🌷🌷🌷
شهید موسی صمدی در تیرماه سال ۱۳۳۴ در یکی از روستاهای سنقرکلیایی در استان کرمانشاه به دنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدایی خود را در همان روستا تا ششم ابتدایی گذراند، اما به دلیل مشکلات مالی مجبور به ترک تحصیل گردید.
چندین سال در انجام امور کشاورزی به پدر بزرگوارش کمک میکرد تا اینکه در سن پانزده سالگی جهت تهیه مخارج زندگی عازم تهران شد و در حجرهای مشغول کار خیاطی گردید.
در پایتخت در کنار کار، با دوستان و همکاران خود جلسات دینی برگزار میکرد. علاقه زیادش به ورزش مخصوصاً کشتی و کاراته، وی را به باشگاههای ورزشی کشاند و این علاقه سبب گردید با همت بسیار و پس از مدت کوتاهی در رشته کاراته موفق به دریافت کمربند مشکی دست یابد.
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷
🔰خاطره ای از زبان تنها دختر شهید :
زمانی که دشمن به کیونات رسیده شهید صمدی که فرمانده گردان وعملیات بود به رزمندگان دستور پیشروی وجنگ داد اما نیروها گفته بودند اگر جلو برویم همه قتل وعام می شویم .
شهید که چاره ای نمی بیند خود به تنهایی مقداری نان خشک وآب بر میدارد وبا ماشین جنگی به جلو وسمت دشمن می رود .در بین راه گردنه خانقاه قشلاق عده ای از ضد انقلابیون که تعدادشان 22 نفر بود به او کمین می زنند نا گفته نماند که همراه ایشان فقط یک قبضه تفنگ ژ-3 با دو خشاب ودو عدد نارنجک دستی بود . آنقدر دلاورانه مبارزه می کند تا دشمن را تارومار وخود وماشینش را از مهلکه نجات می دهد .
همه همرزمان تصور می کردند که ایشان به شهادت رسیده اند واز دست دادن چنین فرد شجاع وبا تدبیری آنها را ناراحت کرده بود ، اما بعداز 48 ساعت این فرمانده دلیر با ماشینی که مانند آبکش سوراخ شده بود وسروروی خاکی وگلی در حالیکه از شدت گرسنگی نایی نداشت بازگشته ومهم تر اینکه با موفقیت وبا شکست دشمن برگشته بود واین رشادت ودلیری شهید همه دوستانش را تحت تاثیر قرار داد.
وبعد از آن است که حضرت امام خمینی ( ره ) اورا شجاع لقب دادند .
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷
تابستان سال ۱۳۶۰ بود که عازم
عملیات در غرب کشور بودیم، یادم میآید سازوبرگ نظامی و رزمی کافی نداشتیم، حتی اسلحه انفرادی به اندازه نفرات اندک ما نبود؛ یک قبضه مسلسل قدیمی m۱۶ معیوب که با فشار یک انگشت به صورت رگبار همه گلولهها شلیک میشد و کمتر کسی از آن استفاده میکرد همراه ما بود که به دست موسی افتاد.
بچهها اصرار زیادی کردند که آنرا با اسلحه خودشان عوض کنند اما او قبول نکرد و جمله زیبای همیشگیاش را تکرار کرد که «با سلاح ایمان باید جنگید و به امید خدا از دشمن اسلحه میگیریم».
در همان عملیات جمله شهید به تحقق پیوست و ضمن وارد آمدن تلفات سنگین بر دشمن، تعدادی اسلحه نیز به غنیمت گرفته شد که هنگام برگشت از عملیات شهید صمدی با سه قبضه اسلحه، سرافراز و پیروز همراه بچهها برگشت. همین روحیه شجاعت ایشان فضایی را به وجود آورده بود که بچهها برای اجرای عملیات علیه دشمن لحظه شماری می کردند.
