💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
#خاطرات_شهيد_چمران
بہ روایت غاده جابر
قسمت:2⃣
🍃ماجرا از روزی شروع شد که سید محمد غروی ، روحانی شهرمان ، پیشم آمد و گفت: آقای صدر می خواهد شما را ببیند.من آن وقت از نظر روحی آمادگی دیدن کسی را نداشتم ، مخصوصا این اسم را .اما سید غروی خیلی اصرار می کرد که آقای موسی صدر چنین و چنان اند ، خودشان اهل مطالعه اند و می خواهند شمارا ببینند. این همه اصرار سید غروی را دیدم قبول کردم و "هرچند به اکراه" یک روز رفتم مجلس اعلای شیعیان برای دیدن امام موسی صدر ، ایشان از من استقبال زیبایی کرد .از نوشته هایم تعریف کرد و اینکه چقدر خوب درباره ولایت و امام حسین (ع) "که عاشقش هستم " نوشته ام.
🍃 بعد پرسید: الان کجا مشغولید ؟ دانشگاهها که تعطیل است .گفتم: در یک دبیرستان دخترانه درس میدهم .گفت: اینها را رها کنید ، بیایید با ما کار کنید .پرسیدم ( چه کاری ؟) گفت: شما قلم دارید ، می توانید به این زیبایی از ولایت ، از امام حسین(ع) ، از لبنان و خیلی چیزها بگویید ، خوب بیایید و بنویسید .گفتم: دبیرستان را نمی توانم ول کنم ، یعنی نمی خواهم. امام موسی گفت: ما پول بیشتری به شما میدهیم ، بیایید فقط با ما کار کنید. من از این حرف خیلی ناراحت شدم .گفتم: من برای پول کار نمی کنم ، من مردم را دوست دارم .
🍃 اگر احساسم تحریکم نکرده بود که با این جوانان باشم اصلاً این کار را نمی کردم ، ولی اگر بدانم کسی می خواهد پول بیشتر بدهد که من برایش بنویسم احساسم اصلاً بسته میشود .من کسی نیستم که یکی بیاید بهم پول بدهد تا برایش بنویسم .و با عصبانیت آمدم بیرون . البته ایشان خیلی بزرگوار بود ، دنبال من آمد و معذرت خواست، بعد هم بی مقدمه پرسید چمران را می شناسم یا نه .گفتم: اسمش را شنیده ام .گفت: شما حتماً باید اورا ببینید .
ادامه دارد...✒️
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
#خاطرات_شهيد_چمران
بہ روایت غاده جابر
قسمت:3⃣
🍃تعجب کردم ، گفتم: من از این جنگ ناراحتم ، از این خون و هیاهو ، و هرکس را هم در این جنگ شریک باشد نمی توانم ببینم . امام موسی اطمینان داد که چمران اینطور نیست .ایشان دنبال شما می گشت . ما موسسه ای داریم برای نگهداری بچه های یتیم .فکر می کنم کار در آن جا با روحیه شما سازگار باشد .من می خواهم شما بیایید آنجا و با چمران آشنا شوید .ایشان خیلی اصرار کرد و تا قول رفتن به موسسه را از من نگرفت ، نگذاشت برگردم .
🍃شش هفت ماه از این قول و قرار گذشته بود و من هنوز نرفته بودم موسسه .در این مدت سید غروی هر جا من را می دید می گفت: چرا نرفته اید ؟آقای صدر مدام از من سراغ می گیرند. ولی من آماده نبودم ، هنوز اسم چمران برایم با جنگ همراه بود.فکر میکردم نمی توانم بروم او را ببینم.
🍃از طرف دیگرپدرم ناراحتی قلبی پیدا کرده بود. و من خیلی ناراحت بودم .سید غروی یک شب برای عیادت بابا آمد خانه ما و موقع رفتن دم در تقویمی از سازمان امل به من دادگفت: هدیه است آن وقت توجهی نکردم ،اما شب در تنهایی همانطور که داشتم می نوشتم ، چشمم رفت روی این تقویم .دیدم دوازده نقاشی دارد برای دوازده ماه که همه شان زیبایند ، اما اسم و امضایی پای آنها نبود .
