🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#ديدار_دو_يار....
🌷از مرخصى برگشته بودیم اهواز. احمد کاظمی تماس گرفت: مهدی می خوام ببینمت. قرار گذاشتند و هر دو سر قرارشان آمدند. دیدار دو یار دیدنی بود تا شنیدنی و نوشتنی. شاید نتوان آن لحظات را با هیچ بیان و قلمی گفت و نوشت.
🌷انگار سالهاست که همدیگر را ندیده اند. دست در گردن هم کردند، احمد آقا مرتب مى گفت: «مهدی خیلی دلم برات تنگ شده بود. خیلی دلم گرفته بود برای دیدنت ثانیه شماری مى كردم تا ببینمت دلم باز بشه.…»
🌷علاقه این دو به یکدیگر، به قدری محکم بود که بیشتر وقتها مى شد یکی را در کنار دیگری یافت. احمد آقا و آقا مهدى به قدری به سنگرهای همدیگر رفت و آمد مى كردند که احمد کاظمی بیشتر بچه های لشکر عاشورا را به نام مى شناخت و آقا مهدی هم چنین بود.... در بیشتر عملیاتها اصرار داشتند که احمد و مهدی کنار هم باشند.… کنار هم بجنگند و….
📚 كتاب " آشنائی ها، این بار خودم می برم "، ص ۴۱
🌹خاطره اى به ياد قهرمانان ايران زمين، شهيد مهدى باكرى و شهيد احمد كاظمى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
#عاشقانه_ای_باشهدا 🍃🌹
#با_جناق_خودم
پیشنهاد دادم که بیاید با خودم باجناق شود. و همین مقدمه ای برای ازدواجش شد.💍
به مادر خانمم گتم:این رفیق ما،جعفر آقا،از مال دنیا چیزی غیر از یک دوربین عکاسی نداره.📷
گفت:مادر،اینها مال دنیاست،بگو ببینم از دین و ایمان چی داره؟
گفتم:از این جهت که هر چی بگم کم گفتم!ما به گرد پای او هم نمی رسیم.
گفت:خدا حفظش کنه.من هم دنبال همچین دامادی بودم.....❣❣
#شهید_محمد_جعفر_نصر_اصفهانی🌹
🆔 @shohada_tmersad313
✍#شهیدنوشت
🍂#شهیدسجادزبرجدی
✨سوره #واقعه را هر شب #یک مرتبه بخوانید،خواهید دید که چگونه #فقر از شما روی برمی گرداند.
انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با #نمازشب می رسد.✨
#منتظران_ظهور_گناه_نمیکنند
🆔 @shohada_tmersad313
⚘﷽⚘
#فــرازےازوصیتنــــامــــہ....
این امت باید بداند از بزرگترین خطراتى که انقلاب را تهدید مى کند، آفت نفوذ خطوط انحرافى در خط اصلى انقلاب یعنى همانا خط امام است؛ پس خط امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید که نمى گذارید. شما امت مسلمان ایران در تاریخ جهان نمونه هستید. شما فرزندانى تربیت نموده اید که شهادت را بالاترین سعادت خود مى شمارند و فقط روى پشتوانه الهى حساب مى کنید و شکست در راه چنین حرکتى مفهومى ندارد.
ســرداررشیــداســلامـ↯
#شھیــــدمحــسنوزوایــــے
⚘یادشهدا_باصلوات⚘
⚘اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ⚘
─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
🆔 @shohada_tmersad313
رو سینه و جیب پیراهنش نوشته بود:
"آنقدر غمت به جان پذیرم حسین
تا عاقبت قبر تو را به بر بگیرم حسین"
بهش گفتند: محمد چرا این شعر رو روی سینه ات نوشتی؟ گفت: میخوام اگه که قراره شهید بشم تیر از دشمن درست بیاد بخوره وسط این شعر وسط سینه و قلبم...
بعد از عملیات والفجر هشت بچه ها دنبال محمد می گشتند تا اینکه خبر اومد محمد به شهادت رسید درست تیر خورده بود وسط این شعر ...
#شهید_محمد_مصطفیپور
◻️تاریخ تولد : ۱۳۴۹/۴/۸
◻️محل تولد : بابل
◻️تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۲
◻️محل شهادت : فاو
◻️عملیات : والفجر ۸
#روحش_شاد_و_یادش_گرامی_باد🌹
🆔 @shohada_tmersad313
#رفاقت_به_سبک_تانک✨
🌹آب يخ🌹
((قبل از شروع يکي از حملات، همه فرماندهان لشکر 27، تو جلسه اي توجيهي شرکت داشتند. «حاج محمد کوثري» فرمانده لشکر پشت به ديگران، رو به نقشه، مشغول توضيح منطقه عملياتي بود و اون رو شرح مي داد.
