷🕊▪️•••
🌷🌷🌷 🔰مثل شهید همت یک شب در منطقه دیدم ابوالفضل ناراحته و انگار از بیماری رنج می بره و معلوم بود کمر درد داره . بهش که رسیدم گفتم چیه برادر ، چی شده . گفت: چیز خاصی نیست انشالله خوب میشه و گفت فقط ناراحتم از این که از رسیدگی به کارهای بچه ها و عملیات جا بمانم امیدوارم سریعتر خوب بشم. خلاصه شروع کردم به ماساژ کمرش و می دانستم این کمردرد همینطوری نیست 2 -3 ساعت قبل خوب خوب بود . خیلی باهاش کلنجار رفتم که چی شده. بالاخره قفل زبانش شکسته شد و گفت: یک مکان از خط احتیاج مبرمی به مهمات داشت که بعلت خطر زیاد کسی حاضر نشد مهمات به جلو ببره که باعث شد خودم به تنهایی چندین جعبه مهمات سنگین رو زیر تیر و ترکش به سختی ببرم همین امر، باعث کمر دردم شده. با خودم گفتم هنوزم شهید همت پیدا میشه. خودش فرمانده گردانه و جعبه مهمات می بره. •••▪️🕊🌷🕊▪️•••
🌷🌷🌷 💞عاشقانہ همسر عزیزم ابوالفضل جان سلام از من خواسته اند که خصوصیات اخلاقی شما را بگویم. 'شما آنقدر خصوصیات ارزشمند و خوبی دارید که در وصف نمی گنجد.' اما میخواهم یکی از آن خصوصیات را در خاطره ای بیان کنم: 'شما خیلی اهل کمک و قرض دادن بودید'و برعکس سعی میکردید از کسی قرض نگیرید'یک روز وقتی در حال صحبت با تلفن بودید'متوجه شدم کسی از شما درخواست کمک مالی کرده است'' خیلی کنجکاو شدم ببینم چه کسی هست'از شما پرسیدم نگفتید'این اخلاق همیشگی شما بود'از من درخواست رضایت میکردید''ولی هیچ وقت مشخصات آن فرد را نمی گفتید''همیشه عاشق کمک های مخفیانه شما بودم. هیچ وقت کمک هایت را به رخ نکشیدی'برای همین هست که عاشقت بودم و هستم و خواهم ماند. ''به امید دیدار" •••▪️🕊🌷🕊▪️•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💟 "امتحان اسلحه" بوی عملیات که می‌آمد، یکی از ضروری‌ترین کارها تمیز کردن سلاح‌ها بود 😑 در گوشه و کنار مقر، بچه‌ها دوتادوتا و سه‌تا‌سه‌تا دور هم جمع می‌شدند و جزبه‌جز اسحه‌شان را پیاده می‌کردند😰 و با نفت می‌شستند، 😐 فرچه می‌کشیدند و دست آخر برای اطمینان خاطر یکی دو تا تیر شلیک می‌کردند😄 تا احیاناً اسلحه‌شان گیری نداشته باشد😜 در میان دوستان، رزمنده‌ای به نام سیدمرتضی بود که بعدها شهید شد،😢 اسلحه‌ی وی آرپی‌جی‌ بود،🙄 ظاهراً اولین بار بود که او در عملیات شرکت می‌کرد 🤐 بعد از نظافت قبضه‌ی آرپی‌جی‌اش این مسأله را جدی گرفته بود که او هم باید دو سه تا گلوله پرتاب کند 😳😱 تا شب عملیات دچار مشکل نشود هرچه همه می‌گفتند، بابا! پدرت خوب، مادرت خوب، ‍♂ کسی که با آرپی‌جی آزمایشی نمی‌اندازد،‍♂ به خرجش نمی‌رفت و می‌گفت باید مثل بقیه اسلحه‌اش را امتحان کند😅😰🤐😂 🆔 @shohada_tmersad313