🍃یکی از نقاشیها زمینه ای کاملاًسیاه داشت و وسط این سیاهی شمع کوچکی می سوخت که نورش در مقابل این ظلمت خیلی کوچک بود . زیر این نقاشی به عربی شاعرانه ای نوشته بود؛ من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم ،ولی با همین روشنایی کوچک فرق ظلمت و نور و حق و باطل را نشان میدهم و کسیکه بدنبال نور است این نور هرچقدر کوچک باشد در قلب او بزرگ خواهد بود .کسیکه بدنبال نور است ، کسی مثل من .آن شب تحت تاثیر آن شعر و نقاشی خیلی گریه کردم . انگار این نور همه وجودم را فراگرفته بود .اما نمی دانستم چه کسی این را کشیده.
ادامه دارد...✒️
❌ این بار مذهبی های در خطر هستند !!!!!!
لطفاکامل مطالعه بفرمائید.
✅ تکرار سه #فتنه زمان حضرت علی(عليه السلام) – در زمان ما .!!!؟
1⃣ #فتنه رنگی #جمل
سهم خواهی- حبس خانگی – انحراف توسط فرزندان – ناکثین
2⃣ #فتنه_مذاکره
مذاکره با شیطان بزرگ زمانه - و فریب خوردن ابوموسی اشعری - قاسطين
3⃣ #فتنه القای ناکارآمدی
القای عدم عدالت- توسط مذهبی های احمق – #مارقین یا #خوارج
🔺در #فتنه اول:
یاران نزدیک پیامبر (طلحه و زبیر) که بعد از پیامبر خیلی ثروتمند شده بودند.
- وقتی دیدند نمی توانند در حکومت حضرت علی (ع) سهم خواهی کنندو به پست و مال ومقام برسند با همراهی خانواده پیامبر (یعنی عایشه) علیه جانشین پیامبر (یعنی علی ع) شورش کردند– و خیلی ها در این وسط کشته شدند.
– زبیر از اولین یاران پیامبر و علی (ع) بود
– ولی پسرش او را منحرف کرد . و بعد از جنگ به شکل بدی کشته شد.
- حضرت علی (ع) از کشته شدن دوست قدیمی اش (یعنی زبیر) در حال انحراف خیلی غمگین و ناراحت شد
– این یک فتنه رنگی بود و به جَمل (یعنی شتر سرخ) شهرت یافت.
- در آخر با اینکه عایشه موجب فتنه و قتل و کشتار خیلی ها شده بود .
حضرت علی (ع) عایشه را به حبس خانگی محکوم کرد تا مسبب #فتنه دیگری نشود و افراد بیشتری در این میان کشته نشوند.
به نظر شما #زبیر زمان ما چه کسی است؟؟
🔺در #فتنه دوم:
#سپاه حضرت علی(ع) با #سپاه شیطان بزرگ زمان (یعنی معاویه) در جنگ بود و چون #معاویه در حال شکست بود پیشنهاد #مذاکره داد
– برخی یاران حضرت علی فریب خوردند و پیشنهاد #مذاکره را باور کردند
– حضرت قبول نکرد و فرمود به آنها اعتماد نکنید
– ولی مردم با سر کَردگی بعضی از #منافقین و خائنین داخلی ، و مذهبیون بی بصیرت، با تبلیغات مسموم بین یاران ،، حضرت علی (ع) را تحت فشار گذاشته و مجبور کردند.
– حضرت پذیرفت و شخصی را برای مذاکره فرستاد یعنی (مالک اشتر)
–اما باز مردم و بعضی از مسئولین نظر ایشان را نپذیرفتند و گفتند ما مالک اشتر را نمی خواهیم او جنگ طلب است
– ما فرد باسواد سیاستمدار و صلح طلب را میفرستیم (ابوموسی اشعری) که امنیت و آرامش به ارمغان بیاورد.
– چند مدت #مذاکره طول کشید
– تا اینکه ابوموسی اشعری فریب خورد و ابتدا شرایط را اجرا کرد و انگشتر را درآورد و حضرت علی را از خلافت و رهبری خلع کرد.
– ولی #معاویه و #عمروعاص تعهدات را اجرا نکردند و معاویه شد ولی امر و ....
– بعد از اینکه مردم دیدند در #مذاکرات شکست خوردند به جای اینکه پشیمان شوند و از علی حمایت کنند.
