👆👆👆 در كنار درس، اتاقى را در امامزاده على ‏اكبر (ع) انتخاب كرد و كتابخانه ‏اى در آن‏جا داير نمود و خود مسئوليّت آن را برعهده گرفت و در آن‏جا جلسات دعاى كميل، دعاى توسّل و قرائت قرآن شروع شد و جوانان نيز علاقه خاصى به اين جلسات پيدا كردند. عليرضا به مسجد اهميت ويژه‏اى مى‏ داد و مى ‏گفت : مسجد پايگاهى براى جوانان مسلمان و انقلابى است. او جوانى مهربان، پر شور، متواضع، بااخلاص و صادق بود، همواره لباس ساده مى ‏پوشيد و از اسراف و تبذير به دور بود. در ايّام تعطيلى مدارس به همراه ساير برادران به كشاورزان در برداشت محصولات كشاورزى از جمله پنبه كمك مى‏ كرد. او پس از ثبت ‏نام در بسيج بالاخره در نيمه مرداد 1361 به اصفهان رفت و پس از طى آموزش‏ هاى نظامى در پادگان غدير و فراگيرى دوره امداد گرى به دارخوين رفت و پس از مدّتى به دهلران اعزام و در عمليّات محرّم شركت كرد. •••▪️🕊🌷🕊▪️•••

👆👆👆 در 20 بهمن 1361 مجدّداً به دارخوين رفته و در واحد تخريب مشغول خدمت شد . طولى نكشيد كه از آن‏جا براى شركت در عمليّات والفجر 1 در منطقه دهلران ـ فكه آماده نبرد با مزدوران استكبار جهانى شد. در تاريخ 25 تير 1362 براى بار سوم اعزام شد و در عمليّات والفجر 4 در محور مريوان، در اولين مرحله عمليّات شركت كرد و در همان عمليّات به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و در جوار تربت پاك شهيدان در امام‏ زاده محمّد (ع) بيدگل به خاك سپرده شد.   •••▪️🕊🌷🕊▪️•••

🌷🌷🌷 📜فرازی از وصیت نامه برادران دينى! پشتيبان روحانيّت مبارز و متعهّد باشيد كه اگر روحانيّت نباشد، اسلامى وجود ندارد. روحانيّت است كه ناخداى اين كشتى است و اين كشتى اسلام به ‏وسيله روحانيتِ مسئول و وظيفه‏ شناس در درياى پرجوش و خروش به حركت درمى ‏آيد. خدا را از ياد نبريد، مبادا روزى را بدون فكر كردن به خداوند بگذرانيد، مبادا در نماز جماعت و نماز جمعه سستى كنيد كه اگر در اين امر كوتاهى شود، اين راه بازشدنى است براى دشمنان انقلاب. بجنگيد تا پرچم اسلام هميشه بلند باشد. انشاءالله. •••▪️🕊🌷🕊▪️•••

#رفاقت_به_سبک_تانک ☺️ صحبت از شهادت و جدایی بود و اینکه بعضی جنازه‌ها زیر آتش می‌مانند و یا به نحوی شهید می‌شوند که قابل شناسایی نیستند. هر کس از خود نشانه‌ای می‌داد تا شناسایی جنازه ممکن باشد. یکی می‌گفت: «دست راست من این انگشتری است.» دیگری می‌گفت: «من تسبیحم را دور گردنم می‌اندازم.»📿 نشانه‌ای که یکی از بچه‌ها داد برای ما بسیار جالب بود. او می‌گفت: «من در خواب خُر و پُف می‌کنم، پس اگر شهیدی را دیدید که خُر و پُف می‌کند، شک نکنید که خودم هست.»😂😐 🆔 @shohada_tmersad313

🌷🌷🌷 🔰زندگی نامه مدافع شهید 🌹مسلم نصر 🔅به مناسبت شهادت شهید 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

🌷🌷🌷 🔰معرفی شهید 🔅نام و نام خانوادگی: مسلم نصر 🔅نام پدر: صمد 🔅محل تولد: جهرم 🔅تاریخ تولد: ۵۹/۶/۲ 🔅تاریخ شهادت:۹۴/۷/۳۰ 🔅محل شهادت: حلب، سوریه 🔅محل دفن: جهرم 🔅وضعیت تاهل: متاهل 🔅تعداد فرزندان: ۱ 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

🌷🌷🌷 مسلم در روز دوم شهریور ماه سال ۱۳۵۹ در شهر جهرم به دنیا آمد .مثل همه کودکان به مدرسه رفت وبعد از اخذ مدرک دیپلم در تارخ سی ام بهمن ماه سال ۱۳۷۹به استخدام سپاه پاسداران درآمد و در تیپ هوابرد ۳۳ المهدی به فعالیت پرداخت. در همین زمان در رشته جغرافیای دانشگاه پیام نور پذیرفته شد. او برای دفاع از حرم عمه سادات به سوریه رفت و در روز سی ام مهر ماه سال ۱۳۹۴ در سن ۳۵ سالگی در شهر حلب سوریه به شهادت رسید و در زادگاهش روستای موسویه به خاک سپرده شد. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

🌷🌷🌷 📜فرازی از وصیت نامه در این مقطع زمانی که همگی استکبار و گردن کشان ستمگر کمر به همت تضعیف و تسلیم ساختن انقلاب و نظام اسلامی با تمامی شیوه های فرهنگی، تبلیغی، جنگ نرم و تسخیر کردن فکر و ذهن جوان ما دارند، همگی ما باید در فتنه ها از مسیر حق منحرف نشویم و چشم به چراغ بان و روشنای راه این مسیر، مقام عظمای ولایت باشیم. همسر و فرزندعزیزم، حجاب آن یادگار فاطمی همیشه به یاد داشته باشیدو همگی بدانید که این حجاب فاطمی، مصونیت و رستگاری است. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

🌷🌷🌷 🔰شهادت مسلم رابط بین تیپ المهدی زرهی اصفهان بود، موقع استراحت بود که تانک آنها را با موشک زدند، سه تا از رزمنده‌ها همان جا داخل تانک شهید می‌شوند و ترکش به مسلم هم اصابت می‌کند، خودش می‌رود داخل آمبولانس می‌نشیند و از خون‌ریزی زیاد بی‌هوش می شود و ترکش پشت گردنش را داخل بیمارستان عمل می‌کنند و دو روز هم در بیمارستان زنده بوده و به دلیل خونریزی داخلی به شهادت می‌رسد. در تاریخ ۳۰ مهر سال ۹۴ زندگی مسلم در این دنیا تمام می‌شود و در نزد پروردگارش در ردیف بهشتیان «عند ربهم یرزقون» قرار می‌گیرد. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