🔅 راوی همکار شهید
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
👆👆👆
در سال ۱۳۵۳ جهت گذراندن دوران مقدس سربازی به نیروی هوایی اصفهان اعزام گردید و با توجه به اینکه در طول مدت سربازی از ورزش مورد علاقه خود دست نکشید در مسابقات مختلف شرکت می کرد. لذا با کسب مقامهای مختلف قهرمانی در رشته کشتی افتخاری دیگر را به خود تعلق داد و آن لقب شجاع بود. از این پس بود که وی را با عنوان صمدی شجاع خطاب میکردند.
با آغاز انقلاب اسلامی در راهپیمایی های مختلف شرکت میکرد و تشنه پیامهای امام خمینی(ره) بود در جریان سقوط پادگانهای ارتش در تهران به دلیل فعالیت زیاد بیمار شد و با وجود اشتیاق فراوان نتوانست در مراسم استقبال از امام(ره) حاضر شود.
در سال ۱۳۵۸ با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بلافاصله به عضویت سپاه درآمد و در منطقه سنقر مشغول فعالیت شد با شروع جنگ تحمیلی در دیدهبانی واحد خمپارهانداز در جبهههای بازیدراز به نبرد با دشمن بعثی پرداخت، پس از مدتی کوتاه، مسئولیت فرماندهی عملیات سپاه سنقر به وی سپرده شد. سپس مسئولیت واحد عملیات سپاه سردشت را به عهده گرفت. این شهید بزرگوار در ۲۳ تیرماه ۱۳۶۲ در عملیات پاکسازی از وجود خائنین کومله و دمکرات به شهادت رسید.
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷
📜قسمتی از وصیت نامه شهید :
ای مسلمین جهان از خواب غفلت بیدار شوید وبه ندای این رهبر جهان پاسخ مثبت دهید که همانا پیروی از این رهبر (روح خدا) پیروی از ائمه طاهرین اسلام است پیروی از این مرجع بزرگ پیروی از رسول خدااست ای مومنین مبادا غفلت کنید که رمز پیروی از فرمان خدا وپیاده نمودن احکام الهی است وبه فرموده امام امت اتحاد وهمبستگی ودر یک صف واحد بودن است ، ای مسلمین به گوش باشید که رمز پیروزی شما در گرو وحدت شما است .
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷
🔰فرزندمان طاهره را فدای امام کرد
یادم می آید امام خمینی ( ره ) کسالت داشت و شهید از این موضوع بسیار ناراحت بود به منزل که می آمد در اتاقی تنها می نشست و با گریه برای سلامتی امام دعا می کردند از فرط ناراحتی زیاد رو به من کرد و گفت طاهره دخترم را فدای امام خمینی می کنم که امام هر چه زودتر خوب شود .
🔅راوی همسر شهید
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷
🔰سفارش شهید :
شهید همیشه به فقرا پنهانی کمک می کرد وبرای آنها آذوقه می برد حتی در سخنرانیهایش مردم را سفارش می کرد که : فقرا را فراموش نکنید .
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
⚘﷽⚘
تصویری دردناک از دختر شهید لبنانی در حرم امام رضا(ع)....😔
مهربان من
راز حرارت تــو چیست؟
که با نگاه ،
به قاب عکست هم
قلبم بی محابا شعله می کشد...
#شهیدمحمدحسینجونی🌷
یکی از شهدای جوان حزب الله لبنان است که در سن۲۶ سالگی به درجه رفیع شهادت نائل شد.
در این تصویر شهید جونی دختر شش ماهه خود را در حرم امام رضا(ع) در حالی در آغوش گرفته که مشغول خواندن زیارتنامه است.
در کنار آن قاب دیگری از دختر شهید قرار گرفته است که حالا عکس پـدر شهیـدش را در همان محل ،سفت در آغوش گرفته است.
صبوری دل فرزندان شهـدا صلوات
📿اللهُمَ صََلِ عَلي مُحَمَّدِ و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِل فَرجَهُم 📿
🆔 @shohada_tmersad313