– گفتند ما اشتباه کردیم. چرا علی قبول کرد پس علی هم اشتباه کرده و باید توبه کند
به نظر شما #ابوموسی زمان ما چه کسی است؟
🔺اما #فتنه سوم:
برخی از #یاران حضرت علی(ع) (یعنی مذهبی های بی بصیرت و مدعی) با استدلال خود به این نتیجه رسیده بودند که حکومت حضرت علی ناکارآمد و ناعادلانه است – آنها در نتیجه جنگ های متعدد و تخلف و خیانت های برخی #مدیران به این نتیجه رسیده بودند
– آنها به حضرت علی(ع) اعتراض میکردند و قصد داشتند ایشان را #وادار به #توبه و مذاکره کنند
– آنها خود را از رهبر و ولی امرشان حضرت علی (ع) عادل تر و دین شناس تر و فهمیده تر میدانستند - شروع به اعتراض کردند
– سه خصوصیت عجیب #خوارج این بود که
1- آنها همه را فاسد می دانستند و برای ولی امرمسلمین (یعنی علی ع) تعیین تکلیف میکردند
2– خود را #عدالت طلب و دین دار واقعی می دانستند و جلوتر از امام حرکت میکردند
3 – و در آخر باقیمانده #خوارج حضرت علی (ع) را به شهادت رساندند
📌📌📌خیلی مواظب باشیم
این #فتنه قصد القای ناکارآمدی و بی عدالت را دارد و همچنین ناامید کردن بچه های #مذهبی – توسط افراد به ظاهر #مذهبی و #عدالت_خواه
با رمز
#فساد_همه_گیر
#عدالت
#امام_زمان
#ظهور
✍ولی #رهبر_عزیز_انقلاب در تمام سخنرانی ها به مردم #امید می دهند و تاکید میکنند خیلی از #مسئولین فاسد نیستند.
#بصیرت داشته باشیم
#عمار گونه یاور رهبرمان باشیم
🆔 @shohada_tmersad313
براتون روزی خوب
روزی سفيد با رگههایی از نور
روزی كه صبحش زیبا
انتهايش يك شب روشن باشد
يك صبح پر لبخند و پراز آرامش
و يك روز بدون استرس
سلام دوستان خوبم✋
صبحتون بخیر🌸
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 فرازی از وصیت نامه #شهید_حجت_اصغری
کسانی که ولی فقیه را نپذیرند در عصرظهور،
امام زمان (عج) را نشناخته و نخواهند پذیرفت.
#زیر_این_حرفها_خط_بکشید
🆔 @shohada_tmersad313
● توصیه امام خامنه ای به بسیجیان: #تُندروی_کنید
○ امام خامنه ای (مد ظله العالی) : تُندرو کسی است که پایبند انقلاب است. میانه رو کسی است که در مقابل خواسته های دشمنان تسلیم است. امروز از همه تندرو تر بنظر آنها بنده حقیر هستم! انقلابی را میگویند تندرو! غیرانقلابی را میگویند میانه رو ! تُند رفتن در صراط مستقیم که چیز بدی نیست.سابِقُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ، جلـــوتر بـــرید. بازنشر #پوستر
🆔 @shohada_tmersad313
✍خاطرات خودنوشته شهید:
🔸قطعه #شهدا بهترین محل بود. با اینکه صبح زود🌥 می رفتم ولی همیشه چند پدر ومادر شهید🌷 بین مزارها نشسته بودند. آن ها را که می دیدم، بیشتر درک می کردم که #عشق تنها چیزی است که با رفتن ونبودن کم رنگ و فراموش نمی شود♥️
🔹سعی می کردم #خلوتشان را به هم نزنم. همیشه اول به سراغ نظر کرده های #حضرت_زهرا سلام اللّه علیها (شهدای گمنام)🌷 میرفتم، آن ها که حتی از جاماندن اسمشان هم گذشتند.