«حاج محسن دين شعاري» معاون گردان تخريب لشگر، تو رديف اول نشسته بود. يکي از نيروها، يک ليوان آب يخ رو از پشت سر ريخت تو يقه حاج محسن.
حاجي مثل برق گرفته ها از جا پريد و آخش بلند شد.😫 برگشت و به سوي کسي که اين کار را کرده بود، انگشتش را به علامت تهديد تکون داد.
بعدش، يک ليوان آب يخ از پارچ ريخت و براي پاشيدن، به طرفش نيم خيز شد. حاج محمد که متوجه سر و صداي حاج محسن و خنده هاي بچه ها شده بود، يک دفعه برگشت و به پشت سرش رو نگاهي کرد.
حاج محسن که ليوان آب يخ را به عقب برده و آماده بود تا اون رو به سر و صورت اون برادر بپاشه، با ديدن حاج محمد، دستپاچه شد😯 و يک دفعه ليوان را جلوي دهانش گرفت و سر کشيد. انگار نه انگار که اتفاقي افتاده باشد، گفت: « يا حسين(ع)».😁
با اين کار حاج محسن، صداي انفجار خنده بچه ها، سنگر رو پر کرد و فرمانده لشگر، بي خبر از اون چه گذشته بود، لبخندي زد و برا حاج محسن سري تکون داد...😂😁))
🆔 @shohada_tmersad313
هدایت شده از 👊کانال تنگه مرصاد💥
tasnimnews.com - دعای وداع با ماه شعبان و ورود به ماه رمضان- اخبار فرهنگی - اخبار تسنیم - Tasnim.mp3
24.11M
#کلید_بهشت
🌹 دعای وداع با ماه شعبان و ورود به ماه رمضان
🎤حاج میثم مطیعی
💟
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹 شـهید #عـباس_عـرب_نژاد:
اگـر شهـدا حقـی برگـردن مـردم دارنـد!! به خـدای کعبـه مـن مردان بی غیـرت و زنان بـی حجـاب را نخـواهم بخشیـد...
🆔 @shohada_tnersad313
#شهیدان
#ماه_رمضان_در_جبهه_ها
🌺بچه شهرستان بود ...
انگار از استانهای جنوبی آمده بود و حسابی لهجه غلیظ داشت و کمتر با کسی همکلام میشد.
🌺آرام میآمد و آرام میرفت .. وقت سحر و افطار که میشد گوشهای مینشست و به بقیه نگاه میکرد.
🌺غذایش را نصفه میخورد و نیمه دیگرش را دست نخورده در سفـره می گذاشت برای بچههای کرمانشاهی که میتوانسنتد روزه بگیرند تا سحر چیزی برای خوردن داشته باشند.
🌺یک روز کتاب قرآنی که همواره به همراه داشت اتفاقی دست ما افتاد ، کاغذی وسطش بود ، بَر روی آن نوشته شده بود :
" خدایا من که مسافرم، مسافر راه نجات خاک تو خودت روزه را بر مسافر واجب نکردی، دلم سخت برای روزه گرفتن تنگ میشود. تنها میتوانم غذایم را با همرزمانم تقسیم کنم. در ثوابشان شریکم کن اگر شهید شدم ..."
#مردان_بی_ادعـا
#ماه_مبارک_رمضان
#التماس_تفکر
(به خودمان بیاییم😔
شهدا کجا بودند و ما کجاییم 😭
ازشون بندگی کردن خدا را بیاموزیم😔 )
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @shohada_tmersad313
#رفاقت_به_سبک_تانک💣
🌹آش باجایش🌹
•|درمنطقه وموقعیت مایک وقت عراق زیادآتش میریخت،خصوصاخمپاره.چپ وراست می زد.
بچه هاحسابی کفری شده بودند.
نقشه کشیدند.چندشب ازاین ماجرانگذشته بودکه دو،سه نفرازبرادران داوطلبانه رفتندسراغ عراقی ها وصبح باچند قبضه خمپاره اندازبرگشتند.پرسیدیم اینها دیگرچیست؟
گفتند:آش باجایش!پلوبدون دیگ که نمیشود|•😂😅
🆔 @shohada_tmersad313