🔸برای بیشتر شدن #رفاقتم با شهدا باهم قرار گذاشتیم من خاک از مزار آن ها بگیرم و آن ها #غبار از دل من💗 می نشینم کنارشان با هم حرف می زنیم، من سنگ مزارشان را پاک✨ می کنم، رنگ نوشته و حکاکی های روی سنگ ها را پررنگتر می کنم. آن ها هم در عالم #رفاقت سنگ تمام می گذارند و برایم مسیر مشخص می کنند😍 که #عاقبت ختم به خیر شوم👌
#شهید_رسول_خلیلی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🆔 @shohada_tmersad313
روایت پدر شهید
"رفتار محمد با سایر هم سن و سالانش متفاوت بود. او به جای اینکه اوقات فراغتش را با آنها در محله بگذراند، ترجیح میداد در مسجد باشد. با شور و شعف خاصی منتظر وقت نماز میشد و به محض اینکه وقت اذان فرا میرسید در صف نماز جماعت در کنار بزرگترهای محله حاضر میشد و از اینکه میتوانست در مسجد باشد خیلی لذت میبرد. او از کودکی عاشق مسجد بود و اکثر مواقع بهترین لحظات عمرش را در مسجد میگذراند."🌹
فعالیت هایم در بسیج و مسجد و کلاس قاریان قرآن مقدمه ای شد برای ادامه تحصیل در حوزه علمیه و چندین سال در حوزه علمیه اصفهان مشغول تحصیل شدم . و بعد از طی مراحل مقدماتی وارد حوزه علمیه قم شدم و در این زمان بود که معمم شدم و مرحله جدیدی از فعالیت های فرهنگی تبلیغی ام را شروع کردم
در دوران طلبگی و در سن هفده سالگی ازدواج کردم و ثمره این پیوند سه فرزند به کمیل و مقداد و میثم است🌹😊
در مهرماه سال ۱۳۹۴ بود که با شدت گرفتن تعرضات تکفیری ها آرام و قرار نداشتم تا اینکه حضرت زینب (سلام الله علیها) مرا به دفاع از خیمه اش فرا خواند..از محل کارم در شهرداری اهواز وارد بسیج خوزستان شدمو بعد از طی مراحل آموزشی به سوریه اعزام شدم
در عملیات نبل و الزهرا بود که با سردارحاج علی محمدقربانی معروف به حاج قربان برخورد کردم و دوستی مان ادامه داشت تا اینکه حاج قربان جلوی چشمانم بشهادت رسید و پر کشید.🌷
از آن لحظه آرام و قرار برای شهادت نداشتم . در دیدار با دوستان و پیام ها و تلفن ها التماس دعای شهادت داشتم.. تا اینکه در هشتمین روز از آبان 1395 در منطقه ۳۰۰۰ حلب توسط تک تیرانداز تکفیری ها آرام گرفتم و دعوت حق را لبیک گفتم
طبق وصیتم با لباس رزم و در کنار فرمانده شهید دوران دفاع مقدس عزت الله حسین زاده و شهید امنیت و اقتدار مجتبی بابایی زاده در بهشت زهرای اندیمشک به خاک سپرده شدم 🌹
خاطره ای از همسر شهید:
شهید کیهانی خیلی اهل عبادت و تهجد بود؛ از نکات سیره معنوی، محمد روزه سه ماه رجب، شعبان و رمضان بود. اول زندگی برای من عجیب بود که کسی بتواند سه ماه کامل را روزه بگیرد ولی در کنار محمد این مسئله برایم عادی شد. در ماه رمضان معمولاً تلاوت قرآن بعد از نماز صبح او ترک نمیشد. ماه مبارک رمضان که می رسید اذکار و عبادتش بیشتر می شد و از جمله موارد زیبای دیگر ایشان دائم الوضو بودنش بود به طوری که هیچ وقت من یاد ندارم که محمد بدون وضو بوده باشد🌹
همکارانم در شهرداری اهواز: خواهشمندم به دلیل آنکه شهرداری در بین ادارات بیشترین ارتباط را با مردم دارد مواظب رضایتمندی مردم عزیز باشند و قدر این فرصتی که خدا در اختیار آنان قرار داده برای خدمت رسانی را بدانند و با مرد م مهربان و خوش رفتار باشند و در راه اندازی کار آنان تعجیل نموده و مراقب شیطان باشند که خدایی نکرده آنها را آلوده نکند.🌹
وصیت نامه شهید
با یاد خداوند بخشنده مهربان که همیشه لطفش شامل این حقیر سراپا آلوده بوده و با سلام و درود محضر حضرت ولی عصر(عج) و روح پاک شهیدان و امام بزرگوار و رهبری عزیزم امام خامنهای.
به جهت آیه کل نفس ذائقه الموت همه موجودات طعم مرگ را خواهند چشید و حیات ابدی مخصوص به ذات باری تعالی است پس باید از دنیای زیبا سفر کنند، از همه مردم عزیز ایران اسلامی به خصوص اقوام و آشنایان رفقای عزیزم خواهشمندم در درجه اول نسبت به احکام نورانی اسلامی به خصوص نماز، امر به معروف و نهی از منکر، حجاب و غیره عمل کرده و کوشا باشند، و همچنین پشتیبان ولایت فقیه و رهبری عزیز امام خامنهای باشند، تا به این نظام مقدس که زحمات زیادی برای آن کشیده شده و برای آن مجاهدت و خونهای پاک زیادی ریخته شده است آسیبی نرسد. یکی از سندهای حقانیت این اصل عزیز و بزرگ انقلاب(ولایت فقیه) این است که بیش از ۳۰۰ هزار شهید در وصیت نامههای خود بر آن تاکید کرده و با خون خود این موضوع بزرگ با برکت را امضا نمودهاند.
مردم عزیز و با شرافت ایران عزیز تا میتوانید از ولایت فقیه مراقبت نمایید، همیشه گوش به فرمان رهبر با بصیرت خود امام خامنهای عزیز باشید.
پدر و مادر عزیزم از شما سپاسگزارم که مرا بزرگ کرده و با محبت اهل بیت(ع) آشنا نمودید. و به خاطر اینکه در حقتان کوتاهی نموده بسیار عذرخواهی میکنم و امیدوارم این فرزند حقیرتان را بخشیده و حلال نمایید و از خدا بخواهید که این قربانی را در راه دفاع از حرم بی بی حضرت زینب(س) بپذیرد.
از خانواده میخواهم که شهادتم را تبریک بگویند، خوشحال باشید که شیون، ناله و لباس مشکی مخصوص عزای اهل بیت(ع) است اگر بی قرار شدید روضه اربابم حسین(ع) و مادرش را بخوانید که هم من بسیار به آن نیاز دارم و هم خودتان.
از همسر گرامیم بابت این همه سال که در کنارم بوده و سختیهای زیادی را تحمل نموده سپاسگزارم و از ایشان طلب بخشش و حلالیت مینمایم. همسر مهربانم بعد از شهادتم بی تابی و بی قراری نکن و محکم و استوار باش و هر زمان که دلت تنگ شد روضه حضرت زینب(س) را بخوان و به یاد مصیبتهایی که آن بانوی بزرگ کشیدند اما مقاوم و استوار پیام عاشورا را به همه رساند، آرام بگیر.
همسر مهربانم، بعد از من با تکیه به خداوند مهربان و اهل بیت(ع) فرزندانم را انقلابی و پیرو ولایت فقیه تربیت کن و همواره آنها را آماده شهادت در راه اسلام و انقلاب نما، انشالله.
فرزندان عزیزم کمیل، مقداد، میثم شما را به تقوای الهی توصیه میکنم، نسبت به امر به معروف و نهی از منکر و نماز اول وقت و حجاب همسران و فرزندانتان دقت داشته و کوشا باشید. در انتخاب همسر به ایمان، اخلاق اسلامی، حجاب بسیار توجه داشته باشید و انقلابی، حزب اللهی و بسیجی فکر کنید و همیشه گوش به فرمان رهبری عزیز امام خامنهای باشید.
برادران و خواهران عزیزم مرا حلال کنید، میدانم در حقتان کوتاهی کردم برایم دعا کنید و همیشه خدا را سرلوحه کارهایتان قرار دهید. خواهران عزیزم نسبت به حجاب خود و همسرانتان و فرزندانتان مراقبت داشته باشید از خدا میخواهم همیشه کمک حالتان باشد، از بستگان و فامیل تقاضای حلالیت دارم و امیدوارم این بنده حقیر را ببخشید و برایم دعا کنید.
رفقا و دوستان عزیز و همکاران گرامی بابت تمام کوتاهیها و بدی هایی که در حقتان روا داشته حلالیت می طلبم و ملتمسانه خواهش دارم مرا عفو بفرمایید. بسیار برایم دعا کنید و در مجالس روضه اهل بیت(ع) به خصوص روضه اربابم حسین(ع) بسیار مرا یاد کنید مخصوصا رفقایم در هیئت حزب الله و انصارالمهدی، از همکارانم در شهرداری اهواز خواهشمندم به دلیل اینکه شهرداری در بین ادارات بیشترین ارتباط را با مردم دارد مواظب رضایتمندی مردم عزیز باشند و قدر این فرصتی که خدا اختیار آنان قرار داده برای خدمت رسانی را بدانند و با مردم مهربان و خوش رفتار باشند و در راه اندازی کار آنان تعجیل نموده و مراقب شیطان باشند که خدایی نکرده آن ها را آلوده نکند.
خانواده عزیزم و رفقای خوبم مخصوصا شما رفقای طلبه ام دعا و نماز شب اول قبر برایم فراموشتان نشود. در ضمن خواهشمندم غسل و کفنم نکنید و مرا با همان لباس و بدن خونی به خاک بسپارید در کنار شهید حسین زاده و مجتبی بابایی زاده. یا علی